سايت الفhttp://old.alef.ir/vdcgxt9t7ak9n34.rpra.html?454628
ایمانوئل کانت بی تردید و بدون هیچ اغراقی یک فرد انقلابی در عصر روشنگری بهشمار میآید. این عصر با شیفتگی به بشر و خرد وی نوید ظهور دوران طلایی توام با رفاه و سعادت را میداد. عصری که با شعار "ای انسان! به خود جرات و شجاعت فهمیدن بده" سعی میکرد در ذره ذره وجود انسان جسارت را برانگیزد. کانت نیز مبهوت این شعار بود و آن را روح روشنگری میدانست. او شیفته عقل و ساختارهای پیچیده آن بود، اما از طرف دیگر از پویایی علم و تجربه هم متحیر شده بود. همچنان که فیلسوف عقلگرایی همچون لایبنیتز او را شیفته خود کرده بود، تجربهگرا و شکاکی چون هیوم نیز وی را از خواب جزمیت بیدار ساخته بود. به همین دلیل وی چونان یک انقلابی ساختارشکن برخواست تا چنین تعارضهایی را حل کند. همچنین با تاسیس یک فلسفه نقادی، در پی آن بود که عرصههای خودآگاهی و خودآیینی را برای انسان اثبات و تبیین کند. مسئله اصلی کانت این بود که انسان تا چه حد میتواند بداند و تا چه حد میتواند عمل کند. لذا از انسان و عقل وی و دو جنبه عقل نظری و عقل عملی و بررسی آنها آغاز کرد. مهمترین بحث او در حوزه عقل عملی نظریه اخلاقی اوست.
کتاب حاضر از مجموعه مقالات دانشنامه فلسفه استنفورد به همین موضوع اختصاص دارد. بی شک بیشتر خوانندگان فلسفه با این مجموعه آشنایی دارند. این دانشنامه در قالب مقالاتی مختصر و مفید به معرفی موضوعات مختلف در حوزه فلسفه و فیلسوفان گوناگون میپردازد. مداخل این مجموعه بسیار صریح و شفافاند. البته به صورت مختصر و بسیار دقیق به موضوع پرداخته میشود و لذا خواننده نیز لازم است در مطالعه دقت کافی را مبذول کند. نویسنده این کتاب رابرت. ن. جانسون نیز با توجه به همین رویکرد به تبیین فلسفه اخلاق کانت میپردازد.
"چنان در زندگی عمل کن که این عمل و رفتار تو بتواند به صورت یک قانون درآید". این جمله به تنهایی میتواند روح کلی فلسفه اخلاق کانت را در بر گیرد. اخلاق کانت مایههایی از جنس ایمان دارد؛ ایمان به امری مطلق و بیکران که جز خیر نیست. این ایمان در پس خود شور و حرارتی نهفته دارد؛ شور و حرارتی که به انسان جرات میدهد که در پرتو امر مطلق، قانون اخلاقی وضع کند. به عبارت دیگر این نوع ایمان این موهبت را به انسان عطا میکند که خودش واضع قوانین اخلاقی خودش باشد. کانت این امر را خودآیینی مینامد. خودآیینی باعث میشود که انسان در مسیر اراده خیر که از منبعی بیکران سرچشمه میگیرد، انسانیت را در عمل و در قانون محقق سازد. آن قانون مطلق باید در هر جا و در هر زمان و تحت هر شرایطی اجرا شود. همچنین این ایمان به طور قلبی و یقینی اموری را بر انسان آشکار میکند که عقل استدلالی و نظری او نمیتواند آن را اثبات کند یا حتی بفهمد. بنابراین ایمانی که کانت از آن سخن میگوید یک تنه در عرصه عمل ظاهر میشود و تجلی آن تنها و تنها در اخلاق صورت میگیرد. چنین اخلاقی غایت اعلای انسانیت است. لذا اکنون این سخن کانت که میگوید: "خواستم در کنار عقل جایی برای ایمان باز کنم" بهتر فهمیده میشود و اینکه او در جستوجوی چه چیزی ورای استدلالها وتجربههای حسی است.
نویسنده از اهداف و روشهای کانت در فلسفه اخلاق شروع میکند. طبعا هدف کانت بیان نوع خاصی از ایمان به خدا و امر مطلق در حیطه عقل محض و اخلاق بود که اساس آن مابعدالطبیعی است. این مابعدالطبیعه از نظر کانت در نقد عقل نظری به مثابه یک علم به حساب نمیآید، اما در اینجا به طرز عظیم و شگفتآوری ظاهر میشود. خدا، نفس و جهان، اینجا از اصول موضوعه و پیشفرضهای اخلاق واقع میشوند که بدون آنها پشتوانهای برای آن باقی نمیماند.
در ادامه مفاهیم و موضوعات به کار برده شده توسط کانت در بیان فلسفه اخلاقش توضیح داده میشود. مهمترین مفاهیم فلسفه اخلاق کانت عبارتند از: امر مطلق، اراده خیر، ارزش اخلاقی، وظیفه و خود آیینی. هر کدام از این مفاهیم، کاربردی بنیادی در این فلسفه دارند. امر مطلق همانگونه که اشاره شد سرچشمه و ضامن اجرای اخلاق است. اراده خیر محتوای اخلاق و قوانین آن بهشمار میآید. وظیفهگرایی شاکله و بدنه آن را تشکیل میدهد و خود آیینی قدرت و جسارت وضع قوانین آن است.
یکی از ویژگیهای مهم فلسفه اخلاق کانت، ارتباط آن با خودآگاهی انسان است. انسان در اندیشه کانت از جنبه نظری و شناختی، پس از بررسی عقل نظری و مفاهیم فاهمه آن، درمییابد که تنها میتواند به پدیدارهای تجربی شناخت داشته باشد. از این روی، از موضوعاتی که ورای تجربه باشد نمیتواند شناخت و علمی بهدست آورد. بدین ترتیب خودآگاهی کانت محدودیتهای شناختی خود را به همراه دارد. اما همین محدودیتهای شناختی وقتی در پرتو عقل محض و اراده خیر قرار میگیرند به گونهای خاص ارزش و معنا پیدا میکنند. آن چنان که به انسان قدرت و جسارت خودآیینی در وضع قوانین اخلاقی مطلق و جهان شمول میدهند.
بدین ترتیب این کتاب آن گونه که از ویژگیهای کلی آن یاد شد بسیار مختصر و مفید این قسمت مهم فلسفه کانت را شرح میدهد و مفاهیم و اصول موضوعه آن را با دقت تمام موشکافی میکند. اما نوآوریهای کانت در این زمینه، بیان بدیع، ابهام زبانی و پیچیدگی نظری او باعث مناقشههای متعددی میان شارحان و مفسران وی شده است. نویسنده از این مطلب نیز غافل نمانده و در پایان قرائتهای مختلف و امکان به وجود آمدن این قرائتها از این فلسفه نیز اشاره میکند. به عنوان مثال این مسئله مهم بررسی میشود که آیا تنها وظیفهگرایی از این فلسفه بیرون میآید یا میتوان نوعی غایتنگری و فضیلتگرایی نیز از بیان کانت نتیجه گرفت؟
و در پایان باید به ترجمه خوب، روان و شیوای دکتر مهدی اخوان از این مدخل اشاره کرد که با توجه به سابقه تدریس و پژوهش در فلسفه اخلاق اشراف جامعی در این حوزه نصیب ایشان کرده است. همچنین ترجمههای گوناگون ایشان از کتابهای فلسفه اخلاق باعث شده است که در این جا نیز شاهد یک ترجمه قابل قبول باشیم. متاسفانه این مزیت در همه ترجمههای مداخل دانشنامه استنفورد دیده نمیشود.