گروه انتشاراتی ققنوس | کسی دیگر، کسی بهتر، کسی که مثل هیچ کس نیست*
 

کسی دیگر، کسی بهتر، کسی که مثل هیچ کس نیست*

....................

روزنامه هنرمند 

دوشنبه 9 مرداد 1402

....................

افشین علیار نویسنده و منتقد سینما

بهتر است همین ابتدای یادداشت بدانید که من نه رمان نویس هستم و نه منتقد ادبی که بخواهم درباره رمانی تحلیل بنویسم، آن چه که در ادامه می خوانید ادای دین من است به رمان های یاسمن خلیلی فرد او هنرمند فرهیخته ای است که هر بار از خواندن رمان جدیدش به وجد می آیم و البته کیف می کنم که بیشتر از یک دهه همکار سینمایی هستیم، مهم ترین دلیل نوشتن من برای رمان های او این است که خلیلی فرد در نوشتن بسیار ریزبین و نکته سنج است و ایضا نثر روایی او به شدت سینمایی ست به طوری که هر بار رمانی از او می خوانم انگار با تصویرسازی حرفه ای که او از چیدمان موقعیت ها ایجاد می کند تمامی واکنش های شخصیت ها را از نزدیک نظاره گر هستم مثل دیدن یک فیلم روی پرده سینما، اما بنفش مایل به لیمویی چهارمین کتاب خلیلی فرد که من خواندنش را به هزار و یک دلیل مشغله های کاری به تاخیر انداختم فکر می کنم کامل ترین نوشته ادبی اوست، با اینکه مضمون کلی اثر در ادامه نوشته های پیشین اوست اما بنفش مایل به لیمویی با تمرکز بیشتری و با جزئیات بیشتری نوشته شده، خلیلی فرد نویسنده جوان و دهه شصتی آنقدر با ظرافت و آگاهی می تواند شخصیت پردازی کند که واقعا نمی شود از سن او چنین توقعی را داشت چرا که بیشتر نویسنده های هم دهه او میل به احساسات گرایی مقطعی و تقلبی دارند که اساسا تبدیل به رمان های تین ایجر پسند می شوند، اما خلیلی فرد بیشتر سعی دارد در نوشته هایش به آدم های جاافتاده بپردازد آدم های تحصیل کرده ای که در اوج روشنفکری شان نگرش سنتی دارند آدم هایی که درگیر عقایدها و عوالم خودشان هستند و همین باعث می شود که نتوانند در زمان درست و در موقعیت های پیش آمده واکنش های درست را اعمال کنند، در رمان بنفش مایل به لیمویی با همین آدم ها سرکارداریم آدم هایی که هنرخوانده اند و تحصیل کرده اند اما به این دلیل که نتوانستند در زمان مناسب آنچه که می خواستند را به زبان بیاورند دچار شکست عاطفی شده اند که در روند زندگی شان خلل وارد کرده، در رمان جدید خلیلی فرد با سه شخصیت اصلی مواجه ایم که هر کدام شان به طور جداگانه اما در موقعیت یکسان روایتی از شرح حال خود می دهند البته با جهان بینی و نگرش درونی خود رازها و شکست های خودشان را برملا می کنند، هوشمندی خلیلی فرد در نوع روایت پیوسته میان داستان های کوتاهش در مجموعه داستان فکرهای خصوصی به نوعی یک ویژگی خاص محسوب می شد در این رمان هم با روایتی خاص مواجه هستیم که باعث شکل گیری موقعیت ها می شود موقعیت هایی که شیانه، نادر و آیدا تعریف شان می کنند؛ خلیلی فرد در بنفش مایل به لیمویی از خرده روایت ها پرهیز کرده و جهان رمانش را بر اساس موقعیت های رئالیستی و روان شناختی خلق کرده است آنچه که در گذشته و حال از سه شخصیت روایت می شود به جهان رمان جذابیت بخشیده است، اضافه کنید که تحصیلات سینمایی خلیلی فرد و فیلم بین بودن او باعث شده که رمان هایی که می نویسد به خصوص بنفش مایل به لیمویی کارکرد سینمایی هم داشته باشد به طوری که انگار جذابیت ژانری سینمایی هم در آن احساس می شود بنابراین شیوه روایت آنقدر جذابیت دارد که سخت می شود از خواند رمان دست کشید، خلیلی فرد در انتخاب سوژه در رمان جدیدش سعی بر آن داشته پیچیدگی احساسات آدم هایی که در دهه پنجاه یا شصت زندگی شان هستند را مورد واکاوی قرار دهد البته که در رمان اولش هم این مضمون کارکرد داشت اما در بنفش مایل به لیمویی او ریزبینانه تر به مسائل عاطفی و احساسی از جنبه مختلف روانشناختی پرداخت کرده است، شیانه ای که به زندگی اش با نادر پایان داده تا به فرانسه برود، نادر که پس از طلاق با آیدا ازدواج می کند و واعظ که جرات ندارد از عشقش به شیانه بگوید همه این ها با سفر نادر و آیدا و پویا به پاریس تبدیل به بمبی در حالت انفجار می شود، آدم هایی که در سکوت و تنهایی شان حسرت زندگی گذشته شان را دارند واعظ همچنان به روشنک فکر می کند، نادر به زندگی قبلی اش با شیانه و متیو به زن مُرده اش بیشتر توجه دارد، مردان این رمان در یک بلاتکلیفی مانده اند و زن ها چوب این بلاتکلیفی را خورده اند و این به دلیل زیست آن ها یا تحصیلات و معروف بودن آن هاست، شاید اگر این آدم ها معمولی بودند مانند آیدا بیشتر می توانستند در زمان مناسب تصمیم های درستی بگیرند، معتقدم منطقی ترین شخصیت این رمان آیدا است او نه زن پیچیده ای است نه روشنفکر است نه تحصیلات هنری دارد عقاید خودش را دارد کاسب است، اوست که در موقعیت مناسب درست ترین تصمیم را می گیرد تصمیمی که هیچ کدام از دیگر شخصیت ها جرات آن را هیچ وقت نداشتند، آن ها سن و سال دارند تحصیل کرده اند اما نمی توانند گفتگو کنند نمی توانند حرف های دلشان را به یکدیگر بزنند.

وودی آلن می گوید: عشق فیزیک و ریاضی نیست و معادله ای برای حل کردنش وجود ندارد هر کسی با هر سنی به گونه های مختلف با عشق مواجه می شود؛ دقیقا موضوع رمان جدید خلیلی فرد هم همین را می خواهد تعریف کند آدم هایی که نمی دانند چگونه باید ابراز عشق کنند و چگونه از دوست داشتن و روابط های عاطفی خود بگویند، واعظ اگر می توانست زودتر قبل از نادر از شیانه خواستگاری کند شاید زندگی شان دچار آشفتگی نمی شد دیر رسیدن و هرگز نرسیدن انسان ها را منزوی و گوشه گیر می کند مانند شیانه که خودش را دلیل این اتفاقات می دانست. خلیلی فرد هیچگاه دچار ساده انگاری در شخصیت پردازی نشده است همین باعث می شود که انگ جنسیتی به رمان های او وارد نشود یعنی اینکه او همان اندازه که به زنان داستان هایش می پردازد همان اندازه گاه بیشتر دنیای عاطفی مردانه را واکاوی و روایت می کند این هوشمندی و پژوهش خلیلی فرد است که باعث شده ابعاد جنسیتی رمان هایش گسترده شود و ما با دنیای درونی شخصیت هایش ارتباط برقرار کنیم شخصیت هایی که درون گرا هستند و می خواهند روشنفکر یا مدرن فکر کنند اما زیر سایه سنت های آبا و اجدادشان گرفتاراند، موقعیت جغرافیایی هم نمی تواند از آن ها کس دیگری را بسازد شیانه یا واعظ با گذشت بیست و یک سال زندگی در فرانسه اما نتوانستند از سنت های ایرانی خودشان بگذرند، آن ها همچنان بلد نیستند درباره احساس شان حرف بزنند و در سکوت و عوالم خود دائما در حال محک زدن طرف مقابل هستند. آنچه که در بنفش مایل به لیمویی پررنگ است تنهایی آدم هایی ست که نمی توانند حرف بزنند و شاید بزرگ ترین مشکل بشریت همین باشد عدم گفتگو، عدم گفتگو باعث شده آدم ها درتنهایی خودشان فرو بروند آدم هایی که مجبور شده اند برای فراموشی یک آدم تن به ازدواج با کس دیگری بدهند اما ذهنش شان تا ابد درگیر همان آدم است ، مانند نادر که پس از بیست و یک سال جدایی همچنان دوست دارد با شیانه و درنا در فرانسه زندگی کند مثل واعظ که هنوز روشنک را دوست دارد و در این میان شیانه با یک اجبار شاید با یک تلافی کردن به پیشنهاد ازدواج متیو جواب مثبت می دهد.خلیلی فرد جوان بشدت از جغرافیای رمانش استفاده خوبی کرده پاریس به تصویر تبدیل می شود او با تخیل به خلق چنین فضای ملموسی نرسیده است و این به دلیل سفرهای متعدد خلیلی فرد به فرانسه است و انتخاب فرانسه می تواند گزینه درستی باشد کشوری معروف به عشاق و هنر ، داستان کشش لازم را دارد دچار لکنت و حاشیه پردازی نمی شود با اینکه سه شخصیت راوی اصلی اند و تعدد فصل ها و روایت شیانه و نادر و آیداست اما با شخصیت های دیگری هم مواجه ایم مانند موعظ که حضور پررنگی دارد و دیگر شخصیت ها که هر کدام از این سه شخصیت درباره آن ها حرف می زنند پایان رمان دوست داشتم اما منتظر بودم مثل پایانبندی های گذشته خلیلی فرد شوکه شوم اما این بار نشدم، نثر خلیلی فرد بشدت به پختگی لازم رسیده است، معتقدم او بسیار هوشمند و نکته سنج است که به این اندازه می تواند درباره آدم هایی که چند دهه از او بزرگ ترهستند بنویسد آن هم به درست ترین شکل ممکن که به نظرم رمان های خلیلی فرد صرفا سرگرم کننده نیستند او یک جهانی را برای مخاطب های خودش می سازد جهانی که به ادبیات و سینما تعلق دارد جهانی که فاصله می گیرد از رمان های رومانتیک بازاری این کوشش و تبحر خلیلی فرد در رمان نویسی است که هر چند سال یک بار با چاپ کتابی خواننده هایش را غافلگیر می کند.

*قطعه ای از شعر فروغ فرخ زاد(از متن کتاب)

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه