بیشتر نویسندگانی که مجموعهداستان نخستِشان نامآور میشود یا جایزه هم میگیرد، کسانی هستند که پیش از انتشار کتابشان، برای اهل ادبیات غریبه نیستند. ولی دستِکم برای من، کم پیش آمده مجموعهداستانِ نخستِ نویسندهای که نمیشناسماش، چنین گیرا و لذتبخش باشد. مجموعهداستان «هیچ» سعید بردستانی که تاریخ نشر ۱۳۸۵ ققنوس را دارد، مجموعهای از داستانهای اصطلاحاً بومیست. اگر قرار باشد برای معرفی این مجموعه فقط یک دلیل بیاورم، «زبان» این داستانهاست. معمولاً بیشتر نویسندگان نسل جدید، آنقدر در زبان آثارشان دچار مشکلاند که بهتر است بگوییم «لکنت زبان» دارند. بعضی از آنها هم که باهوشترند و کمی کارکشتهتر، نهایتاً از مرز پاکیزگی «نثر» نمیگذرند. اما این که سعید بردستانی در کتاب نخستاش، و در هر کدام از داستانهای کوتاه و گیرایش، چنین خلاقانه از زبان بهره بگیرد، برای من بسیار غافلگیرانه بود و بر آنام داشت تا در اینجا کتابش را با افتخار معرفی کنم.