گروه انتشاراتی ققنوس | رمان یا تاریخ؟
 

رمان یا تاریخ؟

یادداشتی کوتاه و شتابزده بر «سه‌گانه اسکندر» 

فصلنامه علمی – تخصصی آفرینه

lمسئله این است یادداشتی کوتاه و شتابزده بر «سه‌گانه اسکندر» نوشته ماری رنولت سرانجام پس از گذشت چیزی حدود 18 سال از انتشار دومین حلقه از سه‌گانه (تریلوژی) اسکندر نوشته «ماری رنولت» و رمان پسر ایرانی با ترجمه مرحوم ابوالقاسم حالت، انتشارات ققنوس دو مجلد دیگر از سه‌گانه «اسکندر» را تحت عنوان اخگر پردیس و مراسم تشییع با ترجمه سهیل سُمّی منتشر کرده است. آنچه در پی می‌آید یادداشتی است درباره رویکرد «رنولت» در نگارش این سه‌گانه.  
هگل فیلسوف آلمانی که با دستگاه پیچیده و انتزاعی فلسفه‌اش تمام اندیشه‌های پس از خود را زیر سلطه تفکر خویش برده، در اثر قابل تامل خود؛ یعنی عقل در تاریخ، تاریخ و تاریخ‌نگاری را به سه بخش تقسیم می‌کند. 
وی معتقد است تاریخ‌نویسی بر سه نوع است: تاریخ‌نگاری اصیل (Originale) یا دست اول که گزارشی است با مؤلفه‌هایی از قبیل هم عصر بودن. و به تعبیری صحیح‌تر درگیر بودن. تاریخ‌نگار با رویدادهایی که ساختمان یک حادثه تاریخی را بنا می‌کند و مواردی از این دست. 
این رویکرد، برای شناخت و به قول هگل خودآگاهی تاریخی است؛ اما رویکرد دوم در نگاه هگل تاریخ اندیشیده شده یا همان «تاریخ‌نگاری عرف» است؛ به طوری که در این شیوه، اصلی‌ترین هدف تاریخ‌نگار جستن و سرانجام یافتن حقیقت مد نظر خویش است؛ بدین ترتیب که تاریخ‌نگار یا تاریخ‌پژوه بر مبنای نگرش خود و با توسل به منطق خیال خویش، سعی در ایجاد وحدتی مقبول حوادث و رویدادهای پراکنده می‌کند. 
سومین رویکرد از منظر هگل، فلسفه تاریخ (Philosophical History) است که مسئله اصلی آن چیستی و چرایی است. 
با همه این تفاسیر، هنوز در تحلیل یک رمان تاریخی، این پرسش اساسی ذهن اغلب منتقدان را به خود مشغول داشته که آیا رمان تاریخی را نیز می‌توان تاریخ انگاشت؟ پاسخ دادن به این سوال که آیا رمان تاریخی، رمان است یا تاریخ، دشوار است. «میشل فوکو» و «رولان بارت» در این مورد تحلیل‌های راه‌گشایی ارایه داده‌اند. «لویی آلتوسر» در پاسخ‌ به این سوال که تفاوت تاریخ و گاه‌شمار چیست؟ می‌گوید: «تاریخ را همواره فاتحان می‌نویسند»؛ اما هنوز این پرسش که تفاوت کتاب تاریخی، یا حاصل کار مورّخان، و رمان تاریخی، اثر داستان‌نویس و رمان‌نویس چیست؟ پاسخ در خوری پیدا نکرده است. به نظر می‌رسد مورخان نیز همواره در نگارش آثار خویش مانند رمان‌نویسان، زاویه دید خاص خود را دارند و متون‌شان همیشه به شکلی غیرمستقیم و تلویحی دارای راوی است. 
«سه‌گانه اسکندر»1 نوشته ماری رنولت (شامل رمان‌های اخگر پردیس، پسر ایرانی و مراسم تشییع) از جمله همین موارد است که تاریخ، دستمایه داستان قرار گرفته است. رنولت در اولین حلقه از این سه‌گانه، کودکی اسکندر مقدونی را تا دوره بلوغ، ترور پدرش و به قدرت رسیدن او به عنوان پادشاه مقدونیه به شکلی خطی روایت می‌کند. اثر دوم به روایت تاریخ از زمان حمله اسکندر به آسیا، از جمله ایران تا زمان مرگ وی در بابل می‌پردازد و حلقه سوم (مراسم تشییع) نیز رقابت خونین سرداران اسکندر را بر سر تصرف قلمرو او در برمی‌گیرد. 
به نظر می‌رسد که «رنولت» بر بستر تاریخی دوره‌ای که حوادث داستانش در آن می‌گذرد، تسلط تحسین‌برانگیزی دارد. او در بعضی موارد پا را از حد یک رمان‌نویس تاریخی فراتر گذاشته و درباره حوادث مهم آن دوران نظریات بدیعی را مطرح می‌کند و در بخش‌های نخست «مراسم تشییع» تلویحاً از به قتل رسیدن اسکندر سخن می‌گوید، حال آن که مستندات تاریخی موجود حاکی از این است اسکندر به علت تب مالاریای حاصل از مرداب‌های گرم بابل می‌میرد. 
سه‌گانه اسکندر از یک لحاظ دیگر با رمان‌های معمول تاریخی تفاوت دارد. رنولت به فراخور شخصیت کاریزماتیک اسکندر، حین نوشتن به شخصیت‌پردازی او و بعضی شخصیت‌های برجسته چون «هفستیون» نیز توجهی خاص دارد. تناقض‌های شخصیت اسکندر چشمگیرند. او از یک سو یک استراتژیست و نابغه نظامی است و از سوی دیگر شاگرد ارسطوست؛ از یک سو عاشق است و از سوی دیگر فرماندهی خشن و گاه بی‌رحم. 
نثر رنولت در اخگر پردیس، که به حوادث دوران نوجوانی اسکندر مربوط می‌شود، بسیار پر شور و پر افت و خیز است؛ چون این دوره از زندگی اسکندر و تاریخ مقدونیه نیز توأم با ظفر و فتوحات بسیار بوده، این روند در پسر ایرانی نیز ادامه می‌یابد؛ اما در حلقه سوم که با صحنه مرگ اسکندر و سپس پاره‌ پاره شدن امپراتوری عظیم او ادامه می‌یابد، لحن نویسنده به فراخور حال و هوای رمان تغییر می‌کند. رنولت در نوشتن سه‌گانه خود از منابع بسیار معتبری نیز استفاده کرده است، از جمله «آریان بطلمیوس»؛ اما متأسفانه این اثر تاریخی از زمان بر تخت نشستن اسکندر آغاز می شود و در آن به دوران پیش از سلطنت او توجهی نشده است. 
منبع دیگر رنولت اثر «دیودور»، مورخ یونانی اواسط قرن اول پیش از میلاد است؛ البته رنولت از سرگذشت اسکندر اثر «پلوتارک» نیز استفاده کرده؛ اما این آثار از حیات اسکندر (از کودکی تا مرگش) تصویر کاملی ارایه نکرده‌اند. خلأهای موجود در مورد زندگی این شخصیت مهم و تاریخی را قلم رنولت به نحو تحسین‌برانگیزی پر کرده است؛ اما آیا این مسئله با مبنای سندهای تاریخی موجود همخوانی دارد؟…این سؤالی است که با همه قدرت قلم رنولت، این سه‌گانه را زیر سؤال می‌برد. 
 
پی‌نوشت: 
1. دو عنوان از این سه گانه توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه