گروه انتشاراتی ققنوس | تاریخ آمریکا از روزگار باستان: از مجموعه تاریخ جهان: فرهیختگان
 

تاریخ آمریکا از روزگار باستان: از مجموعه تاریخ جهان: فرهیختگان

تاریخ، حافظه جمعی بشر است. جامعه با آگاهی بر تاریخ خود که حافظه جمعی و مشترک اوست هویت خویش را باز می‌شناسد و بر ابعاد و ویژگی‌های آن آگاهی می‌یابد. همچنین تاریخ روایت‌کننده گذشته و تجربه‌های واحد ملت‌ها است و آگاهی بر گذشته مشترک، زمینه‌ساز وحدت ملی و فرهنگی خواهد بود. از این رو گذشته و آگاهی بر این تاریخ مشترک را یکی از مولفه‌های اصلی هویت و وحدت ملت‌ها و جوامع می‌دانند. 
 
 
 
مجموعه تاریخ جهان که دربردارنده تاریخ‌های باستانی است دارای ۶۳ جلد مجزا است که انتشارات ققنوس اقدام به نشر آن کرده است. 
کتاب آمریکای باستان جلد شانزدهم این مجموعه است که چشم‌اندازی گسترده از سیر تاریخی آن بوده و حاوی مطالبی درباره رویدادهای مهم دوره‌های مختلف تاریخ آمریکا است. تاریخی که از هزاران سال قبل از میلاد مسیح آغاز شده و تا تماس با اروپاییان ادامه می‌یابد. 
این کتاب متشکل از هفت فصل است که عبارتند از: ۱- شکارچیان و خوشه‌چینان ۲- کشاورزی و تاثیر آن ۳- تمدن در آمریکای مرکزی و از نواحی آند آغاز می‌شود ۴- اینکا ۵- مایاها ۶- آزتک‌ها ۷- تماس و پیروزی. این کتاب از ورود اولین مهاجران آمریکا آغاز می‌شود و همچنین از آداب و رسوم بومیان آنجا، اندیشه‌های سیاسی، اقتصادی و مذهبی و همین‌طور بنیانگذاری پادشاهان آنها که در اینجا به برخی فصل‌ها اشاره خواهد شد. لازم به ذکر است که تاریخ آمریکا پیش از رسیدن اروپاییان تقریبا کمتر گفته شده است. اما مسلما مردمان آنجا مثل هر تمدن دیگری تاریخ ویژه خود را داشتند که با ورود اروپاییان بخش زیادی از این مردمان و آثار تاریخی آنها توسط اروپاییان به مرور منهدم شد. اما باید تاکید کرد که فرهنگ‌های آمریکای باستان از اقوام کوچ‌نشین شکارچی تا تمدن‌های پیشرفته مانند قوم مایا را دربر می‌گرفت، قومی که شهرهای شگفت‌انگیزی مانند چیچن ایتسا را در مکزیک بنا کردند. 
پیش از ورود اروپایی‌ها، مردم قاره آمریکا هزاران سال به حالت انزوا و جدا از سایر سرزمین‌های جهان زندگی کردند، در حالی که جوامع گوناگون آن سرزمین رو به پیشرفت بودند. این جوامع با محیط طبیعی ارتباطی نزدیک داشتند، ارتباطی که بر اثر سنت دیرپای شکار به وجود آمد و مستحکم شده بود. 
در فصل دوم این کتاب به مسائلی برمی‌خوریم که ازجمله درباره کشاورزی است. می‌دانیم که بنای اولیه هر کشوری وابسته به نوع اقلیمی آب و هوای آن منطقه است که باعث جمعیت و احداث روستاها می‌شود. بنابراین آمریکایی‌های بومی هم انواع گیاهان را کشت می‌کردند مثل کاشت سیب‌زمینی، ذرت و...: «کشاورزی در آمریکا، مانند سایر نقاط جهان، بین هفت تا نه هزار سال پیشینه دارد. کشاورزی در آمریکا با کشت گیاهان آغاز شد. بومیان هزاران سال گیاهان را گردآوری کردند، مرتب کردند و برای غذا، دارو و امور روحانی در زمین کاشتند.» 
