یادداشتی بر کتاب «فکرهای خصوصی» نوشته یاسمن خلیلیفرد
آلاله طاهری
«فکرهای خصوصی» عنوان جدیدترین کتاب یاسمن خلیلیفرد نویسنده جوان ایرانی است که آذرماه سال 98 از نشر هیلا (زیرمجموعه نشر ققنوس) منتشر شد.
قبل از این کتاب رمان «انگار خودم نیستم» را از این نویسنده خوانده بودم. از وجوه مهم و قابل توجه کتاب های این نویسنده تجربه ی فراسنیایست که در داستان های او شاهدش هستیم. شخصیت های اصلی داستان های یاسمن خلیلیفرد افرادی هستند که به لحاظ موقعیت سنی با خود نویسنده تفاوت دارند و درواقع در برهه سنی میانسالی قرار دارند. در چنین شرایطی احتمالاً کار برای نویسنده دشوار خواهد شد به این جهت که در موقعیت سازی ها و فضاسازی ها نیاز به کسب اطلاعاتیست که خود آن ها را تجربه نکرده است. خلیلیفرد در هر سه کتاب خود از عهده این انتخاب دشوار موفقیت آمیز برآمده است و شخصیت هایش علی رغم تفاوت سنی ای که با خود او دارند کارکردی درست در داستان ها دارند؛ موقعیت ها، انتخاب ها و تصمیم هایشان باورپذیرند و جهانی که خلیلیفرد از آن ها می سازد جهانی قابل درک است گو این که خود زندکی آن ها را زندگی کرده است.
«یادت نرود که ...» رمانی بسیار قصه محور است. رمانی که به عنوان نخستین اثر این نویسنده در سال های ابتدایی بیست سالگی این داستان نویس جوان نوشته شده و با این حال پختگی داستانش می تواند مخاطب را به وجد آورد اما در «انگار خودم نیستم» علاوه بر پختگی رویدادها، ساختار داستان و چارچوب های مرتبط با قواعد تکنیکی اثر نیز به درستی رعایت شده اند و نوعی ساختگرایی در داستان به چشم می خورد که آن را از «یادت نرود که ...» متمایز میکند. کتاب شیوه ی روایی خلاقانه ای دارد بدین ترتیب که داستان توسط هفت راوی مختلف روایت میشود و هر راوی بخش هایی از داستان را از دریچه و منظر خود تکمیل می کند. به علاوه این که برخلاف «یادت نرود که ...»، «انگار خودم نیستم» کتابی شخصیت محور است. این کتاب در سال 1398 جایزه بهترین کتاب تالیفی را از جشن جایزه کتاب سال جوانان برده است.
مسئله ای که نباید فراموش کرد پیشینه و تحصیلات یاسمن خلیلیفرد است؛ این نویسنده ی جوان در رشته ی کارگردانی سینما تحصیل کرده است. نگاه دراماتیک و سینمایی او را می توان در یکایک داستان هایش، چه رمان او و چه مجموعه داستان های کوتاهش کاملاً تشخیص داد. «انگار خودم نیستم» عناصر دراماتیکی دارد که آن را کاملاً آمادهی مورد اقتباس واقع شدن برای ساخت یک فیلم سینمایی می کند و این خصوصیت در «یادت نرود که ...» هم به چشم می خورد. شخصیت ها تنها از یک لایه ی رویی ساخته نشده اند و دارای عمق و بعد هستند. این آدم ها، گذشته مشخصی دارند و رفت و آمد زمانی داستان اهمیت این گذشته را پررنگتر می کند.
چکیده ی تمامی این خصوصیات و ویژگی ها را می توان در داستان های آخرین کتاب او یعنی «فکرهای خصوصی» نیز مشاهده کرد. کتاب از یازده داستان کوتاه تشکیل شده است. داستان های این کتاب ساختاری درست دارند. رونده و صریح پیش می روند و در جای درست خود به پایان می رسند. داستان ها پیرو کلیشه های رایج این روزهای داستان کوتاه نیستند و به سراغ مضامینی رفته اند که شاید کمتر داستان نویسی برای نوشتن داستان کوتاه به سراغشان برود. در میان داستانهای کتاب چند داستان را میتوان الهام گرفته از سینما دانست. مثلاً داستان «دور از او» بی هیچ اشاره مستقیمی می تواند نمایشگر مقطعی از زندگی زنده یاد عباس کیارستمی باشد. و در شخصیت استاد داریوش داستان «چمدان» می توان نشانه هایی از شیدایی های حمید هامونِ فیلم «هامون» را یافت که از قضا فیلم محبوب این نویسنده جوان نیز هست. داستان های کوتاه این مجموعه هریک می توانند جرقه ای باشند برای شروع یک داستان بلند یا حتی یک فیلم سینمایی.
از نکات جذاب این کتاب بازی های نویسنده با کاراکترها در موقعیت های گوناگون است. درواقع هیچ زنجیرهی روایی میان داستانهای کتاب «فکرهای خصوصی» وجود ندارد و داستانها هریک به اتمام می رسند و داستانی تازه شروع می شود اما تشابه نام و موقعیت برخی از کاراکترها در چند داستان مختلف از کتاب میتواند برای مخاطب کنجکاوی برانگیز باشد. درواقع در یک داستان از کتاب "جاوید" مرده اما در داستانی دیگر "جاوید" زنده است و همسرش "اورانوس" مرده است. ساره سلطانی شخصیت داستان «چمدان» را در داستان «درد مشترک» به شکلی دیگر و با موقعیتی متفاوت میبینیم. از کاراکتر زن وکیل "سوسن کلانی" نیز در دو داستان نام برده میشود. این انتخاب مخاطب را به تامل وامیدارد. آدمهایی که گمان میکنیم سرنوشت هایی محتوم و از پیش تعیین شده دارند فی الواقع در موقعیت هایی جدید و پیش بینی نشده می توانند تصمیمات دیگری بگیرند و سرنوشت هایی دیگر برایشان رقم بخورد. فی الواقع اینجاست که نویسنده خود را در ضدیت با عنصر "جبر" قرار می دهد و این انتخابی هوشمندانه برای داستان های اوست و البته خواننده ی داستان ها را نیز به تأمل وامی دارد.
با اینکه داستان های کوتاه یاسمن خلیلیفرد را بسیار پسندیدم اما معتقدم ذهن پویای نویسنده و البته توجه او به جزییات و طولانی نویسی اش او را بسیار مستعد نوشتن داستان های بلند کرده و امیدوارم از این پس داستان های بلند بیشتری از او بخوانم.