گروه انتشاراتی ققنوس | فضای از دست رفته: درباره «فضای پروستی» اثر ژرژ پوله
 

فضای از دست رفته: درباره «فضای پروستی» اثر ژرژ پوله

روزنامه شرق ، شماره 1495 به تاریخ 16/1/91، صفحه 14 (ادبیات)

«فضای پروستی» نوشته ژرژ پوله از معدود کتاب های مهمی است که تاکنون درباره پروست و رمان هشت جلدی اش؛ «در جست وجوی زمان از دست رفته» ترجمه شده است. این کتاب بی شک از مهم ترین کتاب هایی است که در زمینه نقد و نظریه ادبی اخیرا منتشر شده است. همان طور که از عنوان کتاب پیداست ژرژ پوله در فضای پروستی، به نقش و مفهوم فضا و ارتباطش با عناصر دیگر در رمان «در جست وجوی زمان از دست رفته» پرداخته و جایگاه مفهومِ «فضا» را نزد پروست نشان می دهد تا در کنار زمان از دست رفته از گونه ای فضای از دست رفته بگوید. ژرژ پوله منتقدی است که چون پروست درباره پروست می نویسد. این منتقد در مقدمه مترجم بر کتاب فضای پروستی این طور معرفی شده است: «ژرژ پوله منتقد بلژیکی تبار (1902- 1991)، گرچه هیچ گاه در دانشگاه ژنو درس نداد، اما همراه با نویسندگانی چون ژان پیر ریشار، مارسل رمون، آلبر بگن، ژان روسه و ژان استاروبینسکی از اعضای مکتب ژنو در دهه های 50 و 60 بود. پوله در اثر چهار جلدی خود به نام مطالعاتی درباره زمان انسانی نشان می دهد که در بررسی اثر ادبی، برخلاف ساختارگرایان، چندان به ساختار متن نمی پردازد و در برابر نظریه یاکوبسن در گرامر شعر و شعر گرامر، که بر گرامر و ساختار درونی متن به عنوان پایه آفرینش ادبی بسیار تاکید می ورزد، به متافیزیک اثر ادبی و ادبیت متافیزیک می پردازد. به نظر پوله، اگرچه ادبیات با ساختارهای مشخص تشکیل شده که هر یک با دیگری مرزبندی کمابیش مشخصی دارد، اما خود ادبیات ذاتی ساختاری ندارد. ذات ادبیات یک اندیشه همیشه خاص است: ساختار، زمان و فضای اثر ادبی، تنها صورت های اندیشه ای هستند که آنها را در بر می گیرد. پس ادبیات، اگرچه در فضا، زمان و ساختار پدیدار می شود، ذات یگانه اش در آگاهی و اندیشه است.» 
پوله روایت خود از رمان پروست را با طرح این مساله آغاز می کند، که چگونه پروست – که غالبا او را شاگرد برگسون دانسته اند - در باب زمان، نظرگاهی درست مخالف نظرگاه برگسون انتخاب کرده است. «اگر اندیشه برگسون پرده از فضامند شدن زمان برمی دارد و آن را نفی می کند، پروست نه تنها چنین چیزی را نمی پذیرد، بلکه با آن زندگی می کند و به چنان درجه والایی می رساندش که در نهایت یکی از بنیان های هنرش می شود.» موضوع فضای پروستی همین است. ژرژ پوله کتاب خود را با باز کردن معنای فضا و مکان و گم کردن موقعیت زمانی و مکانی پی می گیرد. پوله می نویسد که جست وجو در رمان پروست از همان لحظات ابتدای رمان آغاز می شود که قهرمان رمان نیمه شب از خواب می پرد و نمی داند این لحظه بیداری مربوط به کدام دوره زندگی اش است. ناآگاهی او درخصوص زمان و مکانی که در آن به سر می برد به یک میزان است: «و هنگامی که نیمه شب از خواب بر می خواستم، در اولین لحظه حتی نمی دانستم چه کسی هستم زیرا نمی دانستم در کجا به سر می برم.» در ادامه پوله نشان می دهد که چگونه در رمان پروست، خاطره شخصیت ها و با فضا و مکانی که چون قاب عکسی آن شخصیت ها را احاطه کرده، در ذهن راوی پیوند می خورد. و چگونه پروست شخصیت ها را قاب شده در چارچوب مکان به یاد می آورد، نه در حال جابه جایی از مکانی به مکان دیگر. ناپیوستگی و پاره پاره بودن رمان پروست از مباحث مهم این رمان است که پوله با تکیه بر مفهوم «فاصله» در کتابش به آن می پردازد: «در اندیشه پروست، فاصله هرگز فضایی گسترده و پذیرا نیست که نقش واسطه و پرکننده خلایی را داشته باشد. فاصله همین خلاء است و نه هیچ چیز دیگر. فاصله فضایی است عاری از هرگونه سازندگی، بی هیچ توانایی و فاعلیت، بدون توان پر ساختن و هماهنگ کردن و ایجاد رابطه.» پوله در پایان کتاب معتقد است رمان پروست هرگز تمام نمی شود. «بسته نمی شود و بازمی ماند» پس تنها برای پدیدار شدن آینده است که به گذشته می پردازد. این آینده، آینده قهرمان رمان است همان طور که آینده رمان نیز هست. مرد جوان که شور و شوق نویسندگی دارد، از نوشتن باز می ایستد چراکه هر کدام از تجربه ها و احساساتش گویی شکست می خورد، احساساتی که بیان ناشدنی است. پس هر احساسی در دهلیزهای «زمان از دست رفته» به فراموشی سپرده می شود، اما این یک فراموشی زود گذر است. احساسات ناگفته بازیافته می شود. و از لحظه ای که حافظه آنها را بازسازی می کند، می توان تمامی این تجربه ها را به نوشتار و اثر هنری تبدیل کرد. ژوله می نویسد: «این دگردیسی نهایی تنها زمانی که اثر پروست رو به پایان است تحقق پذیر نمایانده می شود، یعنی در آخرین صفحات رمان که راوی تصمیم می گیرد اثر خودش را بنویسد. بدین گونه اثر راوی همان اثر پروست خواهد بود...» پوله معتقد است در جست وجوی زمان از دست رفته داستان انسانی است که زندگی اش را وقف یافتن زمان گم شده می کند. و مضمون رمان پروست از سرگیری چیزی است که در گذشته روی داده است. اینجاست که آینده جوهره گذشته را در می یابد. پوله معتقد است اثر پروست را می توان با همان گفته خودش درباره اثر موسیقایی واگنر تعریف کرد، اثری تشکیل شده از «مضمون های همیشگی و گذرا که تنها برای از نو پدیدار شدن، محو می شوند.»
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه