..............................
خبرگزاری هنرآنلاین
جمعه 2 خرداد 1399
..............................
سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این مجموعه از 67 داستان کوتاه با عناوین "حق با شاخ نبات است"، "کنگره"، "خواب تاجر چینی"، "ماموریت شبانه"، "جام شوکران"، "دو مرد، یک سرنوشت"، "در دادگاه لاهه"، "درخواست ماهیگیران چینی"، "کاکاسیاه"، "گزارش کریستف کُلمب"، "مردی زنگولهبهپا"، "آسانسور"، "ایلچی"، "اعلامیه حقوق بشر"، "سرنوشت موش و گربه"، "توهین به مامور دولت...؟"، "نبرد با اژدها"، "مردی با دو چهره"، "نمایش خیابانی"، "باج سبیل"، "در محضر صوفی"، "شاعر یونانی"، "دیدار با دون خوان"، "در آسایشگاه روانی"، "کانگورو"، "نوازنده لهستانی"، "مسیح چه گفت؟"، "نامهای به خیام"، "مارکوپولو"، "دریا طوفانی است"، "چرا کاموئیش به زادگاهش بازگشت؟"، "گل سرخ و شیطان"، "آخرین سفر آقای صبوری"، "مرغی که انجیر میخورد"، "برای ثبت در پرونده"، "نقاش خیابانی"، "دلقک"، "هدیهای از آفریقا"، "مغولها"، "یک آشنایی ساده"، "چگوری"، "تنبورزن"، "صبح کویر"، "قهوهخانه بین راه"، "یک روح سرگردان"، "بنیانگذار دادگری در جهان"، "آخرین دیدار"، "اگر بار گران بودیم، رفتیم"، "مصاحبه رادیویی"، "مینیاتور"، "کاسپار"، "سه دانگ از شب"، "در شمیران"، "علاالدین و دوستانش"، "جعبه مارگیری"، "شهرزاد به توانِ دو"، "یک حادثه تاملبرانگیز"، "گاو"، "خرمگس = شتر!"، "پرده آخر"، "خانه من"، "انسان خاکی پرنده مهاجر"، "تندیس"، "رونوشت برابر اصل است"، "کلاغها"، "گزارشی از یک سمینار" و "پل" تشکیل شده است.
داستانها در دو نوع واقعی و داستان تخیلی (غیر متعارف) نوشته شدند و مولف در پیشگفتار کتاب درباره داستان تخیلی توضیح داده است. رهنما همچنین به چند نکته درباره شیوه نگارش داستانهای کتاب "حق با شاخ نبات است" پرداخته و شرح داده: "نخست استفاده از زمانها، مکانها و شخصیتهای متنوع، و دوم بهرهگیری از عنصر طنز و رعایت کوتاهی متنها. به سخن دیگر: فشردگی جملهها و پرهیز از بیان جزییات. حتی در مواردی نه چندان اندک تبدیل شدن جمله به یک واژه. فکر میکنم که در روزگار شتابزده ما دیگر نمیتوان مانند شهرزاد قصهگو آرام و با تانی سخن گفت. فراموش نکنیم که زبان ما وسیله انتقال اندیشه ما و اندیشه ما نشان دهنده روزگار ما و شرایطی است که ما در آن زندگی میکنیم. تردید نیست که با بهرهگیری از این روش اجزایی در زبان نیز قربانی میشوند. من این کار را با حذف شماری از فعلها انجام دادهام، یا دست کم از آنها با گشادهدستی استفاده نکردهام. اما دلیل استفاده از این روش چیست؟ میدانیم که فعل نظام جمله را تضمین میکند و اجزای آن را به هم پیوند میدهد. اما در جهانی که پیوندها سست است چگونه میتوان فعل را برای بیان مقصود یاری جست"؟
در بخشی از داستان "حق با شاخ نبات است" میخوانیم: "باز حافظ عاشق شده است! باز زیبارویی کمانابرو دل او را ربوده است! باز آههای سرد و گلگاوزبانهای داغ! باز کم حوصله بودنها و در خود فرورفتنها. شبها نمیخوابد. یا روی پاشویه حوض مینشیند یا زیر درخت بید مجنون دراز میکشد. واقعا چه بلای بزرگی است عشق! آن هم در پیرانه سر.
حافظ دیشب را هم نخوابیده است. امروز در گرگ و میش صبح به ایوان آمده و روی مخده نشسته است. البته با چند ورق کاغذ و یک قلم عهد عتیق، قلمی که درست نمینویسد و شاعر را عصبی میکند. یک ساعت گذشته، اما بینتیجه. شعر گریخته است! به کلی گریخته است! چه میتوان کرد؟ باید انتظار کشید. باید شکیبا بود. اما ناگهان... ناگهان... از خلوت بیرون میآید، آرام و پاورچین پاورچین. ولی نه شعر، بلکه شاخ نبات"!
کتاب "حق با شاخ نبات است" نوشته تورج رهنما در شمارگان 770 نسخه و با قیمت 21 هزار تومان توسط انتشارات هیلا از گروه انتشاراتی ققنوس روانه بازار کتاب شده است.