گروه انتشاراتی ققنوس | فراموشی عصیان و مهاجرت : مروری بر سه رمان تازه منتشر شده در گفت وگو با علی خدایی، یونس تراکمه، پویا رفوئی: ویژه اعتماد
 

فراموشی عصیان و مهاجرت : مروری بر سه رمان تازه منتشر شده در گفت وگو با علی خدایی، یونس تراکمه، پویا رفوئی: ویژه اعتماد

پری فراموشی، نوشته فرشته احمدی 
برخلاف سال گذشته که تعداد رمان های منتشرشده خوب ادبیات داستانی زیاد نبود، امسال چندین رمان خوب از نویسنده های توانا منتشر شده که پری فراموشی یکی از آنهاست. نخستین رمان فرشته احمدی، پس از مجموعه داستان «سارای همه» داستان زنی است که می خواهد به آینده فکر کند، اما گذشته یی تاریک در هیبت مردی نقاب دار در تمام لحظاتش وجود دارد. راوی داستان، با تمام افکار منفی و خیالبافی هایش هر روز با کسانی که دورش هستند درگیر است و در راس این افراد مادر او قرار دارد. زن داستان مدام درباره آدم های دور و برش قضاوت می کند و به گمان او همه آدم ها چهره یی دوگانه دارند. 
 
«پری فراموشی» رمانی روانشناختی و لایه لایه است. داستانی پرکشش که شاید در ابتدا خواننده را درگیر نکند، اما لایه های تودرتوی آن به مرور چنان ذهن خواننده را اسیر خود می کند که میل به کشف کردن سطوح زیرین، می تواند او را در یک نشست به خواندن کتاب ترغیب کند. 
 
پویا رفوئی منتقد ادبی درباره این کتاب می گوید؛ پری فراموشی از سه جنبه جالب بود؛ گرایش به نوعی زمینه چینی روایی که نسبت به شکل مالوف داستان نویسی زنان واکنش می دهد و از کلیشه نویسی شدیداً پرهیز می کند. بخش زیادی از موفقیت کتاب ناشی از شخصیت پردازی زن داستان است که از ذهن مخاطب آشنایی زدایی می کند. 
 
تکنیک نقل قول غیرمستقیم آزاد کاربست عالی و جذابی در بافت کتاب پیدا کرده است. من روایت با اوی ذهنی شخصیت های متفاوت داستان به تلفیقی بینابینی دست یافته اند. 
 
مونولوگ درونی در رابطه با اشیا به جای شکل کلیشه یی و دستمالی شده آن که معمولاً به صورت جریان سیلان ذهن در داستان های معاصر فارسی نمود می یابد، به داستان لحن خوبی بخشیده است. 
 
«نگران نباش»، نوشته مهسا محب علی 
 
تازه ترین رمان مهسا محب علی روایت زندگی نسل تازه ا ست، نسلی که در موقعیت بحرانی خودش را می خواهد اثبات کند. نسلی که بسیاری از مفاهیم برایش وجود ندارد. شادی، راوی ً رمان، دختری است که در اوج بحران و درست وقتی که زلزله تهران شروع شده، دراز کشیده روی تخت و تریاک را مزه مزه می کند. جوان هایی که مهسا محب علی به خوبی آنها را توصیف کرده، جوان هایی عصیانگر هستند که در بلبشوی شهر و در وضعیتی که هیچ چیز سر جای خودش قرار ندارد، خودشان را فریاد می زنند؛ ساز مخالف می زنند و با بی خیالی تمام نسبت به حوادثی که در اطراف شان می افتد، تنها در خیال تصرف منطقه های مختلف تهران هستند و در این میان بزرگ ترین نگرانی راوی گم شدن ساقی هایی است که از ترس زلزله فرار کرده اند. نکته قابل توجه در این رمان زبان داستان و لحن راوی است. اصطلاحاتی که راوی در صحبت هایش به کار می برد به خوبی بیانگر ویژگی های شخصیتی و نسلی است که همین زبان و لحن یکی از عناصری ا ست که متن و داستان را بسیار جذاب کرده و حتی برخی نقاط ضعف داستان را در سایه خود پوشانده است. 
 
علی خدایی نویسنده و داور ادبی یکی از نخستین کسانی است که این کتاب را خوانده. او درباره نگران نباش می گوید؛ من فکر می کنم نگران نباش، کتاب متفاوت و جسوری ست. تصور می کنم در طیف خواننده یی که دارد ارتباط خوبی با جوانان برقرار می کند و کتاب است که کمی ممکن است طول بکشد جای خودش را باز کند چون زبان خاصی دارد. من این کتاب را خیلی دوست داشتم و خیلی زود آن را خواندم. نگاه داستان و منظری که مشخص می کند، واضح ترین منظر از زندگی امروز ماست. در کتاب هایی که ما معمولاً می خوانیم اتفاقات خیلی تعریف شده ارائه می شد، مثلاً روابط زن و شوهرها یا اتفاقاتی که در خانه ها می افتند. این کتاب این فضاهای تکراری و کلیشه یی را ندارد و امروزی تر است و به نظر من فضایی تازه را در داستان نویسی باز کرده. 
 
