.....................
خبرگزاری مهر
دوشنبه 24 مهر 1402
.....................
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «پایان ناخرسندی؟ ژاک لکان و ظهور جامعه لذت» نوشته تاد مک گوان بهتازگی با ترجمه امیرعلی علیمحمدی و نازنین شهبازی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات دانشگاه نیویورک منتشر شده است.
تاد مکگوان نویسنده آمریکایی کتاب پیشرو متولد ۱۹۶۷ است و میگوید ویژگی بارز جامعه معاصر آمریکا، ارزشی است که برای لذت قائل است. او میگوید وضعیت ما آمریکاییها همان است که میشائیل ولف، اقتصاد سرگرمی نامیده و در واقع وضعیتی است که آمریکاییها در آن بهقول نیل پستمن، خطر سرگرمکردن خود تا سرحد مرگ را به جان میخرند. تاد مکگوان میگوید به نظر میرسد این فوران لذت نشاندهنده تغییری چشمگیر نسبت به همین چهلسال گذشته و گویی آمریکاییها وارد عصر تازهای از روابط اجتماعی شدهاند.
مکگوان میگوید وقتی کتاب «پایان ناخرسندی» برای اولینبار در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، اکثر چهرههای جناح راست آنزمان آمریکا، خواستار بازگشت به بازداری، احترام احیاشده به اقتدار و حکمرانی بر لذت افسارگسیخته بودند. اما امروز وضعیت سیاسی کاملا تغییر کرده و آنهایی که در جناح چپ هستند، دنبال وضع حد و حدود در برابر خشونت روانی و فیزیکیای هستند که بهواسطه سیاست مرتجع افسارگسیخته شده است. در روزگار اکنون، چپها لذت را به مثابه مشکلی در نظر میگیرند که باید رفع شود چون به نظر ماهیتی ارتجاعی دارد. مکگوان معتقد است شرایط طوری است که گویا چپهای آمریکا، بیشتر طرف بازداری را گرفتهاند تا طرف لذت را.
اینپروفسور زبان انگلیسی دانشگاه ورمونت، معتقد است هرچند مارکسیسم بیشترین روشنگری را در زمینه رویگردانی از جامعه سنتی و اقبال به مدرنیته داشته، درک ماهیت گذار از جامعه بازداری به جامعه لذت، نیازمند بینش روانکاوی است. نکته مهمی هم که باید درباره جامعه لذت بازشناخت، این است که جستجوی لذت همواره در آن نافرجام بوده است. به اینترتیب جامعه نهتنها لذتی را که وعده داده فراهم نکرده بلکه آن را بیش از پیش دسترسناپذیر کرده است. آنچه جامعه لذت آشکار میکند، امکانناپذیری هر گونه تجربه مستقیم لذت است. یعنی اگر تلاش کنیم لذت را مستقیماً تجربه کنیم، ناگزیر آن را از دست میدهیم.
مکگوان روی فلسفه هگل، روانکاوی و اگزیستانسیالیسم کار کرده و موضوع پژوهشهایش را میتوان در اینحوزهها خلاصه کرد. او درباره اشتراکات این سهحوزه با سینما هم کار کرده است.
متن کتاب پس از مقدمه که «روانکاوی پس از مارکس» عنوان دارد، ۹ فصل و یک بخش «نتیجهگیری: از لذت خیالی به همتای واقع آن» دارد که بهترتیب عبارتاند از: «از بازداری به لذت»، «افول اقتدار پدرانه»، «در آغوش گرفتن ایماژ»، «فاصلههای در حال کاهش»، «تفسیر تحت فشار»، «جذابیت بدبینی»، «سیاست بیاعتنایی»، «یکجهان عمومی گمشده» و «فوران رفتار غیرمدنی، پرخاشگری و خشونت».
مولف کتاب پیشرو، در فصل نخست بین جامعه بازداری و جامعه لذت تمایز قائل میشود و در ادامه، شاخصههای مختلف جامعه لذت و پیامدهای رویگردانی از جامعه بازداری و رویآوری به جامعه لذت فرمایشی را کندوکاو میکند. به اینترتیب مکگوان با تکیه بر آرای لکان و ژیژک در حوزه آثار ادبی و سینمایی، به کاوش شاخصههایی میپردازد که در دگرگونی نظم اجتماعی مؤثرند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
و همگی ما با کلاههای مسخره نوکتیز و بشقابهای کاغذی و سوتسوتکها و بادکنکهای در حال ترکیدن دور میز نشسته بودیم، تظاهرکنان که در هذیانی شادمانهایم. در واقع جشن تولد مضحکی درباره کودکان بود که مادرانشان ترتیب داده بودند، مادرانی که همان حوالی میگشتند و همچنان که زیر لب مشغول تمجید زیباییهای جشن تولد، مدل لباس پوشیدن هر بچه و این قبیل چیزها بودند، لیوانهای کاغذی یکبار مصرف و لیوانهای شیر پخش میکردند؛ مادرانی که ما را در رقابتجویانهترین بازیها به جان همدیگر میانداختند، جوری که یا از فرط حقارت گریه میکردیم یا چنان به همدیگر مشت میزدیم که دردمان بیاید.
کودک، در جشن تولد، نقشی ایفا میکند که والدین تعیین کردهاند و این نقش را برای نگاه والدین بازی میکند. این نگاه، که ادگار درک کاملی از آن دارد، همان نگاهی است که تحقیر میکند. این نگاه فقدان دانش را در کودکان میبیند و از آن لذت میبرد. از همین روست که ادگار در حالی که حوالهای دور خود پیچیده حاضر نمیشود لباس شنای خود را در ساحل عوض کند. او میداند که این کار عادی او موجب استهزای کودکان میشود: «من زیر بار نرفتم. باقی بچهها را دیدم که همین شکلی لباس عوض میکردند و از احساس شرم آنان وقتی متوجه نگاه من شدند باخبر بودم.» این است احساس حقارت ناشی از قرار گرفتن در معرض نگاهی خیره که با تحقیر کردن سرگرم میشود.
اینکتاب با ۴۰۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۵۰ هزار تومان منتشر شده است.