گروه انتشاراتی ققنوس | سرکشی از قانون شکل دراماتیک در هزارتوی کُمیک: قرائتی نقادانه از رمان «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان»: روزنامه آرمان
 

سرکشی از قانون شکل دراماتیک در هزارتوی کُمیک: قرائتی نقادانه از رمان «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان»: روزنامه آرمان

روزنامه آرمان

«برای خوب دیدن آپارتمان باید از تمام پله ها یکی یکی بالا رفت.» 
مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریمخان – ص23 
«مایا یا قصه ی آپارتمانی در خیابان کریم خان»، نوشته ی فرید قدمی، نثری حادثه پرداز و تا حدی جذّاب دارد. این امر به خصوص در فصل های یک تا چهاررمان مشهود است. اما، همانطور که پیشتر پاره ای منتقدین به این موضوع اشاره داشته اند، کشش و شوقِ روایی رمان هرچه جلوتر می رود، کم و کمتر می شود. آیا این از نقاط ضعف داستان است؟ پاسخ به این پرسش تا کنون از سوی اغلب منتقدین این بوده است: بله!اما در این جستار، نگارنده بر آن است تا بدین، به قولی «ضعف»، از منظر دیگری نگاه کند. 
1- طنز، ملال و ضرباهنگ 
رمانِ «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان»، هرچه جلوتر می رود، بیشتر سویه های حقیقی خود را آشکار می کند. ضرباهنگِ حیاتِ ساکنینِ آپارتمان، که در ابتدا برای خواننده بسیار جذّاب است، کم کم ملال آور و بی معنی به نظر می رسد و پس از مدتی این ملال به خواننده نیز منتقل می شود. اما نکته ای که اینجا نباید از نظر دور بماند، این است که «مایا/آپارتمان» رمانی بازیگوشانه است. فرید قدمی در رمانِ خود، مانند کودکی شادان، با تمام امکانات رمان و شخصیت هایش بازی می کند. بدین معنی، تمام عناصری را که در این رمان ممکن است اضافه و یا حتی کسل کننده به نظر بیایند، مانند سیر حرکت سگ پشمالو و آقای مسعودی و یا مونولگ های گاه و بی گاهِ راوی، باید به حساب همین بازیگوشیِ خودخواسته ی نویسنده گذاشت، نه ضعف در انسجام و ضرباهنگ داستان. 
از طرفی دیگر، هرچه بیشتر رمان قدمی با نمایشِ واقعیتِ ناسازگارِ نهفته در پشت زندگی نمادین ساکنان آپارتمانِ خیابان کریم خان، سویه های حقیقی خود را نشان می دهد، نثر رمان به شیوه ای هیستریک جذابیت اولیه خود را از دست می دهد، تا حقایق و حوادث رمان آشکارتر شوند و به صورت خواننده مشت بکوبند، یا به قولِ خودِنویسنده «از لا به لای صفحات کتاب بیرون بزنند». رمان قدمی بر آن نیست تا از حوادثِ رمان روایتی هالیوودی بسازد (با حوادثی که در حالت عادی هیچ جذابیت و کششی ندارند)،پس درست به همین دلیل است که هرچه جلوتر می رویم، نثرِ طنز آلود نویسنده از روند اولیه ی خود خارج شده و به خواننده کمک می کند تا ملال و کسالتِ ساکنانِ «آپارتمان گوشتخوار» را از میانِ سطورِ رمان حس کند. به عبارتی دیگر،قدمی، با نثری که لحظه به لحظه طراوت خود را از دست می دهد، ما را به میان صفحات رمان اش پرتاب می کند. بدین معنی، نباید فروکش کردن جذابیت اولیه ی نثر نویسنده را از نقاط ضعف رمان در نظر گرفت، بل باید آن را ضرورتی دانست که فضای رمان به راوی و به تبعِ آنبه خواننده تحمیل می کند؛ گویی خودِ راوی نیز از زندگی بی معنی و پوچ اعضای ساختمان به تنگ آمده و با دلخوریِ بازیگوشانه ای به روایتی ملال آور تن می دهد،چراکه به تعبیر آلن بدیو: «اثر هنری این امر واقعی را، این قطعه از ساحت واقعیِ وضعیت را، بر هر آن کس که به تسخیرش در می آید با خشونت و قاطعیت تحمیل می کند. اثر آن سویه ی واقعی را به گردش در نمی آورد، آن را به کسی منتقل نمی کند و در مدار ارتباطات نمی اندازد. تحمیل اش می کند، که لاجرم با اندکی ترس و اِرعاب همراه است.» (بدیو، 1388، 511) 
2- خشونت، سادیسم و آزادی 
خشونت موجود در جای جای رمان «مایا/ آپارتمان» بسیار قابل توجه است. به عنوان مثال، می توان نگاهی به فصل 7 کتاب انداخت. در این فصل، معلمانی که «انجمن معلمان مرده» را شکل داده اند و خشونت سادیستی شان را به نوبت بر روی تک تک اعضای انجمن اعمال می کنند، ما را به سوی نظرگاهی که ژیژک در باب مفهوم خشونت ارائه می دهد، رهنمون می کند؛ خشونتی که معلمان بر یکدیگر اعمال می کنند کاملا توافقی است. تک تک اعضا می دانند که برای ارضای نیازشان به کتک زدن به این مراسم آیینی نیاز دارند، نکته ای که خود قابل تامل است و ما را یاد آیین های پذیرشی می اندازد که پیشتر قبایلِ – به اصطلاح- بدوی برای پذیرفتن عضو جدید اجرا می کردند. آیین هایی که در عین خفت بار و دردناک بودن شان، پیشاپیش نوید هدیه ای را به فرد می دهد: « پذیرفته شدن در حلقه ی درونی و اجازه یافتن برای اجرای همین آیین ها در مورد اعضای جدید.» (ژیژک ،148،1389). 
از طرفی، هر کدام از معلمان رُمان «مایا/ آپارتمان» هنگام اعمال خشونت بر شخص انتخاب شده (قربانی) هدفی سه گانه را می جوید؛ اول اینکه میل سادیستی اش برای اعمال خشونت ارضا شود، دوم اینکه با اعمال اشّد خشونت بر روی قربانی تا مدتی او را روانه ی بیمارستان کند تا «اگر هفته ی بعد نوبت خودش شد، لااقل یک شکنجه گر کمتر باشد»، و سوم آنکهدر مقام انتقام، به خشونت هایی که احتمالا قربانی در نوبت های پیشین به او اعمال کرده یا ممکن است در نوبت های بعدی اعمال کند، پاسخ بدهد. 
اما در انتها، این خشونت هیچ دل آرزدگی ای در دل قربانی ایجاد نمی کند. قربانی می داند که دیر یا زود نوبت سایرین است تا جای او را بگیرند و وانگهی، این مراسم آیینی تنها راهی است که اعضای انجمن می توانند به واسطه ی آن میل شدید خود به اعمال خشونت بر دیگری را ارضا کنند. بدین معنی، خشونت اعمال شده بر اعضای «انجمن معلمان مرده» جزئی از جریان عادی و قابل درک زندگی آن ها است و در ضرباهنگ حیات هر روزه شان ادغام می شود. به عبارتی، پراکسیس جُرم و مجازاتِ اعضای انجمنِ کذایی در سه گانه ی معمولِ «مجازات (انتقام)، بخشش، فراموشی» جای می گیرد که با وجودِ داشتنِ سویه های خشونتِ ناب، چنانکه ژیژک می گوید، دارای عنصری آزادی بخش نیز هست: جُرمی که با انتقام پاسخ داده و به بوته فراموشی سپرده می شود، «به شکلِ عطفِ به ماسبق شونده، منتفی و پاک شده است.» (ژیژک، 1389، 166) 
3-در هزارتوی کُمیک 
«مایا/ آپارتمان» رمانی است پُر از حادثه. از سوختن مجیدِ ریاضی دان گرفته تا مرگ، یا چنانکه بعدا می فهمیم؛قتلِحمید رضایی.با این همه تمام این حوادث، در خط روایی داستان، به گونه ای به تصویر کشیده می شوند که گویی اتفاق چندان عجیبی نیفتاده است. انگار کشته شدنِ فوتبالیست مشهور، بیماریِ پولدار پا برهنه ی شهر و سایر اتفاقات این رمان، لااقل از منظر راوی، چندان چیز عجیبی تلقی نمی شود. در رابطه با نوع نثرِ رمان در مواجهه با این حوادث در بخش اول این جستار به قدر کفایت توضیح داده شد. اما خودِ این شیوه ی مواجهه ی راوی/داستان(1) با این گونه حوادث ما را با دیدگاهی تازه در مورد این رمان به ظاهر ساده مواجه می کند: 
تمام لحظاتِ حادثه ایِ رمان، به هزارتویِ کمیک گونه ای غلطیده اند؛به خصوص صحنه ی کشته شدنِ حمید رضایی به دست سپیده در فصل پنجمِ رمان (آنجا که گویی رازِ قتلِ بزرگِ ساختمان برای خواننده آشکار می شود). گویی، لحظات اوج و حادثه ای رمان از افتادن به ورطه ی آنچه آدورنو «قانون شکل دراماتیک» می نامید، سرباز می زنند(امری که آدم را تا حدودی یاد صحنه های کشت و کشتار در فیلم های تارانتینو می اندازد، که در عین خونریزی بسیار، معمولا با موسیقی کمیک گونه ای همراه است و مخاطب در مواجهه با آنها به تنها چیزی که دچار نمی شود، همانا احساس ناراحتی و دل به هم خوردگی از این حجم خونریزی است). به نظر می رسد، باتلاقِ ملال و بیهودگیِ حیاتِ ساکنین ساختمان حتی بر صحنه های اوجِ رمان نیز تاثیر گذاشته و آنان را به درون خود کشیده است. 
بدین معنی، آیا می توان اینگونه برداشت کرد که تمام حوادث رمانِ «مایا/ آپارتمان»، بر طبق تراز های سه گانه ی آلن بدیو از دلالت و معنای وجود(2)، هیچگاه پای بر عرصه ی رخداد یا اتفاق (Event) نگذاشته و صرفا در سر حدّاتِ وجود داشتن (Exist) باقی می ماند؟ 
نمود کامل این امر را می توان در فصل پایانی کتاب مشاهده کرد؛ جایی که تمام خانه های آپارتمان خالی شده بجز همان «واحد خالی طبقه دوم» و راوی با آنچه از ساکنان ساختمان باقی مانده (پریسا و سمیرا) تشکیل زندگی داده است. در چنین فضایی رخداد، چیزی که بناست برای این جهان اتفاق بیفتد، هیچگاه به مرحله ی وقوع نمی رسد. بدین ترتیب، با وقوع نیافتن رخداد، امکان تصور عرصه ی نوینی از امور ممکن از خواننده سلب می شود. ادغام حیاتِ راوی با حیاتِ ساختمان نشان از این امر دارد که او، مانند خواننده، در آن «کثرت منتها» هضم شده، پیوند خورده و در عین حال از آن عبور کرده است. با به سر آمدنِ عمرِ کاغذی که آقا حمید در ابتدای داستان برای پریسا گذاشته بود، امکان هر گونه گشایش، و یا به قول بدیو «قسمی آفریدن»، از خواننده گرفته می شود. و یا چنانکه خود راوی می گوید: «این هم از قصه ی آپارتمان. بالاخره تمام شد.» (ص 94) 
پی نوشت ها 
1. اتفاقا نکته ی قابل تامل دیگری که در کتاب قدمی وجود دارد این است که راوی داستان، شخصیتی خارجی نیست که گویی از بالا به این افتادگان می نگرد. بل خودِ راوی نیز، مانند سایر شخصیت های داستان، به نوعی جنونِ ملال آور و در عین حال کمیک گون دچار است و گویی به جز ایفا کردنِ نقش روایت گرِ حوادث، خود نیز به نوعی در دنیایی که این ساختمان در آن قرار دارد درگیر است. دلیل یکی گرفتن داستان و راوی در بخش سوم مقاله نیز از همین امر ناشی می شود. 
2. آلن بدیو از سه تراز دلالت و معنای وجود نام می برد: رابطه ی بین وجود به ماهو(کثرت محض)، وجود داشتن (کثرت منتها در یک جهان، اینجا و اکنون)، و اتفاق یا رخداد (برش یا شکافی در پیوستار جهان). ر.ک به آلن بدیو، «فلسفه-سیاست-هنر-عشق»، «سوژه ی هنر»، ترجمه ی صالح نجفی. 
منابع 
1. قدمی، فرید، مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان، انتشاراتِ ققنوس، چاپ اول: 1388 
2. بدیو، آلن، فلسفه-سیاست-هنر-عشق، گزینش و ویرایش مقالات:مراد فرهادپور-صالح نجفی-علی عباس بیگی،نشر فرهنگ صبا، چاپ اول: 1388 
3. ژیژک، اسلاوی، خشونت(پنج نگاه زیر چشمی)، ترجمه ی علیرضا پاکنهاد، نشر نی، چاپ اول: 1389 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه