گروه انتشاراتی ققنوس | میلاد جعفرپور در گفت‌وگو با ایبنا مطرح کرد: «نه‌منظر» نظیره منثور برای «هفت‌پیکر»
 

میلاد جعفرپور در گفت‌وگو با ایبنا مطرح کرد: «نه‌منظر» نظیره منثور برای «هفت‌پیکر»

نمایش خبر

................................

خبرگزاری ایبنا

دوشنبه 17 شهریور 1399

................................

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) در چند ماه اخیر نشر ققنوس متنی از ادب کهن فارسی را آماده چاپ کرد که پیش از آن منتشر نشده بود. کتاب «نه‌منظر» که آن را نظیره منثور هفت‌پیکر نظامی می‌دانند، داستان شاهزاده‌ای به نام شیرزاد است که حق حکومتش قصب می‌شود. این متن احتمالا در قرن نه هجری نوشته شده است، در برخی بخش‌های داستان تحت تاثیر شاهنامه بوده و از بن‌مایه‌های غنایی نیز بهره گرفته است. مصححان این اثر آقایان میلاد جعفرپور و علی تسنیمی بوده‌اند. برای معرفی این کتاب، مصاحبه‌ای با میلاد جعفرپور ترتیب داده‌ایم. میلاد جعفرپور دانش‌آموخته مقطع دکتری از دانشگاه یزد است و پیش از این نیز چندین متن را تصحیح کرده و به چاپ رسانده است.

کمی درباره موضوع کتاب نه‌منظر صحبت کنید. نه‌منظر داستان چیست؟
 نه‌منظر یا داستان شیرزاد و گلشاد، یکی از روایت‌های تعلیمی کمترشناخته‌شده و تنها نظیره منثور هفت‌پیکر نظامی در ادب فارسی است که کهن‌ترین نسخه آن در سده نهم هجری (889 ق) کتابت شده و تا امروز متن روایت آن به صورت انتقادی تصحیح و منتشر نشده است. موضوع داستان گزارش احوال شاهزاده‌ای به نام شیرزاد است که حق موروثی سلطنت او با مرگ پدر و قتل مادرش توسط فرخ‌زاد، وزیر دربار، غصب می‌شود. پس از مدتی سرگردانی، شیرزاد به زادگاه پدری باز می‌گردد و دل‌باخته گلشاد، شاهدخت فرخ‌زاد، می‌شود و بعد از مدتی جدال با فرخ‌زاد، بر او فائق شده، به تخت سلطنت تکیه می‌زند و به خون‌خواهی مادرش، عزم مجازات فرخ‌زاد می‌کند.

گلشاد که علم پیشگویی می‌داند، درمی‌یابد اگر نه ‌شب بتواند شیرزاد را از این کار باز بدارد، دیگر فرخ‌زاد مجازات نمی‌شود. پس به مدت نه شب در نه‌منظر (مقارن با طالع آبای علوی: قمر، عطارد، زهره، شمس، مریخ، مشتری، زحل، فلک ثابت و فلک‌الأفلاک)، با نقل نه داستان درباره زیرکی و چاره‌گری زنان،‌ ستایش شیرزاد را برانگیخته و او را به عفو پدرش متقاعد می‌سازد. مدتی بعد داستان با غیبت ناگهانی شیرزاد و جان‌ سپردن رازگونه گلشاد به پایان می‌رسد. نه‌منظر از نظر نوآوری و تنوع بن‌مایه‌های داستانی در میان اقران خود اثری متوسط اما بدیع ارزیابی می‌شود که در دوره‌ای با اقبال عموم روبه‌رو بوده است. خالق نه‌منظر از دانش ادبی خوبی بهره‌مند بوده و شاهکارهای نظم و نثر فارسی را از نظر گذرانده که توانسته محتوای مختص به روایت خود را با اقتباس و تلفیق دو شاهکار ادبی هفت‌پیکر و هزارویک‌ شب بیافریند. راوی با وجود آن‌که تحت تأثیر شاهنامه بوده و بن‌مایه‌های شگفت‌انگیز و غنایی را مکررا وام گرفته است، پا از دایره موضوع تعلیمی غالب در اثر و نوع ادبی آن بیرون ننهاده و داستان را به مقتضای حال و مقام نقل کرده است. متن روایت نه‌منظر بر پایه نه دست‌نویس فارسی و به روش التقاطی تصحیح شده است. 

چرا می‌گویند که این کتاب نظیره منثور هفت‌پیکر است؟ داستان و قالب روایت این دو کتاب با هم متفاوت است، چرا این دو را نظیره می‌خوانند؟ داستان‌های این کتاب به سندبادنامه یا هزارویک شب نزدیک‌تر است.
همان طور که خدمتتان عرض کردم، روایت نه‌منظر یک نظیره تلفیقی است، یعنی داستان‌پرداز با توجه به ساختار هفت‌پیکر و خط فکری هزارویک‌شب و سندبادنامه (به تعویق انداختن مرگ یا رویدادی با نقل داستان)، روایت خود را پدید آورده است. در شباهت عنوان و ساختار نه‌منظر و حتی گزارش ساخت قصر نه‌منظر گلشاد هیچ تردیدی وجود ندارد، ادب‌دوستان، این امر را از رهرو خوانش هر دو روایت به وضوح درمی‌یابند، تنها تفاوت نه‌منظر با هفت‌پیکر ماهیت زبانی نظم و نثر و برخی تفاوت‌ها در حکایت هر منظر در قیاس با هفت‌پیکر است که در این مورد اخیر، اگر چنین نمی‌شد، نه‌منظر، انتحال یا دست کم نظیره ضعیف و تقلیدی محض تلقی می‌شد. علت نزدیکی محتوای نه‌منظر به هزارویک‌شب و سندبادنامه یا بختیارنامه، به خاطر تکرار مضمون تعویق مجازات پدر گلشاد است که با نقل حکایاتی توسط گلشاد، نه مرتبه برای مخاطب تجدید و تکرار می‌شود، پس طبیعی است که چنین قرابتی تداعی شود، در حالی که شباهت روایت نه‌منظر به هفت‌پیکر در نیمه نخست روایت و پیش از شروع حکایات نه‌منظر بسیار مشهود است.
 
نه‌منظر را می‌توان جزوی از ادب مردمی و عامیانه تلقی کرد؟ چه عناصری از ادب عامیانه در این متن وجود دارد؟
بله. به دلیل برخی وجوه محتوایی می‌توان نه‌منظر را جزیی از ادب عامه محسوب کرد. تقلیدی بودن روایت نه‌منظر، مهم‌ترین وجه مردمی بودن آن است، زیرا آثار برجسته‌ای مانند هفت‌پیکر، زمانی که از مقبولیت و شیوع قابل ملاحظه‌ای برخوردار می‌شوند و در میان طبقات مختلف مردم مورد توجه قرار می‌گیرند، توجه پدیدآورندگان و ادیبان را به خود جلب می‌کنند و آنان را وامی‌دارند تا برای روشمند کردن کارشان و ایضا جذب مخاطب بیشتر، از ویژگی‌های ممتاز این قبیل آثار بهره‌مند شوند و اثر خود را در سایه روایت‌های ممتازی مثل هفت‌پیکر خلق کنند، همچنان‌که سی شاعر و ادیب به پیروی از هفت‌پیکر، بر این نمط رفته‌اند و چنین امری خود حکایت از شهرت هفت‌پیکر در میان عموم مردم بوده است.

با این حال، داستان‌پرداز نه‌منظر سعی کرده با دستاویز قرار دادن عشق شیرزاد و گلشاد که طبیعتا پیرنگ دلپذیری برای هر مخاطبی است، مضامینی تعلیمی مثل: صبر، کظم غیظ، تأمل در فرجام کارها و نیرنگ زنان را به او بیاموزد. در نه‌منظر به باورها عوامانه و خرافات و نیز برخی از وجوه جزئی زندگی طبقات مختلف جامعه توجه شده است. در نه‌منظر، برخلاف آثار مشابه آن، اشخاص، مکان‌ها و حوادث داستان اغلب برکنار از جنبه رمزی یا نمادین هستند و نیازی به تأویل ندارند. در نه‌منظر به برجسته‌ترین مضمون روایت‌های مردمی، یعنی عیاری و جوانمردی، توجه خاصی نشان داده شده که از دیرباز، مطلوب طبقات مظلوم و ستمدیده جامعه بوده و مردم این جمعیت اخلاقی را به مثابه قهرمانی در برابر طبقه زورگوی پادشاه می‌دیدند. در نه‌منظر که روایت کوتاهی هم محسوب می‌شود، به اسامی و اصطلاحات متنوعی از مشاغل، ابزار، البسه، خوراک، رزم‌ابزار، انحرافات، غیب‌گویی، جادو و افسون، ساختمان، موجودات خارق‌العاده، تشیع جنازه و... برمی‌خوریم که همه از برای انس بیشتر مخاطب عام با نه‌منظر و تسهیل دریافت مضامین اخلاقی آن است.
 
کمی درباره خصوصیات سبکی و زبانی این اثر هم برای ما بگویید...
 نه‌منظر از جهت زبانی در گروه داستان‌های شفاهی قرار می‌گیرد که نثری ساده، بی‌تکلف و مرسل دارد و واژگان و عبارات آن متناسب با محافل قصه‌خوانی است و نقل آن مدت‌ها پیش در مجالس یا بر سر معرکه گرمی بازاری داشته و شنیدن یا مطالعه آن ارتباطی با میزان دانش مخاطب ندارد. با این حال، از نظر گزاره‌های قالبی آغازی، میانی و پایانی، تنوع و هنرنمایی قابل توجهی در آن دیده نمی‌شود. داستان‌پرداز در توصیف فضای داستانی چندان جزئی‌نگر نیست بر حالات و روحیات اشخاص تمرکزی ندارد و در بیان خود قادر به انتقال هیجانات و نقاط اوج روایت نیست، با این حال به‌کارگیری اشعار در خلال روایت بر کشش و جذابیت نقل او افزوده است.
از طرف دیگر، سادگی، تنزل زبانی و بی‌پیرایگی این روایت مرهون تقلیدی بودن آن است، زیرا راوی در قیاس با هفت‌پیکر نه‌تنها ابداعی از جهت سبک، بیان و توصیفات خود ارائه نکرده، بلکه در تقلید و تکرار مختصات سبکی و بیانی هفت‌پیکر در نثر آمیخته به نظم خود نیز سست و ضعیف عمل کرده، بنابراین در این زمینه، نه‌منظر داستانی متوسط محسوب می‌شود که تنها در دوره‌ای مورد توجه اقلیتی قرار گرفته، مدتی بعد هم اعتبار و میدان‌داری خود را در مواجهه با ازدحام دیگر نظیره‌های هفت‌پیکر از دست داده است؛ اما دور از انصاف است که دانش، تبحر و ذوق داستان‌پرداز را هم نادیده بگیریم.
 
برای تصحیح این متن از چه نسخه‌هایی بهره بردید؟
نسخ مورد استفاده بنده در تصحیح نه‌منظر عبارت‌اند از:
ت 1: دست‌نویس «داستان شیرزاد و گلشاد» (اساس تصحیح)، در کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره 338، مورخ 1065ق.
ت 2: دست‌نویس «قصه شیرزاد و گلشاد، حکایت نه‌منظر»، در کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره 52، مورخ 1310ق.
ت 3: دست‌نویس «نه‌منظر»، در کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره 185، بی‌تا.     
ت 4: دست‌نویس «حکایت شیرزاد و گلشاد»، در  کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره 2442، بی‌تا.     
ت 5: دست‌نویس «حکایت شیرزاد و گلشاد»، در کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره 1223، اوایل قرن 13ق.
ت 6: دست‌نویس «گرگین‌شاه از نسل شاه‌جمشید»، در کتابخانه ملی تاجیکستان، به شماره  112، مورخ 1272ق.
پ: دست‌نویس «حکایت نه‌منظر»، در کتابخانه ملی پاریس، به شماره Supplement 2036، مورخ 889ق.
م 1: دست‌نویس «داستان شیرزاد و گلشاد»، در کتابخانه ملی ایران، به شماره 7996، بی‌تا.
م 2: دست‌نویس «داستان شیرزاد و گلشاد»، در کتابخانه ملی ایران، به شماره 25708، بی‌تا.
 

کتاب نه‌منظر در سه فصل نظام یافته است. نخست در فصلی با عنوان نسخه‌شناسی، نه دست‌نویس فارسی مورد استفاده در تصحیح و سپس 14 دست‌نویس فارسی موجود دیگر نه‌منظر معرفی شده‌اند، آن‌گاه مشخصات سه ترجمه ترکی روایت به دست داده شده است.

در فصل دوم ذیل عنوان متن‌شناسی، پس از طرح موضوع نظیره‌گویی، روایت نه‌منظر از ابعاد منشاء، زمان و مکان تألیف، راوی، وجه تسمیه، پیرنگ و موضوع، سبک و بیان، مشخصات و نوع ادبی بررسی شده و چکیده‌ای از روایت ارائه شده است. در ادامه، به منظور تأیید تأثیرپذیری احتمالی نه‌منظر از دیگر متون، موضوع پنج روایت هفت‌پیکر، هزارویک‌شب، سندبادنامه، بختیارنامه و طوطی‌نامه مختصرا معرفی شده تا مخاطب با مطالعه‌ و مقایسه سطحی آن‌ها با ساختار و محتوای نه‌منظر به اثرپذیری آن، هر چه بیشتر رهنمون شود. در فصل سوم متن روایت ارائه شده که پس از مقدمه‌ای در حمد و نعت پروردگار، پیامبر(ص) و ائمه(ع)، داستان در نه بخش و یک ضمیمه، ذیل 55 سرفصل تبویب شده است.
 
 
 این کتاب را نشر ققنوس در 239 صفحه و با قیمت 35هزارتومان منتشر کرده است. 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه