گروه انتشاراتی ققنوس | تقدیر شوم بشر: تأملى بر کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس»:روزنامه ایران
 

تقدیر شوم بشر: تأملى بر کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس»:روزنامه ایران

روزنامه ایران: فرهنگ و اندیشه 

بررسى کارل لوویت درباره وبر و مارکس را که براى نخستین بار در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، مى توان تلاشى براى مقایسه نظام مند و انتقادى برخى از عناصر اصلى اندیشه اجتماعى این دو جامعه شناس فلسفى دانست. کلید این مقایسه بى شک دغدغه هر دو متفکر براى مسأله اهمیت و نتایج فرهنگى سرمایه دارى مدرن غربى است. آنان بنیان و اساس موقعیت زندگى معاصر در حکومت «سرمایه دارى» را زیر سؤال برده اند. هر دو - مارکس به طور مستقیم و وبر به طور غیرمستقیم - تحلیل انتقادى از انسان مدرن در جامعه بورژوازى بر حسب اقتصاد بورژوازى - سرمایه دارى به دست داده اند که مبتنى بر این تشخیص است که «اقتصاد»، «تقدیر» انسانى شده است.

وبر، پس از بررسى روند تحول فرهنگ غرب چنین درنگ مى کند که «مهلک ترین نیرو در زندگى مدرن سرمایه دارى است» و به همین ترتیب مارکس در کتاب «ایدئولوژى آلمانى» خود این پرسش را طرح مى کند که «چگونه است که تجارت، که به خودى خود چیزى جز مبادله محصولات خاص میان افراد و کشورهاى گوناگون نیست سراسر جهان را زیر سلطه خود در مى آورد - رابطه اى که مانند تقدیر در عهد باستان، بر فراز زمین پرواز مى کند و با دست نامرئى اش امپراتورى ها و ملت ها را مى آفریند و نابود مى کند.»
مارکس پرسش خویش را با نشان دادن نحوه اى که آدمیان باید «کنترل شیوه روابط متقابل خود را بازهم به دست آورند » پاسخ مى دهد. در واقع مارکس در فلسفه خود درمانى پیشنهاد مى کند،حال آن که وبر فقط «تشخیصى » از درد بشر مدرن به دست مى دهد. این تفاوت در تفاسیر آنان از سرمایه دارى جلوه گر مى شود. وبر سرمایه دارى را بر حسب «عقلانى شدن» عام و ناگزیر تحلیل مى کند که دیدگاهى بى طرفانه است ولى به طور مبهم ارزیابى مى شود. در مقابل مارکس، تفسیرش را بر مفهوم «از خود بیگانگى» عام ولى قابل تغییر بنا مى کند. عقلانى شدن یا از خود بیگانگى، که توصیفات بدیلى از معناى بنیادى سرمایه دارى است، سرشت علم مدرن را نیز در برمى گیرد. علم، به مثابه کارى تخصصى، در عین حال ابزار و نمودار این تقدیر عام است؛ پیشرفت علمى مهم ترین عامل در فرآیند عقلانى شدن است که هزاران سال در معرض آن قرار گرفته ایم و امروزه به طور کلى به چنان شیوه اى ارزیابى مى شود که به طرزى غیرعادى منفى است.
به این اعتبار، همواره روح غالب علوم تخصصى است که براى مفاهیم ما از حقیقت، عینیت و علمى بودن هنجارآفرین است. در نتیجه، نقد مارکس و وبر را از جهان معاصر تنها در صورتى مى توان بررسى کرد که مؤلف و یا مخاطب خصلت تخصصى آثار علمى خود آن ها را در نظر نیاورد.
کارل لوویت در این اثر خود سعى دارد از محدوده فلسفه علم وبر فراتر رود تا دریافتى ژرف اندیشانه تر و دیالکتیکى از شناخت جهانى را به دست دهد که تحت تأثیر سرشت جهان سرمایه دارى مدرن است.
لوویت که در رویکرد فلسفى خویش متأثر از هایدگر است، در این کتاب با تحلیل انسان شناسى فلسفى این دو جامعه شناس فلسفى تلاش دارد که نشان دهد که بخش اعظم از مناقشه ایدئولوژیک میان مارکسیسم و جامعه شناسى حاصل بدفهمى متقابل بوده است. درواقع، آنچه رویکرد لوویت انجام مى دهد تردید در دوگانگى هاى ساده انگارانه روح باورى ـ ماده باورى و ایده آلیسم ـ ماتریالیسم است. از این لحاظ، وبر و مارکس هر دو به عنوان منتقدان تجربه گرایى ساده انگارانه ظاهر مى شوند و یک جنبه از میراث لوویت در این اثر درک ظریف و حساس درمورد پیچیدگى ایده «مادیت» در نسبت با هر مفهومى از وجود است.
آنطور که لوویت در این کتاب اظهار مى کند، وبر و مارکس در انتقادشان از سرمایه دارى در نسبت با هستى از طریق مفاهیم عقلانى شدن و بیگانگى به یکدیگر نزدیک مى شوند. مارکس و وبر هر چند هر دو نظریه اى هستى شناسانه درباره سرشت عملى وجود انسانى دارند، تلاش کرده اند تا مشکلات زندگانى در سرمایه دارى بورژوایى را از طریق تحلیل تاریخى عمیق درباره تحول جهان غرب در مراحل بردگى، فئودالیسم و سرمایه دارى بفهمند.
لوویت در این اثر به شدت از این موضع خود دفاع مى کند که اقتصاد سیاسى مارکس بر مسأله اگزیستانسیال موقعیت انسانى بنیان نهاده شده است. در واقع، نظریه اجتماعى لوویت ارتباطى تنگاتنگ با درگیرى فکرى او با هایدگر و با مسائل تفکر الهیاتى در جهان مدرن دارد. دغدغه او در مورد مسائل مربوط به ایمان و شک گرایى محصول حس بحران در آلمان پس از جنگ و به لحاظ فکرى، محصول تحقیق او درباره کى یرکگارد و هایدگر است. پیش فرض هاى نهفته در کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس» در وهله اول الهیاتى بودند، ولى آنها ناشى از الهیاتى هستند که تا حد زیادى پسامسیحى بوده است. او مباحث خود را در این کتاب در قالب یک مقدمه و سه فصل تدوین کرده است: ۱- تفسیر وبر از جهان بورژوایى - سرمایه دارى بر حسب «عقلانى شدن».
۲- تفسیر مارکس از جهان بورژوایى - سرمایه دارى برحسب «از خود بیگانگى» انسانى.
۳- نقد وبر بر دریافت ماتریالیستى از تاریخ.
همچنین پیشگفتارى مفصل از برایان ترنر که طرح لوویت را در این کتاب به تحلیل و نقد و بررسى مفصل مى گذارد. این اثر که از سوى انتشارات گزیده کار ققنوس منتشر شده است به همت شهناز مسمى پرست از ترجمه اى شیوا و خوشخوان برخوردار است.
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه