گروه انتشاراتی ققنوس | بدون جانبداری تصویری واقعی از روحانیت ارائه دادم/ مدت‌ها طول کشید تا مجوز «گذر خان» صادر شد
 

بدون جانبداری تصویری واقعی از روحانیت ارائه دادم/ مدت‌ها طول کشید تا مجوز «گذر خان» صادر شد

نمایش خبر

..........................

خبرگزاری نامه نیوز

شنبه 8 بهمن 1401

..........................

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

گروه فرهنگ و هنر نامه‌نیوز: نام رمان تازه محمدعلی ابطحی «گذر خان» است، رمانی که با موضوعی جذاب. او از دل حوزه‌های علمیه سرنوشت شخصیت اصلی‌اش را روایت می‌کند. ابطحی کوشیده است ضمن آنکه با رعایت اصول داستان‌نویسی به خوبی برای شخصیت محوری کتابش یعنی «ممدسن» شخصیت‌پردازی کند و ماجراهای زندگی‌اش را روایت کند اما در حواشی داستان اصلی تصویری واقعی از آنچه در در فضای روحانیت پیش از انقلاب وجود داشته است را ارائه دهد. برای آشنایی بیشتر با «گذر خان» گپ‌وگفتی با محمدعلی ابطحی داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

***

قدری درباره کتاب تازه‌تان به نام «گذر خان» برایمان بگویید.

 

برای نوشتن این کتاب به ذهنم رسید که می‌شود ضمن داستانی روایی درون حوزه‌ها هم بازنمایی شود؛ بدون جانبداری و یا رویکرد شدید انتقادی و صرفا برای اینکه یک تصویر واقعی ذیل یک داستان از حوزه هم ارائه شود. داستان کتاب هم در سال‌های پیش از انقلاب روایت می‌شود. ماجرای پسری به نام «ممدسن» از بچگی مجبور است دست پدر نابینایش را بگیرد و به همه مجالس ببرد. او همراه پدرش مدام به جلسات و حوزه رفت‌وآمد دارد. راوی قصه خود ممدسن است. او بزرگ می‌شود، طلبه می‌شود، عاشق می‌شود و ازدواج می‌کند و در جریان انقلاب قرار می‌گیرد و وارد مبازرات علیه رژیم پهلوی می‌شود و کلی ماجرا برایش پیش می‌آید. در این کتاب سعی کردم از تمام عناصر داستانی بهره ببرم و چون موضوع بر سر یک روحانی است، تصور می‌کنم خواندن آن برای برای غیرروحانیون بسیار مهم باشد زیرا با فضای واقعی حوزه‌ها به خوبی آشنا می‌شوند.

از چه زمانی به سمت رمان‌نویسی رفتید؟

من سال90 مدتی در کلاس‌های آموزش رمان‌نویسی شرکت کردم. بعد از آن رمان «اینجا کسی باور نمی‌کند» را نوشتم اما چون ماجراهای رمان در سال88 رخ می‌داد، مجوز انتشار نگرفت و تا الان هم مجوز نگرفته است با اینکه در آن رمان نگاهی صفر و صدی نداشتم و همه‌چیز را خاکستری می‌دیدم. بعد از آن تلاش در حوزه نویسندگی داستان را متوقف نکردم. رمان اخیر هم صرفا زایده ذهن من است. البته فضای حوزه و فضای اجتماعی و سیاسی موجود در کتاب از واقعیات گرفته شده است و هرکسی که روزگار قبل از انقلاب را به یاد دارد، فضای موجود در رمان را تأیید می‌کند اما ماجراهای ممدسن زایده ذهن من است و از یک مستند خارجی اقتباس نشده است؛ یعنی این‌طور نبود زندگی فردی وجود داشته باشد که من آن را به صورت داستان روایت کرده باشم، خیر همه‌اش ذهنی است.

مجوز انتشار این کتاب هم راحت صادر نشد.