آنگونه که باستان‌شناس برایان م.فاگان می‌گوید: «بومیان تخصص خوبی در زمینه کاشت تمام انواع گیاهان بومی به دست آوردند. بدون شک بزرگ‌ترین پرورش‌دهندگان گیاه در آن زمان بودند.» 
در همین فصل درباره کشاورزی و اعتقاد آمده است که از رفتار قوم «پوئیلو» چنین برمی‌آید که کشاورزی و تغییرات ناشی از آن بر عقیده مردمان درباره طبعیت و جهان اثر می‌گذارد. فصول مختلف که نشانگر سال کشاورزی بودند، بیش از پیش مهم شد. شمن‌ها قبیله‌های تابع خود را به اردوها و روستاهای دائمی هدایت می‌کردند تا طی تشریفاتی شدن فصل را جشن بگیرند که سرود کهن از نواحی غربی آمریکای شمالی، بخشی از این اعتقادات را در مورد ذرت بیان می‌دارد. 
فصل سوم درباره «تمدن در آمریکای مرکزی آند آغاز می‌شود» است. یکی از موفقیت‌هایی که باعث متمدن بودن کشورها می‌شود مازاد کشاورزی است که باعث می‌شود بسیاری از مردمان دیگر دغدغه تامین غذا را نداشته باشند و وقت خود را به کارهای اختصاصی بپردازند و این امر باعث شکوفا شدن هرچه بیشتر تمدن می‌شود. ازجمله ساختن بنای بزرگ آیینی که نتیجه آن به‌وجود آمدن یک هرم بود که هزاران سال دوام آورد. 
در همین بخش «شهرهای آمریکای مرکزی» رنه میون باستان‌شناس که سال‌ها درباره تئوری هواکان پژوهش انجام داد، از شکوه آن چنین می‌نویسد: «اعتماد به نفس دلیرانه در برنامه‌ریزی و اجرای چنین طرح عظیمی نشان یک قدرت است؛ قدرتی که اعتباری بی‌همتا داشته، با توانایی ویژه‌ای که مردمان را انگیزه و نیرو بخشد، کارگران را به حرکت درآورد و راهنمایی کند و منابع را به گونه‌ای مورد استفاده قرار دهد که تا آن هنگام در آمریکای مرکزی نظیر نداشته است. ساختمان‌های یادمان در سراسر خیابان مرکزی شهر معرف نوعی بصیرت جالب توجه سازندگان آن در مورد سنگ و نیز ارزش‌ها و هدف‌های همان سازندگان است. ارزش این یادگارهای تاریخی کمتر از بنای میدان بزرگ کهن در دوران امپراتوری چین، بناهای روم باستان، پاریس، ورسای، واشنگتن یا آسمانخراش منهتن نیست.» 
با وجود جنگ‌های دائمی و قربانی کردن انسان‌ها و هدیه کردن به خدایان در نظر امپراتورها و نیز به سیطره درآوردن سرزمین‌ها توسط امپراتوری‌های جدید دوره‌ها پایان می‌یافت و دوران جدیدی شروع می‌شد. 
زندگی و فرهنگ و تمدن بومی‌ها کم‌کم توسط اروپایی‌ها از بین می‌رفت ولی نه به‌طور مطلق. 
در فصل هفتم با عنوان «تماس و پیروزی» می‌خوانیم: 
«هنگامی که کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ در جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب پیاده شد، موجی از اروپاییان را به دو قاره آمریکا در قرن‌های آینده هدایت کرد. ورود آنان در نظر بومیان مانند هجوم از فضای خارج از زمین جلوه کرد آنها همدیگر را درک نمی‌کردند و تقریبا بدون هیچ درنگی نخستین تماس‌ها به منازعه تبدیل شد. ملاقات مردمان دو سوی اقیانوس اطلس با یکدیگر، منجر به پیروزی اروپایی‌ها و نابودی و از بین رفتن میراث غنی بومیان شد. هرچند که به‌طور مطلق خاموش نشد.» 
اما آنچه از این میان سربرآورد آمریکایی به غیر از آن آمریکای باستان است... 
 
فرهیختگان
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه