گروه انتشاراتی ققنوس | مرتضی کربلایی لو جهان بینی خاص خود را به مخاطب پیشنهاد داده است
 

مرتضی کربلایی لو جهان بینی خاص خود را به مخاطب پیشنهاد داده است

خبرگزاری مهر 

صد و نود و هفتمین نشست هفتگی کانون ادبیات ایران دیروز به نقد و بررسی مجموعه داستان "زنی با چکمه ساق بلند سبز" نوشته مرتضی کربلایی لو اختصاص داشت. در این نشست مهناز رونقی و پیمان اسماعیلی به بررسی این مجموعه پرداختند. 
به گزارش خبرگزاری مهر، در ابتدای نشست مرتضی کربلایی لو یکی از داستان های این مجموعه را برای حضار قرائت کرد.
سپس مهناز رونقی با اشاره به اینکه در این مجموعه ، داستان ها بیشتر بافت درونی دارند گفت: با این داستانها باید با نگاه روان شناختی و اسطوره شناختی برخورد کرد. دغدغه اصلی نویسنده هستی است و این دغدغه را بیشتر از طریق معنی به مخاطب انتقال می دهد و در این راه نیز موفق بوده است.
وی افزود: در این مجموعه ما با داستان های موازی و کنشمند و خرده روایت هایی روبرو هستیم که در پایان به گونه ای مبهم خاتمه می یابند و طرح سئوال و معما می کنند. در آنها بیشتر فضاسازی اهمیت دارد و چندان به جستجوی علت پرداخته نمی شود.
رونقی اضافه کرد: هر چند در نگاه اول بعضی داستانها نمادین به نظر می رسند اما با خوانشی جدید می بینیم نمادی در کار نیست و موتیف هایی که تکرار می شوند حاوی معناهایی چند لایه هستند که در آن همه چیز به زیبایی و ملال خود زندگی است. 
رونقی نقش زنان را در این مجموعه بسیار کمرنگ ارزیابی کرد و افزود: تصویر واقعی زن در این مجموعه دیده نمی شود و زنان در اثر یا غایبند یا بسیار ذهنی هستند.
در ادامه پیمان اسماعیلی دیگر منتقد این نشست خاطرنشان کرد: در این مجموعه داستان، نویسنده پدیده های مألوف و آشنا را در یک دنیای عادی به طریقی کنار هم می چیند که دنیایی چند سطحی را با منطق خاص خود به مخاطب عرضه می کند. ارتباط ارگانیک جزئیات و عناصر برای خواننده مورد شناخت قرار می گیرد اما در ذهن او به هم ربط نمی یابند و اینجاست که کربلایی لو تبدیل به نویسنده ای می شود که جهان بینی خاص خود را به مخاطب پیشنهاد می کند و روند قصویت داستان را بیش از منطق روایت، در خدمت شیفتگی خویش به آنچه روایت می کند قرار می دهد؛ چیزی شبیه به رئالیسم جادویی که مخاطب ناچار به قبول منطقه دنیای آن است.
اسماعیلی مهم ترین شاخصه این اثر را فاصله گرفتن آن از روند غالب داستان نویسی در فضای ادبی امروز دانست و گفت: در دهه های گذشته ما با سه نوع جریان غالب روبرو بودیم. پس از این جریانها بسیاری تلاش کردند به سراغ ادبیاتی شخصی تر بروند و این مجموعه همه در امتداد این تلاش هاست. این مجموعه پیشنهادی است در ادبیات امروز ایران، که توانسته از جریان های کلی داستان نویسی که چندین سال ما را تحت تاثیر خود قرار داده و از بروز خلاقیت در نویسندگی جلوگیری کرده، فاصله بگیرد.
در ادامه، محمدرضاگودرزی دبیر نشست های داستانی کانون ادبیات گفت: یکی دیگر از پیشنهادهای این نویسنده جوان شیوه نام گذاری داستانهاست . اسم برخی داستان های این مجموعه جزء ساختار متن است و با فردیت و ویژگی خاص خود چیزی را به متن اضافه می کند.
وی اضافه کرد: ابهام موجود در اکثر داستانها ابهامی هنری است که برخاسته از متن و حاصل نگرش مدرن به وضعیت بشر در جهان کنونی است و راوی ها اغلب خود مطرح می کنند که ما زیاد نمی توانیم و فقط به شرح عینی آنچه هست می پردازیم تا اگر رمزی هست مخاطب خود آن را بیابد
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه