گروه انتشاراتی ققنوس | پریشانى هاى یک رمانتیست تنها : نظر یزدانی خرم بر گورزاد(هسه)
 

پریشانى هاى یک رمانتیست تنها : نظر یزدانی خرم بر گورزاد(هسه)

روزنامه شرق

 مهدى یزدانى خرم*** :هرمان هسه از همان سال هایى که آثارش در ایران ترجمه شده و در اختیار مخاطب قرار گرفت، به نویسنده اى تبدیل شد که فضاهاى روایى اش به ذائقه مخاطب ایرانى آشنا بود. مهم ترین و شاید کلى ترین ویژگى اش در این چارچوب به ذهنیت استعارى و گاه تمثیلى اى بازمى گشت که در اعم نوشته هایش، چه رمان و چه داستان کوتاه به چشم مى آید. مجموعه داستان «گورزاد» که اغلب داستان هاى آن در سال هاى جوانى یا میانسالى هسه نوشته شده اند، نمونه اى دیگر از همین مفهوم هستند. داستان هایى با سروشکل کلاسیک که فرزند غیرقابل انکار رمانتیسم هستند. هسه در این مجموعه با استفاده از زبانى و شاید دقیق تر «فضایى» که ریشه در سنت افسانه هاى اروپاى مرکزى دارد وجه تمثیلى- استعارى داستان ها را دوچندان کرده و به شکل رمانتیستى آثارش باقى مى ماند. مفاهیمى که هسه به دنبال روایت کردن از آنها است، اغلب جهانشمول و اخلاقى هستند. او با قرار دادن انسان افسانه اى داستان هاى خود در برابر یک ضدیت یا موقعیت انتخابى، او را ناچار به انجام عمل اسطوره اى مى کند. همین نکته است که داستان هاى هرمان هسه را از رئالیسم و آن چیزى که داستان مدرن اوایل قرن بیستم به سمت آن حرکت مى کرد، دور کرده و به او چهره یک سنت گراى بزرگ و پرمخاطب مى بخشد. در مجموعه داستان گورزاد، سنت داستان گویى شرق- که هسه دلبسته آن بود- با فضاى قصه هاى فولکلور کهن- که رمانتیسم از آن سودها برد- ترکیب شده و مخاطب با مسائلى روبه رو مى شود که اغلب آنها پرسش هاى بنیادین هستى شناسانه است. این پرسش ها اغلب در بافتى آرام و بى زمان روى مى دهند. تقابل بین زیبایى و زشتى، ایمان و گناه، کودکى و پیرى، هنر و روزمرگى و... نویسنده اى را ساخته که در تلاشى شاعرانه درصدد این است که به جهان رویاها و ارزش ها پایبند بماند. هرمان هسه در مجموعه داستان گورزاد، به واقع به دنبال خلق افسانه هایى نو است؛ افسانه هایى که به زعم او کم کم جهان را ترک کرده و انسان را به سمت روزمرگى سوق داده اند. چنین نگاه و دیدگاهى است که باعث مى شود به طور مثال در داستان هاى «گورزاد»، «آوگوستوس» و یا «شاعر» مفهوم انسان فرزانه و معصوم در دوراهى بین انتخاب قرار بگیرد. البته نتایج هسه سنت گرا بسیار متفاوت است ولى با وجود این نکته او در نهایت راى به برترى و جاودانگى شاعرانگى شرافتمندانه اى مى دهد که هنوز در حال مبارزه با واقع گرایى ناخوشایند روزگار اوست. سنتى که هسه ادامه دهنده آن است در رمانى چون «نارسیس و گولدموند» به اوج خود مى رسد. «سنت» مکاشفه و سفر در جهان، سنت شاعران کلاسیک ایران است که همانا جست وجوى حقیقت است. شاید براى من که چندان به نگاه داستانى هرمان هسه، علاقه مند نیستم، این انگاره ها به دل ننشیند، ولى نمى توان فراموش کرد که هسه توانایى بى نظیرى در اجراى فرم افسانه و ساختارهاى تمثیلى- شاعرانه دارد. به یقین مى توان گفت که جهان هرمان هسه، از همان تفکرى برآمده که در آن نبرد دائمى بین خیر و شر، انسان را در مواجهه با طبیعت قرار مى دهد. انسانى که چنین در برابر زیبایى قرار گرفته یا باید در آن محو شود و یا مانند شوریدگان سر در راه خود کند و جهان را در جست وجوى امر متعالى و گوهر جاودانگى بگردد. از این منظر مجموعه داستان گورزاد، کتابى درخشان، دلنشین و گاه تکان دهنده است. هسه در چنین مقیاسى با برخى نویسندگان هم عصرش شباهت هایى پیدا مى کند. رولان و ژید از جمله نویسندگانى هستند که با تفارق هاى فرمى، در برخى آثار خود در همان سنتى مى نویسند که هرمان هسه پیرو و ادامه دهنده آن بود. او یک رمانتیست تمام عیار بود که در جست وجوى امر زیبا شخصیت هایى استعارى، بى مکان و بى زمان آفرید و این جست وجوگرى چیزى است که مخاطبان هسه را جهانى و بین المللى کرده است. ترجمه درخشان سروش حبیبى که زبان شاعرانه و مطنطن هسه را در شکل فارسى اش به خوبى درآورده است از دیگر نکاتى است که مى تواند هر مخاطبى را به خواندن این مجموعه داستان ترغیب کند. مجموعه داستان گورزاد شامل ۱۴ داستان کوتاه است. در آغاز کتاب هم مقدمه نسبتاً جامعى از زندگى و افکار این نویسنده آلمانى گنجانده شده است.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه