دنیا پر از مصیبت است: قحطی و جنگ و پرندگانی که در پسماندهای نفتی خفه میشوند. زلزله، سونامی و ملیسا خواهر من که یک فاجعه است شاید بپرسد چه مشکلی با خواهرم دارم؟ آیا آدم بدبینی هستم؟ پاسخ من این است که هر نمایش غمانگیزی به زمینهاش بستگی دارد و تا جایی که به داستان زندگی ما مربوط میشود تمام اتفاقات بد زیر سر ملیساست. ملیسا مثل زلزله هشت ریشتری است. او دختری چهارده ساله است، اما چه چهارده سالهای؟ دختر چهارده سالهای با ضریب هوشی کسی که فکر میکند نوعی میوه استوایی به نام مانگاست. تعداد دفعاتی که او مقابل آینه میایستد از تعداد دفعاتی که از مغزش استفاده میکند بیشتر است. باور کنید چهارده سال نشانه رشد احساسی و عقلیاش نیست.
فاجعه زمانی شروع شد که ملیسا به عنوان پرستار بچه شروع به کار کرد. او به خاطر دوست داشتن بچهها این شغل را انتخاب نکرد، دلیل انتخابش نیاز او به پول برای خرید لباس بود. به نظر من ملیسا یک احمق است و همه این را میدانند اما...
«جوی کاولی» نویسنده کودکان بیش از 50 سال است که مینویسد و یکی از محبوبترین نویسندگان کودکان و نوجوانان به شمار میرود. کتابهای این نویسنده نیوزیلندی همواره جزو پر فروشترینها در کشورش و سایر کشورهای جهان میباشد. او معمولاً نامههای بسیاری از کودکان دریافت میکند و معتقد است واکنشهای کودکان بسیار صادقانه و صریح است. او میگوید یکبار یک کودک از من پرسیده بود آیا هنوز زندهای؟ و من مجبور شدم نگاهی به خودم در آینه بیندازم!