هنرنیوز
کتاب «آنگاه که زرتشت سخن گفت» نوشته «مری ستگاست»، با ترجمه «شهربانو صارمی» توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.
به گزارش هنرنیوز، این کتاب پژوهشی است درباره اصلاح فرهنگ و دین در دوران نوسنگی که بر اساس تاریخ زندگی و آموزههای زرتشت شکل گرفته است.
«مری ستگاست» خود در مقدمه کتاب اظهار میکند مطالعه زندگی و آموزههای زرتشت را دههی 1970 و در شهر نیویورک آغاز کرده است، وی آن زمان در دوره تحصیلات تکمیلی باستان شناسی دانشگاه کلمبیا با گرایش دوره نوسنگی در خاور نزدیک و خاور میانه ثبت نام کرده بود وحاصل دانش این سالها و آموختههای قبلیاش درباره اساطیر یونانی – رومی با مد نظر قرار دادن منابع ادبی یونان و روم، کتاب «افلاطون مورخ پیش از تاریخ: قرنهای دهم تا پنجم ق.م در اسطوره و باستانشناسی» است و در آن تا آنجا رسیده است که شاید توسعه کشاورزی پس از حدود سال 6500ق.م که انقلاب دوره نو سنگی را از ایران تا اژه اصلاح و محافظت کرد، ملهم از آموختههای زرتشت پیامبر پارسی بوده باشد.
در فصل دوم «مری ستگاست» مباحث خود را از اولین سکونتگاههای دائمی در خاور نزدیک یعنی حدود 12500ق.م آغاز کرده و سلسله وقایع ما قبل تاریخ را با بررسی و شرح ویژگیهای دوره نوسنگی پیشاسفال a، 9500-8700 ق.م و دورهی نوسنگی پیشاسفال B، 8700-6500 ق.م همراه با جزئیات فرهنگ غنی از جنگافزار اهلی کنندگان تا پیدایش اقتصاد مبتنی بر کشاورزی پیش میبرد و به دوره نوسنگی آغازین در یونان پیوند میدهد.
فصل سوم کتاب به بررسی دوره نوسنگی در یونان (6400-6000 ق.م) پرداخته و توضیحاتی در باره نوع و وضیعیت ساکنان یونان میدهد که تا پیش از هزاره نهم ق.م گروههایی از شکارچیان دوره دیرینهسنگی بودند که ابزارهایی از آنان نیز باقی مانده است اما با توجه به اسناد باستان شناسی به نظر میرود یونان بیش از یک هزار سال بدون سکنه مانده است.
سپس با اشاره به ساکنین بعدی و به وجود آمدن روستاها در این دوره در یونان، پایبندی ساکنین به شیوه زندگی مبتنی بر کشاورزی و ساخت و پیشرفت سفالگری و همچنین نساجی را مورد بحث قرار میدهد.
«مری ستگاست» در آخر فصل میپرسد: «چرا سکونتگاههای دائمی فقط در این زمان در یونان ظاهر شدهاند و چرا این مهاجرانتا این اندازه مشتاق کشت زمین بودهاند؟» و خود به بررسی موضوع میپردازد.
در فصل چهارم «ستگاست» تلاش کرده است تا فرهنگهای سفال منقوش خاورمیانه از 6500 تا 6000 ق.م مورد بررسی قراردهد و از این جهت، ضمن اشاره به شباهتها و پیشرفتهتر بودن خاورمیانه در کشاورزی و معماری راست گوشه نسبت به یونان، فقدان آشکار تیر و سرنیزه و بریدن ساکنین این دوره از سنت جنگافزاری را چشمگیرترین ویژگی اجتماعات دارای سفال منقوش که در سراسر ایران و عراق گسترش یافته بود، میداند.
«ستگاست» سپس جستجوی خود را از شمال عراق آغاز میکند وابتدا سبکهای سفال منقوش با فرهنگ «حسونا» متعلق به منطقهی علیای دجله و سکونتگاههای نینوا و طرحهای مشابه آن در مناطق مختلف ایران را تشریح میکند، سپس سفال «سامرا»، سبکها و طرحهای سکونتگاههای سیلک و چشمه علی، سبک جذاب سفال منقوش «حلف» با خواننده معرفی میکند. «ستگاست» مینویسد: «مورخان دوره پیش از تاریخ توافق دارند الگوی بنیادی کشاورزی و دامداری که مشخصه نواحی روستایی ایران امروزی است در دورانی به وجود آمده که در این جا برای ما اهمیت دارد و به تعبیر فردی صاحبنظر: این دوران بنیانی را را به وجود آورد که کل تمدن بعدی ایران بر آن بنا شد.» وی در ادامه میپرسد: « آیا این دوران بنیان دینی تمدهای عظیم بعدی ایران را نیز فراهم می کند؟»
فصل پنجم به زندگی و آموزههای زرتشت اختصاص دارد و در آغاز این فصل مینویسد: « بیتردید در میان بنیانگذاران بزرگترین ادیان دنیا، زرتشت حداقل در نظر خواننده امروزی پرابهام ترین آنهاست.»
نیز آنکه: «اما در جهان یونانیـرومی باستان، زرتشت(زروآستر یونان) را شخصیتی دارای مقام رفیع و نه تنها بنیانگذار دین پارسیان که «منادی و گواه خرد عهد باستان، چه برای مشرکان و چه مسیحیان» میدانستند.» وی در ادامه به بررسی دقیق تاریخ زندگی زرتشت میپردازد و در این راستا به اسناد و نظریههای سه دسته از مورخین که سه دوره متفاوت را تاریخ زندگی وی میدانند و همینطور اسناد کتاب اوستا را با هم مقایسه میکند، ادامه این فصل را موضوعاتی چون تفسیر گاهان (سرودهای مذهبی خود زرتشت)، زندگی زرتشت پیامبر، آموزه های زرتشت، نظم راستین، دگرگونی کاهنان و جنگاوران و مناسک یسنا تشکیل دادهاند.
فصل ششم، تحت عنوان «همگراییهای اول: باستانشناسی اواخر دوره نوسنگی و سنن زرتشتی» به بررسی روشهایی که با استفاده از آنها میتوان باستانشناسی اواسط تا اواخر هزاره هفتم مربوط میشود و تاثیرات آئین زرتشتی به خاطر تلاشهای تبلیغی زرتشتی و گرویدن قبیلههای کوچک یا بزرگ به این دین، ببر فرهنگها و شیوههای زیست آواخر دوره نوسنگی مورد بررسی قرار گرفته که میتوان مسائلی چون تاثیرات زرتشت در سکنی گزیدن و کشاورزی، شیوههای اسکان و سلسله مراتب اجتماعی، رمزها و نمادهای فرامین زرتشتی بر روی نقوش سفالی، مسائل مربوط به هویت را نام برد.
فصل هفتم نیز با عنوان «همگراییهای دوم: دوره نوسنگی پیشاسفال B وسنتهای ودایی»، «ستگاست» برای بررسی این احتمال که دوره نوسنگی پیشاسفال متأخر نماینده سنتی است که زرتشت در پی اصلاح آن بوده، جسارت بیشتری به خرج داده و به پس زمینه و محتوای «ریگودا» پرداخته است که منبع اصلی در باره دین هندوایرانی است که زرتشت تندرویهای آن را تقبیح کرده است و موضوعاتی چون «اعمال عبادی»، «حشم و حشمدزدان»، «آتش در لایهی ششم چاتال» در این فصل موضوع بحث هستند.
در فصل هشتم، مولف کتاب توضیحی کوتاه درباره چارچوب هندواروپایی داده است و در آن به بررسی برخی از نظریه های مطرح شده درمورد زادگاه و پراکندگی خانواده زبانهای هندواروپایی و نیز اختلاف محققان بر سر ابتداییترین جنبههای این مسئله، پرداخته است و در ابتدای فصل از زبان «جیمز پی.مالوری» در مقاله «موطن هندواروپاییان» نوشته است: «تردیدی نیست که موطن هندواروپاییان کشف شده است، چرا که این سرزمین را همه جا جستهاند از قطب شمال تا قطب جنوب و از اقیانوس اطلس تا اقیانوس ارام. این سرزمین به لحاظ زمانی جایی در حد فاصل هشتاد هزار سال ق.م (نئاندرتالها) و حدود سال 1600 ق.م (گسترش یافتنجنگ با ارابه از آناتولی شرق) وجود داشته است.»
در فصل نهم نویسنده، زادگاه زرتشت و سرزمین مادری او را با توجه به اسناد مورد بررسی قرار داده و در مورد ملجأ زرتشت آورده است: « اما اوستا در مورد ملجأ زرتشت هیچ قرینهای به دست نمی دهد که معلوم شود این پیامبر، پیش از پذیرفته شدن نزد «ویشتاسپ»، حامی مادامالعمرش، چه اندازه راه پیموده است.»
در فصل دهم نویسنده ابتدا درباره مرتبه مغان سخن گفته است. مغان از مشاوران پادشاهان هخامنشی بودند و آموزههای زرتشت را تخصص خاص خود میدانستند و اینکه یونانیان و رومیان فرهیخته دوران باستان مدعی بودند خود زرتشت مرتبه مغی را بنیاد نهاده و انتقال آموزههای خود را به مغان سپرده است در ادامه نیز به سوالی مطرح کرده پرداخته است: «آیا ممکن است زرتشت در هزاره هفتم نخستین مغ بوده باشد؟».
در بخش های بعدی این فصل موضع استادکاران آتش در هزاره هفتم را مطرح کرده و به گستره آئین زرتشت و زرتشتیگری در هند و ایران و هم به آسیب وارد شده به سنت زرتشت بر اثر حمله اعراب به ایران پرداخته و مینویسد: «امروز کمتر از 150 هزار زرتشتی وحود دارد که بیشتر آنان در هند زندگی میکنند، جاییی تیاکانشان حین حملهی مسلمانان و پس از آن بدانجا گریختند. «پارسیان» هند با گذشت زمان و در جریان پیشرفت در کشوری جدید، برخی از اعتقادات و اعمال مذهبی کهن را کنار نهادند، اما در روستاهای زرتشتی دورافتاده ایران تا «نسلها بعد از نسلی که سختیهای بسیار را تاب آورد»، شیوههای کهن را وفادارانه تا قرن بیستم میلادی حفظ کردند.»
«میراث زرتشت» عنوان فصل پایانی کتاب است و نویسنده درباره از میان نرفتن زرتشتیگری در ایران بعد از گذشت سیزده قرن از ورود اسلام و تأثیر گرفتن ادیان بعدی از آموزههای زرتشت توضیحات کاملی داده است. علاقه آشکار زرتشت به شناخت دقیق و سودمند جهان مادی که امروز آن را علوم طبیعی مینامیم و نیز گسترش و توسعهی کشاورزی از دیگر میراث زرتشت هستند که در این فصل جای گرفتهاند و در آخر این گفته گاهانی: «باید از آنانی باشیم که هستی را نو میکنند(ی، هات30، بند9)» مورد تفسیر قرار گرفته است و به گفته مؤلف کتاب: «برخی مفسران این قطعه را نشانهی آن میدانند که زرتشت و پیروانش باور داشتهاند پایان جهان نزدیک است و فْرشوکِرِتی در دوران زندگی خود آنان تحقق خواهد یافت.» و در ادامه: «آنچه طی سالهای 6500 تا 6000 ق.م رخ داد، با هر تعبیری اصلاح فرهنگ بشر بوده و نشانههای بسیاری وجود دارد که این بازسازی فرهنگی شامل بازاندیش در مورد رابطهیانسان با جهان طبیعت بوده است.»
کتاب «آنگاه که زرتشت سخنگفت» نوشته «مری ستگاست» درباره اصلاح فرهنگ و دین در دوران نوسنگی است که چاپ اول آن با ترجمهکارآمد «شهربانو صارمی» توسط انتشارات ققنوس در 208 صفحه به صورت مصور و با شمارگان 1100 نسخه و قیمت6000 تومان منتشر شده است.