پاییزی که در راه ماند
«کافورپوش» عنوان رمانی از عالیه عطایی است که در سه بخش با نامهای
«تابستان و بهاری که رفته بود»، «زمستان زودرس و پاییزی که در راه ماند» و
«سال کبیسه» نوشته شده و این روزها در نشر ققنوس به چاپ رسیده است. داستان
با روایت اولشخص شروع میشود و راوی در همان شروع داستان از گمشدن خواهرش
که بعد معلوم میشود با هم دوقلو هستند، خبر میدهد و حالا مدتی است که
راوی همهجا را گشته و خبری از خواهر گمشدهاش نیافته اما مایوس نشده و
همچنان دنبال او میگردد. راوی و خواهرش هر دو، موقع تولد مشکلاتی
داشتهاند و این مسالهای است که در طول داستان معلوم میشود و یکی از
مشکلات مشترک خواهر و برادر دوقلو است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حس
این روزهای اول را همه درک میکنند. اول هر چیزی عجیب است، تازگی دارد،
هیجانی ناشی از نفهمی و حماقت. مثل دیوانهای که در برهوت تاریکی رها
میشود و مدام بچرخد و برقصد و دستانش را به هم بکوبد. دیوانه از تاریکی
نمیترسد. ترس مال آدم عاقل است. این دیوانگی موقتی بالاخره یک جایی تمام
میشود و ناگهان دو نفر عقل کل مقابل هم قرار میگیرند. آنوقت زندگیشان
دیدنی است. هرکدام به دنبال حق خود دیگری را شخم میزند، زیرورو میکند تا
گنج درون او را صاحب شود. اسمشان میشود زن و شوهر و مجبورند مابقی عمرشان
را در این نقش بمانند.» پیش از این کتاب «مگر میشود قابیل، هابیل را کشته
باشد؟» از عالیه عطایی منتشر شده بود.
کافورپوش/ عالیه عطایی/ نشر ققنوس/ چاپ اول: 1393/ قیمت: 8500تومان
تصویر گذشته و اکنون
«مردگان» عنوان کتابی است از مهدی فیاضیکیا که به تازگی توسط نشر ققنوس
منتشر شده است. آنطور که از تاریخ پایان کتاب معلوم است، «مردگان» در سال
1389 نوشته شده اما از قرار، انتشارش مشکلاتی داشته تا اینکه بهتازگی مجوز
گرفته و به چاپ رسیده است. مردگان دو خط داستانی دارد که یکی در گذشته
میگذرد و دیگری مربوط به امروز است و این دو خط داستانی با هم پیش
میروند. در اولی موضوعی دینی وجود دارد و در دومی موضوعات امروزی دستمایه
داستان قرار گرفتهاند. در بخش اول «مردگان» میخوانیم: «اول که وارد مسجد
مبارکه سهله میشوی، خدا قسمت کند انشاءالله، مقام حضرت صادق است و جلوتر
که میروی مقام حضرت صاحب را در سمت چپت و مقام ابراهیم را هم اگر سرت را
بگردانی سمت راستت میبینی. جلوتر سمت چپت مقام حضرت ادریس است و کنار مقام
حضرت صاحب، مقام زینالعابدین علیبنالحسین است و اگر از سمت چپ مقام
حضرت صاحب راه بروی به مقام خضر میرسی که خدایش حفظ کناد. آن گوشه آخر هم
مقام انبیاء و صالحین است با فاصله و قاعده. حقیقتش آن روزها در بیابان
اطراف سهله، نزدیک مقام صاحبالزمان مینشستم و اذکار و ادعیهای میخواندم
تا شاید چشمم به جمال ولیاللهی حضرت صاحب روشن شود. من دورتر از دیگران،
زیر سایه نخلی بودم که با وزش باد بالای سرم خشخش میداد.»
مردگان/ مهدی فیاضیکیا/ نشر ققنوس/ چاپ اول: 1393/ قیمت: 7000تومان
مهاجرت
«یکی از قابلیتهای صاحبخانهام همین بود؛ او قادر بود از کوچکترین
سوءتفاهمی تا صبح قیامت هم حرف بزند. با همان شدت و حدت و همراه
اظهارنظرهای مختلفش مثل علی ورجه بالا و پایین بپرد و سر و دست تکان بدهد.
ولی خوشبختانه اینبار دیگر کشش نداد. بعد بدون اینکه منتظر دعوت من بشود،
داخل اتاق شد. با اشاره مختصر دست راستش مرا به گوشهای فرستاد و با اشاره
دست دیگر به جوانکی که کنار در، در راهرو ایستاده بود فرمان حرکت داد. قفسه
کتاب پشت دیوار اتاق در انتظار ورود بود و وقتی اجازه صادر شد، چنددقیقه
بعد داخل اتاق جای گرفت. یک کتابخانه محکم و زیبا که پیش از این در خانه
موسیو خوان دیده بودم. این یکی دیگر از کارهایی بود که صاحبخانهام انجام
میداد. وقتی وسیلهای در خانهاش زیادی میکرد آن را به اتاقهای من
میآورد؛ انگار آنجا گذشته از خانه من انبار او هم بود.» اینها بخشی از
داستان «من و اتاقهای زیرشیروانی» نوشته طاهره علوی است که توسط نشر هیلا
منتشر شده است. «من و اتاقهای زیرشیروانی»، داستانی است به روایت اولشخص
که در آن قهرمان داستان برای درسخواندن به پاریس رفته و اتاقی از
صاحبخانهای اسپانیایی اجاره کرده و مشکلاتی با صاحبخانه و همینطور سگ او
دارد. پدر راوی میخواسته او در یکی از رشتههای پزشکی تحصیل کند و برای
این کار به قول خودش حاضر بوده تا کت تنش را هم بفروشد اما برخلاف انتظار
او، قهرمان داستان در پاریس ادبیات میخواند. راوی در طول داستان آدمهایی
از ملیتهای مختلف میبیند و براساس تصورات پیشینش آنها را قضاوت میکند.
من و اتاقهای زیرشیروانی/ طاهره علوی/ نشر هیلا/ چاپ اول: 1393/ قیمت: 7000تومان
خاک خیس
«حالم خوب نیست» عنوان مجموعه داستانی از فائزه طباطبایی است که این روزها
توسط انتشارات هیلا منتشر شده است. این مجموعه شامل 14 داستان کوتاه است و
عناوین این داستانها عبارتند از: بازی، خاک خیس، کافیشاپ، حالم خوب
نیست، نیمکت، کفشهای نهچندان تمیز، فردا روز دیگری است، نامه، دیدار
نزدیک است، آبی فیروزهای، موضوع انشا، مطب، تو و وصیتنامه. بیشتر
داستانهای این مجموعه یا راوی اولشخص دارند یا بهصورت سومشخص روایت
شدهاند و غالبا داستانها با لحنی گزارشی نوشته شدهاند. مثلا در بخشی از
داستان اول کتاب با نام «بازی» آمده: «زن در سکوت مطلق اتاق نشسته و
آرامآرام نسکافه مینوشد و به صفحه مونیتور کامپیوتر زل زده. تصویر یک
چراغ روشن روی شیشه عینکش افتاده. آخرین جرعه را که سر میکشد به طرف
آشپزخانه میرود. ظرفهای روی میز و فنجان خودش را میشوید. میخواهد به
اتاقش برگردد. یادداشت جدیدی نیست. صدای تلویزیون شنیده نمیشود...»
حالم خوب نیست/ فائزه طباطبایی/ نشر هیلا/ چاپ اول: 1393/ قیمت: 5500تومان