..........................
خبرگزاری ایرنا
سه شنبه 21 اردیبهشت 1400
..........................
اردیبهشت امسال هولناکترین فاجعه زیست محیطی که در نتیجه اشتباهی انسانی رخ داد ۳۵ ساله شد؛ فاجعهٔ چرنوبیل، حادثهای هستهای بود که در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ (۲۶ آوریل ۱۹۸۶) در رآکتور هستهای شمارهٔ ۴ در نیروگاه چرنوبیل، در نزدیکی شهر پریپیات در شمال اوکراین، رخ داد. این فاجعه یکی از دو بحران هستهای است که بر اساس مقیاسگر رویدادهای بینالمللی هستهای و رادیولوژیک، در گروه شمارهٔ ۷ (بالاترین مقیاس) طبقهبندی شده است.
در حقیقت چرنوبیل یکی از هولناک ترین مواجهات بشر در طول حیات هزاران ساله مواجهه با پدیدهها و بلایای ناشناخته بوده است؛ به موازات پیشرفت های علمی و تجربیاتی که گونه انسانی از آغاز حیات تا به امروز تجربه کرده است، اگرچه فهم و پیش بینی بسیاری از موارد ممکن و مهیا شده اما به همان سان پیچیدگی برخی از موارد به شدت انسان را مستاصل ساخته است.
استادان علوم انسانی و اجتماعی بسیار در این سالها بر این پیچیدگی ها تاکید کرده و آن را به سان مخاطره تازه ای پدید آمده از دل مدرنیته و پیشرفت های شگرف انسانی خوانده اند که همچون شمشیری دو لبه همان سان که خوب است و کارا، برنده است و بد.
کتاب چرنوبیل ساعت ۱:۲۳:۴۰ نوشته آندرو لدربارو یکی از تازهترین آثار ترجمه شده در رابطه با حادثه چرنوبیل است که تلاش می کند علاوه بر دستیابی به نوعی از آگاهی کمتر دست کاری شده از این جریان به زبانی ساده و فارغ از اصطلاحات تخصصی دانش هستهای این داستان را برای مخاطب روایت کند.
کتاب با این عبارات آغاز میشود:
کارکنان هواپیمایی را تصور کنید که در ارتفاع بالا پرواز می کند و آن ها حین پرواز شروع به آزمایش هواپیما، گشودن درهای هواپیما، خاموش کردن سیستم های مختلف و ... می کنند. حقایق نشان می دهند که طراحان حتی بروز چنین وضعیتی را هم باید پیش بینی کرده باشند؛ والری لیگاسف، رئیس هیئت اعزامی شوروی، ۲۵-۲۹ اوت ۱۹۸۶، وین.
و در ادامه در پیش درآمد توضیح می دهد:
فاجعۀ چرنوبیل یکی از باورنکردنیترین رویدادهای مهم جهان در صد سال گذشته است، با این همه، کمتر کسی میداند چه روی داده است. این سردرگمی بعضاً ناشی از آن بود که همۀ اطلاعات منتشرشده طی پنج سال پس از حادثه تحریف شدند تا متناسب با یک روایت گزیده شوند: اینکه مقصر کارکنان نیروگاه بودند... هر کتاب، روزنامه، فیلم مستند و تارنمای جدیدی روایت تقریباً متفاوتی از داستان ارائه میداد و تناقضها حتی امروز هم دیده میشود.
این رویداد باعث ایجاد چندین دهه داستان متناقض، اغراق آمیز و نادرست شد. این کتاب، نتیجه پنج سال تحقیق، روایتی در دسترس اما جامع از آنچه واقعاً اتفاق افتاده ارائه می دهد. از مبارزه ناامیدانه برای جلوگیری از تابش هسته راکتور سوزان به اروپای شرقی، تا از خودگذشتگی مردان دلاوری که قوی وارد میدان های تابش شده اند که حتی ماشین ها مجهز در آن کار نمی کردند، تا حقیقت شگفت آور درباره “غواصان چرنوبیل” افسانه ای، تا آخرین مرحله نمایش دادگاه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
نویسنده این کتاب اندرو لدربارو در پی سفرش در سال ٢٠١١ به چرنوبیل تجربۀ منحصربه فردش را با مخاطب به اشتراک میگذارد و در تلاش است تا مفاهیم و جزئیات درستی به دست آورد و حقیقت را دربارۀ اشتباهاتی که در چرنوبیل رخ داده بفهمد. او برخی جنبههای تخصصی را سادهسازی کرده و ماجرا را مانند یک داستان روایت میکند تا خواننده آسانتر داستان را دنبال کند و درک بهتری از آن داشته باشد.
در بخشی از این کتاب با عنوان «حادثه» آمده است:
در ساعت ۰۱:۲۳:۴۰ در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، الکساندر آکیموف دکمه خاموش کردن اضطراری راکتور چهارم هسته ای چرنوبیل را فشار داد. این عملی بود که مجبور به تخلیه دائمی یک شهر شد، هزاران نفر را کشت و اتحاد جماهیر شوروی را فلج کرد.
کمی پس از ساعت ۱ صبح ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، قرار بود آزمایشی روی رآکتور واحد ۴ چرنوبیل انجام شود. آنچه در پی آمد بدترین فاجعۀ هسته ای در تاریخ بود. آن شب، نوبت کاری شامل ۱۷۶ مرد و زن در نیروگاه می شد، به اضافۀ ۲۸۶ کارگر ساختمانی واحد ۵ که چند صدمتر آن سوتر در جنوب شرقی مستقر بودند. اپراتورهای اتاق کنترل واحد ۴، در کنار نمایندگان دون انروژ _تامین کننده دولتی برق و طراح توربین های نیروگاه _ در حال آزمایش یک بخش ایمنی بودند، با این قصد که به این واحد ین امکان را بدهد تا نیروی خود را، در صورت از کار افتادن کامل نیروگاه، به مدت تقریبا یک دقیقه تامین کند.
نگرانی اصلی یک رآکتور هسته ای _ به ویژه یک رآکتور آربیامکی، به دلیل تعدیل کنندۀ گرافیتی آن _ این است که جریان خنک کننده به درون هسته رآکتور ادامه داشته باشد. بدون آن ممکن است یک انفجار یا ذوب هسته در رآکتور ادامه داشته باشد (ص.۷۹).
کتاب چرنوبیل ساعت ۱:۲۳:۴۰ نوشته آندرو لدربارو با ترجمۀ شهریار خواجیان به تازگی از سوی نشر ققنوس در ۲۸۷صفحه و شمارگان هزار و ۱۰۰نسخه روانه بازار کتاب شده است.