روزنامه اعتماد
چهارشنبه 29 فروردين 1403
......................
از آلبر کامو نقل شده است که معنای زندگی و پرسش از چرایی ادامه دادن به زندگی مهمترین و فوری و فوتیترین مساله فلسفی است. با این حال، ممکن است بررسی تاریخ فلسفه، لااقل در نگاه نخست نشان بدهد که فیلسوفان به همان میزان به این مساله نپرداختهاند که کامو مدعی اهمیت آن است. بخش قابل توجهی از آثار و مباحثههای مهم و پردامنه فیلسوفان درباره مسايلی است که به نظر میرسد با مساله معنای زندگی چندان مرتبط نیستند. نگاهی دقیقتر لازم است تا دریابیم این آثار و مباحث چگونه میتوانند با این مساله مرتبط باشند. معنای زندگی از دیدگاه فلاسفه بزرگ، ویراسته استیون لیچ و جیمز تارتاگلیا، کتابی است که در آن تلاش شده است، نشان داده شود که فیلسوفان در طول تاریخ فلسفه چگونه به مساله معنای زندگی پرداختهاند یا این مساله چگونه به فلسفه آنان شکل داده است. به نظر ویراستاران کتاب، مساله معنای زندگی را میتوان در حوزههای متفاوتی پی گرفت و افراد گوناگونی به طرح و بررسی آن علاقهمندند «اما اگر حوزه خاصی وجود داشته باشد که انتظار داشته باشید پاسخهای قانعکننده خاصی از آن بشنوید آن حوزه، حوزه فلسفه است» چراکه «هر چه باشد، این پرسشی فلسفی است، پس اگر دلیلی برای حضور سنتهای فلسفی در جهان ما وجود داشته باشد، مطمئنا برای روشن کردن پرسشهایی از این دست است» (ص 9) .
معنای زندگی از دیدگاه فلاسفه بزرگ شامل 35مقاله درباره دیدگاههای 35 متفکر برجسته در تاریخ اندیشه بشری درباره معنای زندگی است. هر مقاله را نویسندهای نوشته است که در شناخت زندگی، آثار و دیدگاههای متفکر مورد نظر شناخته شده و خبره است. در واقع، برخی نویسندگان مقالات خود از شناختهترین متفکران کنونی جهان ما هستند، فیلسوفانی نظیر اِی.سی. گریلینگ، تادیوس متز و جان کاتینگهام. کتاب چه در گستره تاریخ و چه در گستره جغرافیا پهنهای وسیع دارد. از حیث تاریخی، بحث با دیدگاههای کهنترین متفکران، مثلا کنفسیوس، بودا و سقراط آغاز میشود و با دیدگاههای نزدیکترین متفکران به ما، مثلا ویتگنشتاین، هایدگر، مرداک و رورتی پایان مییابد. از حیث جغرافیایی، به شکلی غیرمنتظره، کتاب شامل تنوعی از دیدگاههای غربی و شرقی است. فصولی از آن به بودا و کنفسیوس و جوانگزه میپردازند، فصولی از آن به ابنسینا و ابنمیمون اختصاص دارند و فصلی از آن دیدگاههای فرانتس فانون را بررسی میکند، کسی که شاید به نظرمان آید که آراي او امروزه چندان اهمیتی ندارد، اما در این کتاب «در مقام نظریهپردازی اصیل ظاهر میشود که آثار او شامل ابزاری است که برای رفع پیچیدگیهای نظام مدیریت عمیقا نابرابری که مسوول روابط فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تخت جهانیسازی است، لازم است» (ص 493) .
در سالهای اخیر آثار متنوعی در زبان فارسی نوشته یا ترجمه شدهاند که موضوع اصلیشان معنای زندگی است. این آثار عمدتا مسالهمحورند؛ یعنی با نظر به مهمترین وجوهی از زندگی نوشته شدهاند که بر معناداری آن اثر مینهند، وجوهی مانند هدفمندی، رنج، مرگ، باور به خدا و جایگاه آدمی در طبیعت. برخی از این آثار نیز بر دیدگاههای یک متفکر یا یک جریان فکری متکیاند؛ مثلا متکی بر فلسفه تحلیلی یا قارهایاند. از مزایای مهم معنای زندگی از دیدگاه فلاسفه بزرگ این است که خلأ نگرش تاریخی به مساله معنای زندگی نزد فیلسوفان را برطرف میکند و تنوع گسترهای از دیدگاهها را پیش روی مخاطب میگذارد. باید سپاسگزار صبا ثابتی و نشر ققنوس باشیم که با ترجمه و انتشار این کتاب چنین امکانی را در اختیار ما گذاشتهاند.
درباره سه رساله پیشانقدی
کانت قبل از چرخش کپرنیکی
ایمانوئل کانت، فیلسوف شهیر آلمانی، معمولا به آراي خود در قالب سه کتاب نقد شناخته میشود: نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم. این سه کتاب دورانساز، همراه با برخی رسالههای دیگر، مربوط به دوره متاخر تفکر فلسفی کانتاند، دورهای نه چندان بلند از زندگی او که در آن در آراي خود تجدیدنظری اساسی کرد و به تعبیری رایج، چرخشی کپرنیکی در فلسفه به وجود آورد. اما کانت پیش از این دوره نیز استاد فلسفه بود و آثاری پدید آورده بود که عموما در سنتی عقلگرایانه میگنجند که نسبش در آلمان به لایبنیتس و ولف میرسد. کتاب سه رساله پیشانقدی ترجمه فارسی حسن افشار از سه اثر کانت است که به دوره نخست تفکر فلسفی او اختصاص دارند و تقریبا 25 سال پیش از آثار دوره نقادی او نوشته شدهاند. این سه رساله عبارتند از: تنها حجت ممکن در تایید برهان وجود خدا، مشاهداتی درباره احساس زیبایی و بشکوهی و تلاشی برای معرفی مفهوم مقادیر منفی در فلسفه. افشار ترجمه دو مقاله را نیز به این سه رساله افزوده است، یکی به قلم پاتریک فریرسون درباره رساله دوم و دیگری به قلم جنیفر مکرابرت درباره رساله سوم. خواندن سه رساله پیشانقدی همراه با این مقالهها میتواند نشان دهد که آراي متاخر کانت چه نسبتی با آراي دوره نخست اندیشه او دارند و او چگونه و با پیمودن چه مسیری از دوره پیشانقدی به دوره نقادی رسیده است.