:«هستی و زمان» (Sein und Zeit) حتی در صورت ظاهرش و با تکیه بر عنوانش یک رخداد است.
در زمانه سیطره تفکر نوکانتی بر دانشگاههای آلمان، هنگامی که با ترکتازیهای پوزیتیویستهای منطقی در وین هرگونه اشاره به مفاهیم مابعدالطبیعی جرمی سنگین محسوب میشد، ناگهان از خاکستر ققنوس ایدهباوران آلمانی دو اندیشمند، یکی پس از دیگری بسان افلاطون و ارسطو برآمدند، اندیشمند نخستین سودای تاسیس علمی جامع و فائق آمدن بر بحران علوم اروپایی را داشت و بر «میاندیشم» (Cogito) پدر فلسفه جدید اقتدا کرده بود و شاگردش به مساله «هستی» (sum) پرداخت، از آنجا که پرسش اساسی او بر بحرانی فراگیرتر از دشواری نخستین متمرکز بود: سوژه شدن هستندهای (Seiend) به نام انسان، به دلیل فراموشی هستی (Sein) و پرداختن به هستندگان. انتشار کتاب در بهار 1927 سرآغاز سلسلهای از وقایع بود که پسلرزههایش تا زمان ما ادامه دارد. شاید فیلسوف محافظهکار روستاییزاده آلمانی، با آن زبان ژارگون و سردی رفتارش حتی تصور هم نمیکرد که اندیشهاش حتی در کشوری که از قافله تجدد وامانده است، قرار است چنین تاثیری بگذارد. در کتاب او همزمان محوریترین ایدههای اندیشه سده بیستم از «چرخش زبانی»، «عملگرایی آمریکایی» و «هرمنوتیک» گرفته تا جریانهای پساساختارگرایی چون «بنافکنی» (Deconstruction) دریدا و «اپیستمه» فوکویی یافت میشود.
«هستی و زمان» با درآمدی با عنوان «ایضاح پرسش از معنای هستی» که در آن بر ضرورت و روش پرسش از هستی پرداخته میشود، آغاز میشود. در همین درآمد است که تمایز «هستی/ هستنده» و نگاه «هستومندی/ هستی شناختی» (ontologische/ontische)/ طرح میشود و هایدگر معنای موردنظر خود را از پدیدهشناسی به مثابه روش توضیح میدهد. کتاب در واقع قسمت اول از طرحی است که هایدگر در پایان درآمد به آن میپردازد. این قسمت «تفسیر دازاین بر حسب زمانمندی و توضیح زمان از آن حیث که افق استعلایی پرسش از هستی است» نام دارد و خود سه بخش است که بخش سوم آن با عنوان «زمان و هستی» هیچگاه منتشر نشد. همین نکته روشنگر عظمت طرحی است که هایدگر در سر میپروراند؛ طرحی که در راه او در تأمل یکسر دگرگون شد. بخش اول کتاب «تحلیل بنیادین دازاین به صورت تمهیدی» نام گرفته است. در این بخش هایدگر با تمایز گذاشتن میان تحلیل دازاین (هستنده انسانی از آن حیث که روشنگاه هستی است) از «انسانشناسی» متداول، «در – جهان – بودن» را مقوم بودن انسان میداند، بدین معنا که دازاین همان نسب و روابطی است که به نحو «تودستی» با دیگر هستندهها دارد.
در ادامه هایدگر به «در – جهان – بودن در مقام همبودی و خود بودن» میپردازد. در همین فصل است که فیلسوف برای نخستینبار واژه معروف خود «همگنان» (Das. Man) را به کار میبرد. پرسش کلیدی این فصل چنین است: «که هست آنی که در هر روزینگی دازاین است؟» در همین راستاست که مساله زندگی هر روزه، در بنیادهای فلسفی هستیشناختیاش، به شیوهای پدیدهشناختی مورد بحث قرار میگیرد. مباحثی چون «فهم و تفسیر»، «زبان» و «پروا» در همین بخش مورد بحث قرار میگیرد. بخش دوم کتاب «دازاین و زمانبند» نام گرفته است. بحث جذاب و در عین حال دشوار «هستی به سوی مرگ» در همین بخش مورد بحث قرار میگیرد. در این بخش هایدگر با تفکیک تحلیل اگزیستانسیال مرگ از دیگر تفاسیر ممکن، طرحی از «سوی مرگ بودن اصیل» را ترسیم میکند. در فصل بعدی با عنوان «شهادت دازاینگانه بر هستی توانشی اصیل و مصممیت» مسائلی چون وجدان، فهم، گناه و تقصیر مورد بحث قرار میگیرند. در ادامه در دو فصل با نامهای «زمانمندی و هرروزینگی» و «زمانمندی و تاریخمندی» دیگر مباحث مربوط به زمانمندی دازاین مورد بحث قرار میگیرد و هایدگر در این فصول انتقادهای خود بر پژوهشهای ویلهلم دیلتای و کنت یورک را طرح میکند. فصل پایانی کتاب نیز «زمانمندی و درون زمانیت همچون سرآغاز مفهوم عامیانه زمان» نام دارد. «هستی و زمان» در چاپ فارسی، به همراه مقدمه مترجم و واژهنامههای «آلمانی- انگلیسی- فارسی»، «لاتین- فارسی» و «یونانی- فارسی» و نمایهها، 942 صفحه است. سیاوش جمادی کتاب را بر مبنای متن آلمانی چاپ 2001 توبینگن و با در نظر داشتن متن کتاب در جلد دوم مجموعه آثار هایدگر و دو ترجمه انگلیسی (مک کواری و رابینسون، استمبو) به فارسی برگردانده است. از جمادی پیش از این ترجمه «متافیزیک چیست؟» اثر هایدگر را خوانده بودیم. ضمن آنکه سال گذشته کتاب مفصل «زمینه و زمانه پدیدارشناسی» در شناخت اندیشههای هوسرل و هایدگر را شاهد بودیم. امید که با انتشار سایر ترجمههای «هستی و زمان» زمینه بحثهای انتقادی در باب این اثر کلاسیک فلسفی گشوده شود.