کارت پستال، نوشته روح انگیز شریفیان 
 
اغلب نویسندگان خارج از ایران، داستان هایشان با تم مهاجرت نوشته می شود. مضمونی که در تمام این سال ها به آن پرداخته شده و دغدغه اغلب راوی ها درگیری ذهنی با فضای ایران و ناتوانی از کنار آمدن با شرایط تازه است و بحران هویت در این داستان ها بسیار پررنگ است. روح انگیز شریفیان در نخستین رمانش «چه کسی باور می کند، رستم؟» با دستمایه قرار دادن همین مضمون ها، رمانی خواندنی نوشت که جایزه بهترین رمان اول جایزه گلشیری را در سال 83 گرفت. رمان تازه او «کارت پستال» باز هم روایت دردسرهای مهاجرت است. زنی که به اجبار برای تحصیل به خارج از ایران فرستاده شده و بعد به خاطر مشکلات خانوادگی تصمیم می گیرد دیگر هیچ گاه به کشور بازنگردد و در تمام سال هایی که در خارج از ایران، ازدواج می کند، بچه دار می شود و کار می کند، ذهنش همچنان درگیر بازگشت و ماندن است. کارت پستال در فضایی بین روایت دغدغه های زنانه و دغدغه های مهاجرت معلق است و همین نکته در کنار تکرار بیش از حد واگویه های ذهنی راوی داستان را تا حدی ملال انگیز کرده است. 
 
یونس تراکمه نویسنده، یکی از داورانی است که سال 83 در بنیاد گلشیری نخستین رمان روح انگیز شریفیان را بررسی کرد. او درباره ویژگی های نویسندگی شریفیان و آثار او می گوید؛ نویسنده یی که به استناد رمان «چه کسی باور می کند، رستم» شناختم، نویسنده یی دقیق و مسوول است در قبال نوشتن و کارش را خوب بلد است. در همان رمان هم می توانست به خاطر رمانسی که در قصه وارد کرده بود، داستان را زمین بزند. معمولاً در ایران آسیبی وجود دارد و آن این است که کار اول یک نویسنده خوب است و بعد در ادامه کارهایش بد می شود و احساس مسوولیت در نویسنده دیگر رشد نمی کند. روح انگیز شریفیان نویسنده یی مسوول است که امیدوارم این اتفاق برای رمان تازه اش نیفتاده باشد چون او در آن کتاب نشان داده که دانش کسب کرده و با دقت می نویسد و اگر همان برخوردی که آن موقع با نوشتن داشت، الان هم داشته باشد می توان امیدوار بود. بزرگ ترین وظیفه نویسنده احساس مسوولیت داشتن است که شریفیان این مایه را داشت. 
 
زن در ریگ روان نوشته کوبه آ به 
 
زن در ریگ روان یکی از پرآوازه ترین رمان های معاصر ژاپنی است. این رمان داستان مردی است که همراه زن جوانی در ده ساحلی دورافتاده یی ته گودال پهناور شنی گیر افتاده است. در این گودال هر دم خطر ریگ روان که باد آن رامی آورد تهدیدشان می کند. این رمان به نحو چشمگیری عناصر داستان دلهره آور را با اصول رمان های اگزیستانسیالیستی معاصر درهم می آمیزد. این رمان خصوصیت اسطوره های بزرگ را دارد که با دقت داستان های واقعی روایت می شود. زن در ریگ روان استعدادی را نمایان می کند که محدود به مرزهای جغرافیایی نمی شود. این رمان خاصیت اسطوره های بزرگ را دارد که با دقت داستان های واقعی روایت می شود. 
 
با تمام این اوصاف، «زن در ریگ روان» رمانی است درخشان که در زمان انتشارش، چندان به آن پرداخته نشد. این رمان که نشر نیلوفر آن را با ترجمه مهدی غبرایی منتشر کرده، یادآور افسانه سیزیف است. داستانی پرکشش با مفاهیم فلسفی که استعاره های فراوانی که در متن وجود دارد، خواننده جدی ادبیات را به شدت درگیر اتفاقات داستان می کند. 
 
مهدی غبرایی در مقدمه این کتاب نوشته است؛ یکی از اسطوره هایی که در کل رمان موج می زند، اسطوره سیزیف است و کنایه از نفرین خدایان و درد زیستن و تلاش عبث انسان در برابر زندگی و مرگ که بازگشایی رمز آن و سایر تمثیل ها را به عهده خواننده می گذارم. 
 
در این داستان، تلاش مرد برای رهایی از گودال و استیصال و خشم او در مقابل کسانی که او را اسیر آن گودال کرده اند، آنقدر ادامه پیدا می کند که مرد به ناچار بعد از مدتی شرایط تازه را می پذیرد. 
 
زمان و مکان جایگاه مشخصی در این رمان ندارد و همین یکی از ویژگی های مثبتش است. مخاطب هنگام خواندن داستان درگیر زمان و مکان خاصی نمی شود و نویسنده با فضاسازی خوب و توصیفات دقیقش خواننده را با خود همراه می کند. 
 
پایان بندی این رمان درخشان ترین بخش آن است. خواننده از ابتدای متن با تلاش مرد برای رهایی مواجه می شود. تلاشی که حتی خطر مرگ برایش دارد و پایان بندی غافلگیرکننده داستان، تمام ساختار ذهنی و پیش بینی های خواننده را برهم می زند. خواننده در تمام داستان همراه با اتفاقات پیش بینی می کند که در نهایت مرد از گودال فرار می کند و به روال زندگی سابق اش برمی گردد، اما مرد برخلاف تمام تلاش هایش در نهایت درست در زمانی که می تواند پس از سال ها از شن و گودال و کم آبی جدا شود، تصمیم به ماندن می گیرد. ماندنی که باعث می شود خواننده با حسی از غافلگیری رمان را تمام کند. 
 
کوبه آبه در 1924 در توکیو به دنیا آمد. در سال 1960 رمان زن در ریگ روان او جایزه یومیوری در ادبیات را گرفت. در 1963 هیروشی تشیگاهارا فیلمساز هموطنش، از روی این رمان فیلمی ساخت که جایزه هیات داوران جشنواره فیلم کن را به دست آورد. 
روزنامه اعتماد
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه