........................
خبرگزاری الف
یکشنبه 18 اردیبهشت 1401
........................
چه شد که جهان امروز به اینجا رسید؟ در جهانی به ظاهر یک قطبی، چین میرود که از آمریکا پیشی بگیرد؛ روسیه در سودای احیای جایگاه پیشین خود، جنگی خونین به پا کرده است. بهارعربی ( آن انقلابهای پیدر پی پرامید) آرزوهایی بربادرفته شد، آفت رژیم اشغالگر قدس همچنان دامنگیر جهان اسلام است. مسلمانان وهابی و سلفی و... کمر به نابودی اسلام بسته و در این میان القاعده و داعش میداندار می شوند و....آیا امروز با دنیایی بهتر و با مناسباتی عادلانه تر روبرو هستیم و....
شکی نیست که برای درک بهتر جهان امروز نیازمند آگاهی از گذشته هستیم. از همین روست که پرداختن به تاریخ نه فقط از دغدغههای پژوهشگران که همواره از علایق فرهیختگان و کتاب دوستان بوده است. درباره تاریخ جهان کتابهای زیادی منتشر شده است که میتواند پاسخگوی طیف های مختلفی از این علاقمندان باشد. اما «تاریخ جهان» (بعد از جنگ جهانی دوم) اثر وین سی مک ویلیامز و هری پیوتروفسکی که به تازگی با ترجمه فاطمه شاداب و به همت نشر ققنوس به بازار آمده؛ اثریست که میتواند از جنبههای مختلفی مورد توجه علاقمندان تاریخ باشد. چرا که به گونهی نوشته شده است که به مخاطب کمک میکند تا آن بخش از آگاهی تاریخی مورد نیاز برای درک جهان امروز را در اختیار داشته باشد. البته این بهجز کتابپردازی مقبول و ترجمه روان و خواندنی مترجم است که (همچون اغلب آثار نشر ققنوس) رغبت خواننده را برای بدست گرفتن و خواندن این کتاب برمیانگیزد.
اگر بخواهیم نقطهی عزیمت تاریخی دورهای که در آن قرار داریم، مشخص کنیم. بی گمان بهترین زمان پایان جنگ جهانی دوم است. پس از پیروزی متفقین در جنگ، موقعیت آمریکا به عنوان ابرقدرت جدید جهان تثبیت شد. از دل شرایط پیش آمده متاثر از جنگ جهانی دوم، جهانی دو قطبی زاده میشود؛ یک سوی آن غرب با اقتصاد سرمایه داری و دیگری بلوک شرق که شوروی و حکومت کمونیستی آن را نمایندگی میکند. پس از جنگ جهانی دوم است که رژیم اشغالگر قدس نیز قدرت گرفته و به عنوان یک کشور و یک دولت وارد منازعه با دنیای اسلام و کشورهای عربی میشود.
جهانی شدن اگرچه در دهه های آخر قرن بیستم به عنوان سرنوشت محتوم جامعه جهانی خود را به رخ می کشید اما نقطه آغاز آن نیز به تغییر و تحولات بعد از جنگ جهانی باز می گردد؛ سرعت گرفتن رسانههای ارتباط جمعی، گسترش سریع تلویزیون و ... شکل گرفتن سازمان ملل، و تلاش برای تداوم صلح بود، شکل گیری صندوق بین المللی پول و همچنین جنبش های ملی گرایانه در آسیا و افریقا که به استقلال برخی کشورها انجامید و دست قدرت های استعماری تا اندازهای کوتاه شد.
به این ترتیب پایان جنگ جهانی دوم یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر جهان بود که از دل برهم خوردن تعادل قدیم و شکل گیری موقعیتی جدید به وجود آمد و افقی پیش روی جهان گذاشت که به تدریج به زمان حال انجامید. اما گذر زمان آبستن چه وقایعی بوده که امروز به این نقطه رسیدهایم؟ جایی که نویسنده کتاب به درستی معتقداست:
«جهان هنوز هم با مشکلات قدیمی حل نشده متعددی روبه رو بود. مناقشه اعراب و اسرائیل لاینحل مانده بود؛ تکثیر سلاحهای هستهای بار دیگر نگرانیهایی به وجود آورد؛ و اسلام سیاسی در بهار عربی جان دوبارهای گرفت. پوتین اعلام کرد که کشورش گسترش اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به سمت شرق تحمل نمیکند. برخی از کشورها به ویژه در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا- با چالشهایی برای تشکیل سازمانهای دموکراتیک و بهبود استانداردهای زندگی مردمانشان روبه رو بودند.»
این کتاب برگردان ویرایش هشتم «تاریخ جهان بعد از جنگ جهانی دوم» است که در سال 2014 منتشر شده است. بنابراین چنان که قابل پیش بینی است، نویسندگان کتاب وقایع جهان را از سال ۱۹۴۵ تا اوایل سال ۲۰۱۴ مورد توجه و واکاوی قرار داده اند. نویسندگان کتاب براین عقیده اند که در این مقطع جهان با مسائلی رو روبهرو شده که حاصل پیشرفتها و دگرگونی جهان بوده و در گذشته همانندی نداشته است، به زعم آنها بارزترین تغییر سه دهه گذشته در تاریخ جهان سرعت گرفتن و روند جهانی شدن به ویژه در حوزه اقتصاد است. چون روابط اقتصادی بین کشورها و شرکت ها بیش از پیش تنگاتنگ و در هم تنیده شده است.
نویسندگان کتاب پژوهشی دقیق و دارای رویکری طراحی شده را پیش روی مخاطب قرار دادهاند، شیوه کار آنها اینطور نبوده که به جمع آوری رخ دادهای گذشته پرداخته و آنها را با یک توالی زمانی در بسترهای جغرافیایی مختلف روایت کنند. بلکه خواننده با تاریخی سیاسی روبه روست که مبتنی بر بازگویی اندیشهها و یا رویکردهایی متناقض است که با کنار هم قرار دادن آنها مخاطب را آماده درک عقاید و دیدگاههای خود میکنند که از دل همین تناقضها بیرون کشیده شده است.
در بخش اول «ریشه های جنگ سرد»، خواننده چهار فصل زیر هستیم: «پایان جنگ جهانی دوم و آغاز عصر هسته ای»، «نهادینه شدن جنگ سرد»، «جنگ سرد در آسیا: تغییر صحنه درگیری» و «تقابل و همزیستی». «ملی گرایی و پایان دوران استعمارگری» عنوان دومین بخش کتاب است که این فصول را شامل می شود: «استعمارزدایی در آسیا»، «استعمارزدایی در آفریقای زیر صحرا»، «استعمارزدایی در جهان عرب» و «درگیری اعراب و اسرائیل». سومین بخش «تحول در قدرت های جهانی»، کتاب شامل سه فصل زیر است: «جهان کمونیست بعد از استالین»، «جنگ در هندوچین» و «تنش زدایی و پایان جهان دوقطبی». «جنوب جهانی» عنوان چهارمین بخش کتاب است که از ۵ فصل به عبارت زیر تشکیل شده : «چالش های توسعه اقتصادی»، «آفریقا»، «آمریکای لاتین»، «جمهوری خلق چین و تایوان» و «شبه قاره هند و جنوب شرق آسیا». سرانجام در بخش پنجم با عنوان «ظهور چشم اندازهای نو» خواننده فصول ذیل هستیم: «جهانی شدن اقتصاد»، «برآمدن شرق آسیا»، «روسیه: میراث امپراتوری شوروی»، «مسابقه تسلیحات هسته ای»، «ظهور اسلام سیاسی در خاورمیانه و شمال آفریقا»، «یازده سپتامبر، افغانستان و عراق» و «بهار عربی زمستان شده؟».
تقسیم بندی فصول کتاب به گونهای است که علاقمندان درصورت تمایل می توانند درمیان چند محور اصلی کتاب موضوع مورد نظر خود را دنبال کنند، هرچند که بهترین شیوه پیش آمدن با کتاب و تبعیت از ساختار خود آن است. مخاطب علاقمند در لایه های مختلف این کتاب میتواند به نتایج و در یافت های مختلفی برسد که او را به درک بهتر مناسبات سیاسی جهان امروز راهنمایی می کند. از دیگر سو در عین ارائه دریافتهای تاریخ سیاسی این مقطع که مبتنی بر روایت وقایع تاریخی است کوشیده شده شرحی قابل فهم و همراه کننده از این روایت ها ارائه کند.
برای نمونه نویسندگان کتاب در فصول آغازین کتاب و بعد از دوران جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، نشان میدهند که چگونه رقابت های سیاسی قطبهای روبه رو، به از دست رفتن سرمایه های انسانی میانجامد و جنگ و دشمنی از هر نوع آن مذموم است، حتی اگر جنگ سرد باشد؛ باز هم میتواند سرمایه های انسانی را به باد داده و آنها را به کام مرگ بفرستد. سخن آخر اینکه جذابیت کتاب تا حد زیادی مدیون توانایی نویسندگان در ترسیم موقعیتهای تاریخی و نشان دادن جزئیات متاثر در آنهاست که زمینه ساز رخدادهای بعدی میشود و به درک روند تاریخ سیاسی این دوران بسیار کمک میکند، خوشبختانه این مهم تا میانهی دهه دوم قرن بیست و یکم پیش آمده و از این منظر نیز کتاب حاضر منبعی تازه و بهروز محسوب میشود.