به گزارش روابط عمومي گروه انتشاراتي ققنوس شب ياد و خاطره بهمن فرزانه همزمان با شب درگذشت ايشان، 16 بهمنماه 1398، با همكاري مجله بخارا در كافهكتاب ققنوس با حضور دوستداران اين مترجم گرامي برگزار شد.
در اين مراسم علي دهباشي، زهره حسينزادگان، رضا قيصريه، حانيه اينانلو، محمد حسيني، كاوه ميرعباسي، مسعود كازري و كامران يراقچي صحبت كردند.
ابتداي جلسه با صحبتهاي علي دهباشي شروع شد، ايشان گفتند كه ما اين افتخار آشنايي و دوستي با بهمن فرزانه را در مجلهي «كلك» و بعد از آن در «مجله بخارا» داشتهاند.
در ادامه زهره حسينزادگان به معرفي بهمن فرزانه پرداختند. در ميان صحبتهاي ايشان گفته شد كه فرزانه در سال 38، 39 وقتی که حدودا بيست سال داشته به ایتالیا می رود و در فائو سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد مترجمی میخواند. در آنجا به چهار زبان رسمی بینالمللی انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و همچنین ایتالیایی تسلط پيدا ميكند و از همان زمان هم به ترجمة کتاب و هم ترجمة همزمان روی میآورد. تسلط فرزانه به زبان ايتاليايي تا آنجا بوده است كه در فيلم هاي ايتاليايي ديالوگهاي هنرپیشههای غیرایتالیایی، مثلا آمریکایی یا فرانسوی، را ترجمه میکرده. فرزانه از اوایل دهة چهل تا اواسط دهة پنجاه کار ترجمه کتاب مشغول بوده بعد از ترجمة صد سال تنهایی کار ترجمه را کنار میگذارد تا حدود بيست سال بعد که رمان از طرف او اثر آلبا دسس پدس را ترجمه میکند. پس از چندین سال وقفه، آقای ارسلان فصیحی از طرف انتشارات ققنوس فرزانة که آن موقع ایتالیا بوده تماس ميگيرد و به او پیشنهاد ترجمه ميدهد. بهمن فرزانه با اشتیاق پيشنهاد را که شروع این دوره با عذاب وجدان و آلبا دسس پدس بوده و فرزانه همة آثار پدس بجز یکی از آثارش را که دوست نداشته ترجمه میکند. آثاری با عناوین عروسک فرنگی، یک دسته گل بنفشه، هیچ یک از آنها باز نمیگردد، با عشقی بزرگ، درخت تلخ، تازه عروس و عذاب وجدان.
در همین حین، عشق در زمان وبا شاهکار مارکز نویسندة بزرگ کلمبیایی و برندة جایزه نوبل را نیز انتشارات ققنوس منتشر میکند و آثار دیگری از مارکز را نیز ترجمه میکند، چون از اروپا و آمریکای لاتین، عشق و دیگر اهریمنان و دوازده داستان سرگردان و کتابی درباره مارکز با عنوان زندگی گابریل گارسیا مارکز.
بعد از آن، فرزانه آثار گراتزیا دلددا را ترجمه میکند و بهنوعی این نویسنده را، که اولین زن نویسندهای است که برندۀ جایزه نوبل شده، به خوانندگان ایرانی معرفی میکند. آثاری چون چشمهای سیمونه، راز مرد گوشهگیر، راه خطا، حریق در باغ زیتون، خاکستر.
فرزانه همچنین كتاب عشق و جنایت در سیسیل از لوئیجی کاپوآنا را ترجمه و انتشارات ققنوس منتشر ميكند.
گفتنياست كه همکاری انتشارات ققنوس با فرزانه فقط در حوزه ترجمه نبوده، بلكه دو اثر از او داستان سوزنهای گمشده و دیگری رمان چرکنویس نيز از ایشان منتشر کرده كه چاپ پنجم رمان چرکنویس همزمان با این مراسم توزیع میشود.
در ادامه جلسه دكتر رضا قيصريه، مترجم پيشكسوت زبان ايتاليايي و مدرس دانشگاه، افزود كه بهمن فرزانه را چندين سال پيش در دفتر انتشارات كتاب خورشيد ملاقات كردم.
در واقع در آنموقع در ايران ترجمه آثار ايتاليايي زياد باب نبود و بهمن فرزانه از اولين مترجماني بود كه به ترجمه زبان ايتاليايي پرداخت. مهمترين ترجمة او صد سال تنهايي است كه درواقع ترجمه اين اثر ماركز را به ايرانيان معرفي كرد.
يكي از ويژگيهاي خوب آقاي فرزانه تسلطش بر چند زبان بود و صد سال تنهايي نمونة اين ويژگيست كه نشان دهندة تسلط فرزانه به زبان اسپانيايي است.
بعد از صحبتهاي آقاي قيصريه ويدئويي از مصاحبة انتشارات ققنوس با بهمن فرزانه پخش شد.
در ادامه كاوه ميرعباسي اظهار داشت كه زندهياد فرزانه از اينكه اسمش تنها به صد سال تنهايي گره خورده بود ناراحت بود ولي واقعاٌ هميشه بعضي از نويسندهها اسمشان به يكي از آثارشان گره ميخورد.
كاوه ميرعباسي همچنين افزود؛ بيش از چهل ترجمه از صد سال تنهايي منتشر شده از جمله ترجمهاي از خود او كه در مقدمة كتاب نوشته است: «ترجمة من ابداٌ از ارزش كار زندهياد فرزانه و زندهياد سيدحسيني در زمان خودشان كم نميكند.»
مير عباسي گفت: نام نويسندگاني همچون دسس پدس و گراتزيا دلدا را اولين بار در دههي هشتاد با ترجمههاي فرزانه در ايران مطرح شد و ترجمههاي ايشان محدود به اين نويسندگان نميشود.
در ادامه ميرعباسي يكي از ويژگيهاي فرزانه را اين دانست كه فرزانه سليقة خاصي در انتخاب كتاب داشته.
بعد از صحبتهاي كاوه ميرعباسي حانيه اينانلو، پژوهشگر و مترجم زبان ايتاليايي، بيان كردند كه فرزانه بحث ترجمه از زبان ايتاليايي را در ايران باب كردند، چيزي كه قبل از آن نبود و معمولاٌ پيش از آن آثار ايتاليايي از زبانهاي ديگر ترجمه ميشدند.
اينانلو در ادامه يادآور شد كه فرزانه دو نويسندة بزرگ ايتاليايي يعني گراتزيا دلدا و آلبا دسس پدس را به جامعة ادبي ايران معرفي كرد.
اينانلو اظهار داشت كه بعضيها ترجمه يك كار فني است و بعضيها ميگويند يك كار هنري است. من شخصاٌ فكر ميكنم ترجمه يك فن هنري است، يعني هم بايد فن را داشته باشيد و هم آن ذوق و هنر را و آقاي فرزانه به اينگونه ذوق نويسندگي داشت. متاسفانه نسل جديد مترجمان ما تسلطشان بر زبان فارسي كم است و مطالعة كافي ندارند. اين مسئله باعث شده است مترجماني دست به كار ترجمه بزنند كه ضعيف هستند و اين باعث ميشود كتابي كه شايد در زبان اصلي خيلي جذاب است با ترجمة بد سابقة نويسنده خراب شود.
محمد حسيني فرزانه را انسان صادق و باهوش ميداند و همچنين دربارة فرزانه گفت كه او اجازه نميداد كه ترجمهاش دگرگون شود و به واسطة ديگران آن كتاب به كتاب تبديل شود، تعصب خاصي به كلماتي كه ترجمه كرده بود داشت و آثار ايشان احتياج به ويراستاري نداشت.
در ادامه آقاي كازري، مدير كتاب خورشيد، از آشنايي خودش و بسياري از نويسندگان و مترجمان با بهمن فرزانه در كتابفروشي مهناز يوسف آباد صحبت كرد و اينكه چه خوب است كتابفروشيها همچنان پاتوق فرهنگي براي آشنايي اهل فرهنگ و طرح مباحث فرهنگي باشند.
در پايان جلسه كامران يراقچي از آشنايي خود با بهمن فرزانه از طريق انتشارات ققنوس گفت و متني در باب بهمن فرزانه خواند.