گروه انتشاراتی ققنوس | داستان یک انقلاب‌: به مناسبت انتشار کتاب انقلاب فرهنگی چین‌
 

داستان یک انقلاب‌: به مناسبت انتشار کتاب انقلاب فرهنگی چین‌

روزنامه عصر اقتصاد 

 هنگامی که «مائوتسه تونگ‌» رهبر انقلاب چین در نهم سپتامبر 1976 درگذشت‌، بسیاری از مردم جهان و رهبران جنبش‌های آزادی بخش ملی از خود می‌پرسیدند. آیا قدرت خدایگانی «مائو»» به انتها رسیده است‌؟ مائو مخالفان زیادی داشت که تا هنگام مرگ او توانسته بود بسیاری از آنان را سرکوب کرده و از میان بردارد هرچند بعدها طرفداران بسیار پیدا کرد. این دهقان زاده در سال 1893 در یک خانواده دهقانی متولد شد. او توانست پس از مدتی کوتاهی که در ارتش خدمت کرد، به عنوان کمک کتابدار در دانشگاه پکن مشغول به کار شود. کتاب «انقلاب فرهنگی چین‌» نوشته دیوید پیتروزا هرچند توانسته زوایای مختلف اندیشه‌ها و رفتار و سلوک مائو را به تصویر بکشد و خواننده را به میعادگاه ظهور یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های قرن بیستم در جهان آن هم از نوع دهقانی‌اش رهنمون کند، اما هر از گاهی زوایای شخصیت پنهان انقلابیونی همچون مائو را مورد طعن و کنایه قرار داده است‌. آن‌جا که صفاتی چون بی‌شرم‌، دروغگو، کثیف و... را حواله مائو و دیگر در گذشتگان انقلاب چین می‌کند می‌توان دریافت هنوز کینه امپریالیست‌ها در آستانه قرن 21 - زمان نگارش این کتاب هنوز از انقلابیون قرن 20 فروکش نکرده است‌، ولی این‌ها مانع از آن نشده است که نویسنده از کنار مائو و انقلاب بزرگ او بی‌تفاوت بگذرد، مائو عقیده داشت که دهقانان بخش بسیار عمده جمعیت چین را تشکیل می‌دهند، لذا اهمیتشان برای پیروزی کمونیسم بسیار بیش‌تر از طبقه کارگر شهری است‌. تزی که خشم رهبران مسکو از جمله استالین را برمی‌انگیزد، هنگام که مائو این نظریه را در حزب کمونیست چین که خود در تأسیس آن سهم بسیاری داشت‌، مطرح کرد، با مخالفت‌های بسیاری روبرو شد. آن‌ها به زودی دچار دودستگی شدند. چندی بعد جبهه کومین تانگ به رهبری چیان کای شک راه خود را از مائو جدا کرد. مائو به سوی قدرت بیش‌تر گام بر می‌دارد و این نگرانی حزب کمونیست مادر را مسکو در پی داشت‌. استالین علاقه چندانی به مائو ندارد. بنابراین او را به شلغمی تشبیه می‌کند که بیرونش سرخ (کمونیست‌) و درونش سفید (ارتجاعی‌) است‌.
 در سال 1934 واحدهای جبهه ارتش کومین تانگ نیروهای مائو را که در جنوب چین مستقرند تحت فشار گذاشته و ارتش او را به محاصره در می‌آورند. به این امید که کمونیست‌ها را برای همیشه سرکوب کنند. مائو تصمیم می‌گیرد، راهپیمایی طولانی خود را آغاز کند. این راهپیمایی معروف و طولانی یک سال به طول می‌انجامد، بسیاری از نیروهای تحت امر مائو در این راهپیمایی‌ها از او فاصله گرفتند و یا از پای در آمدند، اما همه این‌ها رمز موفقیت مائو بود. او داشت به مقام دیکتاتوری حزب کمونیست چین نزدیک می‌شد.
 در اکتبر 1949، پس از شکست چیان کای شک که نیروهای خود را از سرزمینی اصلی چین بیرون برده بود، مائو با تغییر نام سرزمین اصلی به جمهوری خلق چین‌، پیروزی خود را به طور رسمی اعلام کرد. او هم اکنون بر سرزمین پهناور چین مسلط شده است‌، اما این همه ماجرا نیست‌، کمونیست‌ها پس از پیروزی در چین چه رویه‌ای را در برخورد با مخالفانشان در پیش گرفتند، بخش خواندنی داستان انقلاب است‌، که تحت عنوان «انقلاب فرهنگی چین‌» آغاز می‌شود. این انقلاب دستاورد مائو بود برای هدایت جامعه چین به سوی زندگی بهتر، مائو علاوه بر چین‌، در خارج از مرزهای کشورش پیروانی داشت‌. طرفدارانی که بعد از مرگ مائو، به دلیل تشابهات کمونیست‌ها در پیروی و اطاعت بی‌چون و چرا از رهبرانشان همچون مارکس لنین‌، استالین و تروتسکی‌، «ایسم‌» دیگری را یدک می‌کشیدند.
 «حکومت مائو اعدام تقریباً یک میلیون ضد انقلابی را از اکتبر 1949 تا اکتبر 1950 تأیید می‌کرد. منابع خارجی برآورد می‌کردند که جمع کشته‌شدگان تا پایان سال 1952 نزدیک به دو میلیون نفر بود.»
 این رهبر دهقان‌زاده قادر بود در مردم چین حس وفاداری عجیبی را برانگیزند. مائو برنامه‌های خود را تحت عنوان جهش بزرگ به پیش و اصلاحات ارضی اعلام می‌کند. این برنامه‌ها توانست تا اندازه‌ای بسیار وضعیت زندگی در چین را به نفع اقشار فقیر جامعه از جمله دهقانان بی‌زمین بهبود بخشد. مرگ و میر نوزادان به نحو بی‌سابقه‌ای پایین آمده بود. انقلاب فرهنگی چین در حال آغازیدن بود. مائو مخالفاتی چون دنگ شیائو پینگ و لیو شانوچی ــ رئیس دولت ــ را پیش رو داشت اما مشاوران و متحدان قدرتمندی چون کانگ شنگ و جیان چینگ ــ همسر چهارمش ــ او را در این مبارزه یاری دادند. این‌ها همه شروعی برای جنگ قدرت بود، قدرت بلامنازع که هرکدام از رهبران چین در پی کسب آن بودند.
 «انقلاب فرهنگی چین‌» در 123 صفحه با ترجمه مهدی حقیقت خواه توسط انتشارات ققنوس راهی بازار کتاب شد.
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه