گروه انتشاراتی ققنوس | زهر و پادزهر: گاهی به کتاب «تاریخچه کوتاهی از فلسفه»: فرهیختگان
 

زهر و پادزهر: گاهی به کتاب «تاریخچه کوتاهی از فلسفه»: فرهیختگان

بخش مهمی از متن شعر «یک اپرای باشکوه اروپایی» به این مضمون اشعار دارد که شمشیری که زخم را وارد آورده است، درمان زخم را نیز برعهده دارد. چیزی نزدیک به این معنا در ادبیات عرفانی خودمان هست که می‌گوید «دردم از یار است و درمان نیز هم.» با سرلوحه قرار دادن این مفهوم بین‌الاذهانی مبنی بر اینکه برای رفع یک مشکل پیش آمده باید سراغ همان آفریننده مشکل رفت، می‌توان اذعان کرد که برای ‌گذار از سختی‌های فهم فکر فلسفی، چاره‌ای جز پناه بردن به دامان همان تفکر نیست. درست همانند کودکی که با مواخذه مادرش روبه‌رو می‌شود و به گریه می‌افتد و برای آرام گرفتن باز به آغوش مادرش پناه می‌برد. اما اگر شما از خوانش نومن و فنومن کانت خسته شدید و از تز و آنتی‌تز و سنتز هگل سردرنیاوردید، فلسفه را رها نکنید. رساله‌هایی نظیر آنچه «نایجل واربرتون» نوشته و با عنوان «تاریخچه کوتاهی از فلسفه» به فارسی بازگردانده شده است، وظیفه نگهداری شما در محوطه تاریخ فلسفه را برعهده دارند، بدون اینکه زحمت و مرارت فهم متن دشوار فلاسفه را بر شما تحمیل کنند. معمولا نگارش متن‌هایی ساده برای فهم مطالب بنیادین فلاسفه، محتاج خوانش دقیق و فهم درست نویسنده از منظومه فکری همان فلاسفه است؛ کاری که واربرتون از عهده آن برآمده است. شیرینی خوانش روایت یک‌دست او از فلاسفه مهم غربی در گستره تاریخ 2500 ساله آن به اندازه‌ای است که اگر چند بار و به نحو مستقیم در آرا و افکار فیلسوفان غربی غور کرده باشید، باز هم ارزش وقت گذاشتن چهار ساعته را دارد. شما پس از یک مطالعه چهار ساعته با مهم‌ترین و به بیان دقیق‌تر مشهورترین زیر و بم‌های تاریخ فلسفه غرب آشنا می‌شوید. چیزی که اگر می‌خواستید آن را در گوگل جست‌وجو کنید حداقل چهار روز فرصت لازم داشتید. این موضوع نباید در مورد کتاب ناگفته بماند که مهارت نویسنده در بازگویی رای و فکر فلاسفه کلاسیک و قرون وسطایی بیش از بیان نظرات فیلسوفان مدرن و پست مدرن است. اصولا اندکی کمیت «نایجل وایبرتون» در بخش دوم کتاب که به فلسفه‌های جدید می‌پردازد، می‌لنگد. فقط یک نکته برای اثبات این سخن کافی است و آن هم اینکه در کتابی که سیمون دوبوار، ژان پل سارتر و آلبر کامو صفحه‌هایی را به خود اختصاص داده‌اند، ادموند هوسرل، مارتین هایدگر و لئو استراوس نتوانسته‌اند راهی به کتاب واربرتون بیابند. چگونه می‌توان از آلن تورینگ و جان سرل سخن به میان آورد اما از ریچارد رورتی غافل شد؟ آیا بهتر نیست وقتی ما به نویسندگانی نظیر پیتر سینگر می‌پردازیم، کوئینتین اسکینر را هم مد نظر داشته باشیم؟ نظیر این پرسش‌ها شاید زیاد باشد و گاهی این نکات سوال‌برانگیز، تعجب‌آور نیز می‌شوند. نظیر جایی که وقتی سخن از جان لاک به میان می‌آید، حتی یک کلمه در مورد اندیشه سیاسی او در باب وضع طبیعی و قرارداد اجتماعی صحبت نمی‌شود. این در حالی است که لاک در میانه هابز و روسویی قرار دارد که با یکدیگر اصحاب قرارداد اجتماعی را تشکیل می‌دهند. اما همه این خرده‌گیری‌ها چیزی از لذت خوانش کتاب نمی‌کاهد. پیشنهاد من این است که برای چهار ساعت هم که شده وقت بگذارید و از دریچه ترجمه‌ای که «مریم تقدیسی» ارائه داده، اوقات مفرحی را با فلاسفه غربی بگذرانید. پشیمان نخواهید شد.
 

 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه