روزنامه اعتماد ملی
آمریکا نه رؤیاست نه واقعیت. زیرا آرمانشهری است که از همان ابتدا طوری رفتار کرده که انگار پیشاپیش تحقق یافته است. این جا همه چیز واقعی و عمل گرایانه است. ولی با این همه خمیرمایه رویاها نیز درهمین جا وجود دارد. شاید تنها فردی اروپایی بتواند حقیقت آمریکا را دریابد، چون فقط او وانمود کامل را در این جا کشف خواهد کرد وانمود درونماندگاری واستنساخ مادی و دنیوی تمام ارزشها. آمریکاییها. به سهم خود. هیچ درکی از وانمود ندارند. آنها خودشان پیشرفتهترین حالت وانمود هستند. در واقع دقیقاً به همان اندازه جوامع بدوی در دوران خود،در گذشته شور و هیجان اسطورهای و تحلیلی ما را متوجه جوامع ابتدایی تر میساخت، امروزهمان شور و هیجان ما را وامیدارد به آمریکا نگاه کنیم. با همان اشتیاق و با همان تعصبات.
ژان بودریار از جمله فیلسوفانی به شمار می آید که در حیطه آنچه پست مدرنیسم میخوانند آثار مشهوری نوشته و از نمایندگان اصلی این جنبش فکری به شمار می رود. در این کتاب ،که به قولی آسان فهمترین و برانگیزانندهترین اثر بودریار است، این فیلسوف فرانسوی از منظر خاص به مظاهر گوناگون سرزمین و فرهنگ آمریکا مینگرد و حاصل مشاهدات و تاملات خود را در قالبی بدیع و خاص عرضه میدارد.
بودریار چه بدیع و غریب میگوید که آمریکا هرگز از نظر خشونت، رویدادها، جمعیت یا ایدهها کمبود نداشته،ولی این چیزها به تنهایی تاریخی را به وجود نمیآورند. حق با اوکتاویوپاز است که میگوید آمریکا به امید فرار از تاریخ، و ساختن آرمانشهری مصون از تاریخ خلق شد و نسبتاً در این پروژه موفق بوده، پروژهای که امروز نیز آن را تعقیب میکند مفهوم تاریخ به مثابه استعدادی عقلانیتی اجتماعی و سیاسی، به مثابه بینشی متعارض و دیالکتیکی از جوامع، به آنها تعلق ندارد، درست همان طور که مدرنیته، دقیقا به معنای گسستی بدیع از تاریخ معین، هرگز به ما تعلق نخواهد داشت. اکنون آن قدر در خودآگاهی ناخوشایند این مدرنیته زیستهایم که از این امر آگاه باشیم. اروپا نوع معینی از فئودالیسم، اشراف سالاری، بورژوازی، ایدئولوژی و انقلاب را ابداع کرد:همه این ها برای ما معنی داشت ولی در اصل در هیچ جای دیگر معنی نداشت. تمام کسانی که سعی کردهاند از این چیزها تقلید کنند یا خود را مضحکه دیگران کردهاند یا به طرز چشمگیری از خط خارج شدهاند.
کتاب آمریکا، بیان حسرت گرایانه فیلسوفی است که بیش از آنکه به امروز آمریکا و تحولات آن کاوشگری کند حسب و حال شکلگیری تمدن آمریکا و شرایط تکوین آن را تا به امروز در ذهن و قلم میپروراند. حسرت از فقدان آرمانشهری و آرمانخواهانی که آرمانشان همچنان باقی است اما تحقق آن حتی برای زمانهای آینده دور هم نامحتمل به نظر میرسد. «ما آرمانشهر گرایانی حسرتخوار باقی خواهیم ماند، برای آرمانهای خود تقدر میکنیم ولی، در نهایت، مانع از تحقق آنها میشویم، اعتراف میکنیم که همه چیز ممکن است،ولی هرگز این همه چیز تحقق نیافته است. ولی این همان چیزی است که آمریکا بر آن تأکید میکند. مشکل ما این است که اهداف قدیمی ما – انقلاب ، پیشرفت ، آزادی پیش از تحقق،پیش ازواقعیت یافتن، از بین رفتهاند، افسردگی ما ناشی از همین امر است. ما هرگز از بخت و اقبال مساعد برای تغییر ناگهانی برخوردار نبودهایم.
مادر نفی و تناقض زندگی میکنیم ، آنها در ناسازواره، ویژگی اصلی شیوه زندگی آمریکایی برای عده زیادی در آن شوخ طبعی ناسازوار و عملگرایانه شیوه زندگی آنها نهفته، در حالی که مشخصه اصلی شیوه زندگی ما ظرافت شوخ طبعی انتقادی ماست بسیاری از روشنفکران آمریکایی از این نظر به ما غبطه میخورند و میخواهند نوعی تاریخ و مجموعهای از ارزشهای آرمانی را برای خود طراحی، و شادیهای فلسفی یا مارکسیستی اروپایی قدیمی را دوباره تجربه کنند. ولی این امر خلاف جهت رگههای تمام چیزهایی است که موقعیت اصیل آنها را تشکیل میدهد، زیرا جذابیت و قدرت فرهنگ (بیفرهنگی) آمریکایی دقیقا ناشی از تحقق ناگهانی و بیسابقه الگوهاست.»