 

بله، مدت‌ها طول کشید تا مجوز این کتاب صادر شد. ذهن اولیه بساری این است که باید درباره حوزه سکوت کرد اما چنین تصوری ندارم. از قدیم و زمان در زمان دولت آقای خاتمی هم که وبلاگ‌نویسی می‌کردم، در وبلاگم از چهره‌های سیاسی دولت با دوربین کم‌کیفیت موبایل‌های آن روزگار عکس می‌گرفتم و منتشر می‌کردم. تا آن زمان همه عادت داشتند که فقط عکس سه‌درچهار از مسئولان ببینند اما من شاید اولین نفری بودم که سعی کردم چهره‌ای نزدیک‌تر از سیاسیون ارائه بدهم؛ مثلا در حال وضو گرفتن، غذا خوردن و... و بدون اطلاع خودشان هم در وبلاگم منشتر می‌کردم. من تصور می‌کردم وزیری که مثل مردم غذا می‌خورد، مثل مردم وضو می‌گیرد و مثل مردم می‌خوابد، ایرادی ندارد مردم تصاویری واقعی از زندگی‌اش را ببینند زیرا این‌طور احساس صمیمیت بیشتری می‌کنند. البته همان زمان هم این کار مخالفانی داشت اما تصور می‌کنم تابوها شکسته شد. درباره روحانیت هم همین نگاه را دارم که می‌شود در مواجهه با روحانیت نگاهی واقعی داشت.

ابطحی2 - Copy

 

در این کتاب سعی کردید چهره‌ای واقعی از روحانیت ارائه دهید؟

ببینید هنوز هم درصد اندکی از روحانیون به سمت اخذ مسئولیت رفتند که از میان آنها برخی بودند که خوب کار نکردند یا به نوعی انگشت در چشم مردم کردند اما همین باعث شد بخش‌هایی از مردم نسبت به کلیت جریان روحانیت معترض شوند. من نمی‌گویم مردم حق ندارند زیرا تمییز دادن خوب و بدِ روحانیت برای مردم راحت نیست اما واقعیت این است اگر از منظر بی‌طرف به جامعه روحانیت نگاه کنیم، می‌بینیم این‌طورها هم که می‌گویند نیست و آنها هم مثل همه مردم هستند. البته در کتاب «گذر خان» داستانی از یک شخصیت محوری مطرح می‌شود که ذیل آن حوزه و روحانیت هم مشاهده می‌شود.

 

موضوعات فرعی هم ذیل داستان اصلی ارائه می‌شود، مثل بحث جالب کتاب «شهید جاوید».

بله، در روند داستان خرده‌ موضوعاتی مطرح شده است. در دهه50 یک‌سری اتفاقاتی در روند انقلاب رخ داد؛ مثل مبارزه برخی با دکتر شریعتی که در راستای همین موضوع کتاب «شهید جاوید» منتشر شد. آن کتاب در حوزه جنجال‌های بسیاری راه انداخت اما هر خرده‌موضوعی مطرح می‌شود از دید شخصیت اصلی روایت می‌شود و در خلال همه این موضوعات، موضوع اصلی یعنی روایت سرنوشت ممدسن به حاشیه نمی‌رود تا آنکه ممدسن در فصل نهایی کتاب دستگیر می‌شود و در نهایت در سال61 یک سری اتفاقات دیگر برایش رخ می‌دهد.

 

بسیار ممنونیم از شما و امیدواریم این کتاب با استقبال خوب مردم مواجه شود.

من از هم شما ممنونم و جا دارد اینجا بگویم که خیلی خوشحالم که این کتاب از سوی نشر ققنوس چاپ شد زیرا انتشارات بسیار خوب و کاربلدی است و باور کنید که ذره‌ای هم برای انتشار کتاب پارتی‌بازی نکردم و کتاب برای انتشار روال طبیعی خودش را طی کرد. به هر حال امیدوارم کتاب «گذر خان» دیده شود و مردم آن را بخوانند.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه