.......................
سایت خبری تحلیلی الف
سه شنبه 21 شهریور 1402
.......................
وقتی ایران را ترک کرد عارف قزوینی، چنین سرود:
ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود جان نثارش کن و مگذار که مهمان برود
گر رود شوستر از ایران، رود ایران بر باد ای جوانان مگذارید که ایران برود
اما «شوستر» که بود که شاعر ملی و مشروطه خواهِ خوشنامی چون عارف قزوینی، رفتن او از ایران را چنین ضایعهای برای کشورش می دانست؟ ادوارد مورگان شوستر، آمریکایِ انگلیسی تباری بود که شاید برای برخی از علاقمندان به تاریخ معاصر به واسطه نوشتن یکی از معروفترین کتابها درباره اوضاع و احوال سیاسی و دولتی ایران در اواخر دوران قاجاریه، نامی آشنا محسوب شود. اما خدمات شوستر به ایران تنها به نوشتن این کتاب مهم که شرح خاطرات و مشاهداتش هنگام حضور در ایران بود، محدود نمیشود.
برای شناخت ادوارد مورگان شوستر و آنچه در ایران انجام داد، این روزها کتابی جذاب و خواندنی و از منظر تاریخی قابل تأمل به همت نشر ققنوس منتشر شده است. کتاب با عنوان «ماموریت شوستر در ایران؛ میراث ارزندهای که بر جای گذاشت» به قلم جون گوگان و با ترجمه شهربانو صارمی منتشر شده است.
نویسنده کتاب، اگرچه آن را در واقع برای مخاطب غیر ایرانی نوشته است؛ اما در عین حال این ویژگی باعث شده که آن دسته از خوانندگان ایرانی کتاب که شاید کمتر با شوستر و خدماتش آشنا باشند، با اثری روبه رو بشوند جامع و کامل برای شناخت شوستر از منظر ماموریتی که در ایران برعهده داشته است. بنابراین پیش از آنکه نویسنده به زندگی شوستر و فعالیت های او در امور اقتصادی ایران در دوران پس از مشروطه بپردازد؛ نخست تصویری از اوضاع و احوال ایران در دوران قاجار ارایه میکند بخصوص رسیدن به شرایطی که مجلسیان ضرورت حضور فردی کارکشته برای سروسامان دادن به امور مالی کشور را احساس کرده و به این منظوربه استخدام اقدام می کنند.
نسخه اصلی کتاب«ماموریت شوستر در ایران» سال ۲۰۲۱ توسط انتشارات Real Nice Books منتشر شده است و از ۲۱ فصل به همراه یک پیوست تشکیل شده است. عناوین فصول کتاب بهترتیب عبارتاند از: «عهدنامه سرنوشتساز»، «قلمرو قاجارها»، «شاهِ بهستوه آمده»، «انقلاب مشروطه»، «قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس»، «مجلس دوم»، «چرا یکآمریکایی؟ چرا شوستر؟»، «روزهای نخست»، «قانون ۱۳ ژوئن»، «آموزش احترام به قانون»، «قضیه استوکس»، «محمدعلی میرزا حمله میکند»، «عملیات نظامی»، «سپتامبر»، «ماجرای شعاعالسلطنه»، «اکتبر؛ نامه تایمز»، «نوامبر؛ درخواستها و اولتیماتوم»، «دسامبر»، «اشک فرشتگان را درآورد»، «خداحافظ» و «سرانجام».
جون گوگان برای این منظور بیش از یکصد سال به عقب برگشته و در چند فصل آغازین کتاب به صورت تندگذر به چگونگی قدرت گرفتن سلسله قاجار و چالش هایی که شاهان نخست این دودمان با دیگر قدرت ها و بخصوص همسایه زیادهخواه و فرصت طلب شمالی (روسیه)، پرداخته است. نویسنده همچنین به اهمیت جنگهای ایران و روسیه به عنوان عاملی مهم در شکل گیری اوضاع و احوال اقتصادی، سیاسی و حتی فکری ایران تاکید می کند. نهایتا فراز و فرودهای سلسله قاجار را تا روزگار مشروطه، شکل گیری مجلس، به توپ بستن آن و دوران استبداد صغیر، پیروزی مشروطه خواهان بر محمد علی شاه دنبال کرده و به روزگاری می رسد که از شوستر برای کار در ایران دعوت می شود. «سال ۱۹۱۱ یکحسابدار جوان آمریکایی بهنام مورگان شوستر به همراه خانوادهاش به کشوری رفت که آن زمان در خارج از ایران «پرشیا» نامیده میشد. شوستر به اینکشور رفت تا امور مالی آشفته آن را سر و سامان دهد و کمتر از ۸ ماه بعد در نتیجه فشارهای روسیه و بریتانیا مجبور شد تصمیمی بگیرد که نه فقط مأموریتش، بلکه سرنوشت کشوری را که سعی داشت به آن کمک کند تحت تأثیر قرار داد.»
آنگونه که از عنوان کتاب «ماموریت شوستر در ایران؛ میراث ارزندهای که بر جای گذاشت» پیداست، نگاه نویسنده به شوستر ستایش آمیز و در مجموع مهر تاییدی است بر خدمات او؛ حقیقت این است که شوستر نیز از جمله برخی از امریکاییان خوشنامی بود که پیش از بدل شدن این کشور به ابرقدرتی جهانی، به نیت کمک و خدمت به کشورهای عقب مانده تر جهان سفر می کردند. در دوران مشروطه و محاصره تبریز جوان آمریکایی دیگری بود که در این راه حتی از جان خود مایه گذاشت و به همین خاطر از او (هوارد باسکرویل) به عنوان یکی از شهدای مشروطیت یاد می شود.
از قول شوستر نقل شده که «آرزو داشتم کاری برای مردم ایران انجام دهم»، آرزویی که البته مجال تحقق آن را نیافت. از همین رو چنانکه در مقدمه کتاب آمده داستان شوستر اگرچه داستان شجاعت، امید و ناکامی و مال اندوزی و حرص و آز و شرمساری و نیرنگ است، حکایت جبن و سخاوت و نفرت نیز هست اما از همه بیشتر داستانیست درباره درست کاری و شرافت فردی و ملی. در عین حال داستانی است درباره مردی که گمان میکرد اگر شأن و منزلت انسانی و آزادی را برای دیگران نخواهیم، ارزشی ندارد. داستانی است درباره آدمهایی که تلاش کردند یککشور مدرن به وجود آورند اما همینتلاششان باعث نابودیشان شد.