گروه انتشاراتی ققنوس | نویسنده‌ ای گزیده‌ کار
 

نویسنده‌ ای گزیده‌ کار 1397/3/23

مشاهده 

یادداشت کاوه میرعباسی درباره اورهان پاموک در روزنامه اعتماد: پاموك؛ نويسنده‌اي گزيده‌ كار

آشنايي من با ادبيات تركيه بسيار محدود است و از اورهان پاموك تنها رمان‌هاي «موزه معصوميت»، «جودت بيك و پسران» و «نام من سرخ» را مطالعه كرده‌ام و با توجه به اين آثار مي‌توانم بگويم: اولين اثر كه همان «جودت بيك» باشد، كتابي كاملا كلاسيك و بر مبناي ساختار استوار كلاسيكي نگاشته شده است. در گام نخست اين نشان از توانايي پاموك در خلق آثار كلاسيك دارد. و نشان مي‌دهد كه به اين سبك آشناست چنان كه اگر يك نقاش نتواند آثار رئاليستي خلق كند، كوبيسمش نيز ناشيانه مي‌شود.

در «موزه معصوميت‌« نيز همان مسير رئاليستي و ساختار كلاسيك را پي مي‌گيرد كه به نظر مي‌رسد با جنبه‌هايي از زندگينامه شخصي نويسنده هم آميخته است. اما در «نام من سرخ» ديگر با ساختار روايت تك‌خطي مواجه نيستيم، راوي‌ها متعدند و از عناصر مدرن‌تر و امروزي ‌تر بهره گرفته شده است. اورهان پاموك گزيده‌كار است و فاصله انتشار هر دو اثرش (كه تقريبا ٧-٦ سال طول مي‌كشد) بر اين نكته صحه مي‌گذارد. هر چند سخت است براساس تنها سه اثر از يك نويسنده بخواهيم به داوري كليت آثارش بپردازيم، اما مي‌توان به برخي ويژگي‌ها اشاره كرد. در «جودت بيك و پسران» با يك اثر تاريخي مواجه هستيم كه از گذشته‌اي نزديك به زمان معاصر مي‌رسد و به سرگذشت سه نسل از يك خاندان مي‌پردازد و از وراي تقديرهاي فردي تصويري از تحولات اجتماعي/تاريخي تركيه به دست مي‌دهد. در داستان «اسم من سرخ» هم روايتي تاريخي داريم كه ساختار متداول و كلاسيك ندارد و گاهي آميخته با ابهامات پست مدرن است و عناصر ماوراي طبيعي هم به آن راه يافته‌اند. اما هر دو اين آثار به‌طور يكسان توانايي پاموك را در نوشتن به رخ مي‌كشند. از سوي ديگر به عقيده من «موزه معصوميت» داستاني صميمانه‌ و شخصي‌تر دارد كه محورش عاطفي است. اما در كل اين هر سه رمان را آثاري تراز اول ارزيابي مي‌كنم و قطعا براي قضاوت جامع‌ و كامل‌تر نياز است كه آثار بيشتري از او خوانده باشم.

به نظر من دليل استقبال از آثار پاموك در ايران، برنده شدن جايزه نوبل است و ديگر اينكه او نويسنده‌اي ديرياب است كما اينكه همين حالا استقبالي كه از پاموك مي‌شود به مراتب از آثار «اليف شافاك» (كه آسان‌تر با مخاطب عام ارتباط برقرار مي‌كند) كمتر است. پاموك قطعا در وهله اول به دليل بردن جايزه نوبل در ايران مطرح شد. پيش از آن تنها دو ترجمه از داستان‌هاي «قلعه سفيد» و «زندگي نو» با ترجمه ارسلان فصيحي در ايران موجود بود اما بعد از برنده شدن پاموك در جايزه نوبل ادبيات تب ترجمه آثار او فراگير شد. اما تخصصي ترجمه كردن در كشورهايي كه تابع قانون كپي‌رايت هستند در صورتي كه حوصله مترجم را سر نبرد، مي‌تواند سودمند باشد چون مترجم روي سبك كاري يك نويسنده متمركر مي‌شود. اما در ايران از آنجا كه ما تابع قانون كپي‌رايت نيستيم با هرج و مرج‌ رفتاري در حوزه ترجمه مواجهيم. در اكثر اين موارد، مترجمان به دليل منافع مادي سراغ آثار پر فروش يا نويسنده‌هاي پرطرفدار مي‌روند در حالي كه بسياري از اين ترجمه‌ها، رونوشت‌هايي از ترجمه‌هاي پيشين است. اگر آثار كلاسيك در صورت ضرورت مجددا ترجمه شوند، موضوع ديگري است اما عمدتا درباره آثار معاصر دچار آشفتگي‌هاي ترجمه‌اي هستيم كه بسياري از آنها زائد بوده يا حتي در برخي موارد به اثر لطمه زده‌اند.

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه