منبع: سایت معرفی و نقد کتاب وینش
جایی در یکی از داستانهای مجموعهی فکرهای خصوصی میخوانیم:
«دلم میخواهد به گذشته برگردم. واقعیت این است که گذشته تکرار نمیشود، اما دنبالش میدویم تا بخشهایی از خودمان را که در آن گم کردهایم پیدا کنیم…»
اگر به ریزواژههای این متنِ گزیده دقت کنیم و در آن دقیق شویم میبینیم تا حدودی معرف کتاب است؛ فکرهای خصوصی.
افکاری که حین مواجهه با آنها با خودمان واگویه میکنیم. شاید این سوال پیش بیاید چرا نباید فریاد زده بشوند؟ چرا نباید دیگران هم در این پیچیدگی فکری سهیم باشند بلکه بشود از تنهایی در آمد؟ جواب میدهیم: «در آن صورت دیگر خصوصی تلقی نمیشود.»
در ادامه به این گفته میرسیم و به آن میپردازیم:
بعد از خواندن چهار کتاب از یاسمن خلیلیفرد (اگر یک کتاب تخصصی نقش جنگ بر سینمای غیر جنگی را نادیده بگیریم و ادبیات داستانی را به حساب بیاوریم، میشود سه کتاب) به این نتیجه رسیدهام قلم خاص خودش را دارد که حتی اگر کتابهای متعدد دیگری به چاپ برساند باز جنس و رنگ و خمیرهی قلمش همین است. این میتواند یک حُسن باشد که نویسنده جنس کلمههایش یکی باشد و به تدریج صاحب مولفه شود و با این حال به تکرار نیفتد و اینجا باید بگویم یاسمن خلیلیفرد هم مثل هر نویسنده جوان دیگری باید مراقب باشد دچار تکرار نشود.
در مجموعه داستان فکرهای خصوصی مانند دو کتاب قبلی نویسنده با یک جنس از انسانها روبهرو میشویم. البته در بعضی از داستانها، آدمها، طرز تفکر و نوع و شیوهی زندگیشان با شخصیتهای کتابهای قبلی کمی فرق میکند و به عبارتی از سطح اجتماعی و اقتصادی پایینتری برخوردارند و درست در همین نقطه نویسنده موفق شده از تلهی تکرار فرار کند.
آدمهای این کتاب از اول موفق نبودهاند و یا اگر بودهاند، جایی میانهی راه کم آوردهاند و معنی شکست و طعم آن را به ملموسترین شکل ممکن چشیدهاند. برخی از شخصیتها این شکست و تلخی بعد از آن را قبول کرده و ادامهی زندگی را در دست گرفتهاند و برخی دیگر نه و همچنان در گذشته سِیر میکنند و با خاطرههای گاه خوب و گاه بد، زندگی. برخی از شخصیتها با نخی نامرئی به این گذشته متصل هستند و خودشان را جدا از آن نمیبینند؛ آنقدر که حتی برای آغاز زندگی جدید و دوری و فراموشی از زندگی قبل و تلخ گذشته نمیتوانند حتی قدم اول را بردارند و اگر هم اقدامی کردهاند متزلزل بوده و نامطمئن. مدام با خود در نوعی جنگ و ستیز درونی دستوپنجه نرم میکنند و بر مسند قاضی مینشینند و خودشان را قضاوت میکنند. خیلی هم اصرار دارند محکمهای عادلانه برپا شود و اگر ببینند جایی اشتباه کردهاند فوراً برمیگردند و در پی جبران برمیآیند.
اینها همه در یکی از داستانهای این مجموعه به نام «دردِ مشترک» به خوبی عیان است. این داستان از دید من درخشانترینِ این مجموعه است از آن جهت که بنا به دلایل ذکر شده مفهوم و رسالت واژهی «عشق» در آن زیر پا گذاشته نشده. نویسنده در این داستان با مهارت هرچه تمامتر به دور از بازی زبانی خاص به تقدس عشق اشاره کرده. در طول زندگی ممکن است بارها وارد رابطههای متعددی شویم ولی آیا همه به یک اندازه دلچسب هستند و تاثیرگذار؟
«جاوید» در این داستان قصد ازدواج مجدد دارد با زنی که او هم نیز. هر دو این افراد وارد یک جنگ درونی با خودشان شدهاند. هر دو این افراد ذره ذرهی وجودشان در گذشته سیر میکند و هر کاری میکنند بلکه مفری پیدا کنند برای رهایی از آن، نمیتوانند. این موضوع که شاید بشود وارد رابطهی جدیدی شد ولی از گذشته کمی دور، اما صفر تا صدِ الانت متعلق به حال نباشد، در داستان دردِ مشترک به خوبی بسط پیدا کرده و آنجایی که هر دو طرف ماجرا یعنی «جاوید» و «ساره» تصمیم میگیرند برای حال خوب خودشان، در گذشته بمانند و با آن خاطرات زندگی را ادامه بدهند حتی اگر قرار بر ادامهی راه به تنهایی باشد، نویسنده برگ برنده را رو کرده و گفته «عشق» پاک است و مقدس و اگر ماندگار شد دیگر تکرار نمیشود و چه انتخاب نام به جایی؛ «دردِ مشترک». دردی که هم «جاوید» و هم «ساره» به آن مبتلا هستند و همین باعث درک متقابل میشود.
بخش اعظم موضوع داستانهای دیگر کتاب روابط شکستخوردهی زن و مرد است. در بیشتر داستانها به پدیدهی «ازدواج دوم» اشاره شده است و مشکلات بعد از آن و درایت ِ گاهی زن و گاهی مرد برای انسجام بخشیدن به زندگیِ دوباره از نو ساخته شده.
روابط انسانها مهمترین عنصر این مجموعه داستان است و میشود گفت «یاسمن خلیلیفرد» تمرکز بیشتری روی زنانِ داستانها داشته ولی از دید من آنجایی موفق عمل کرده که روایت چند داستان را بر عهدهی «مَرد»های داستان گذاشته. این را از جایی متوجه شدم که داستانهای «نامبر فایو»، «پسرخوانده» و خصوصاً داستان درخشان «دردِ مشترک» را (با راوی مرد) بیشتر از بقیهی داستانها دوست داشتم.
نام انتخابی برای کتاب میتواند یک برگ برنده برای نویسنده باشد چرا که با درایت و نکتهسنجی انتخاب شده است. در حالی که نام یک داستان «فکرهای خصوصی» است، تکتک شخصیتهای این مجموعه، بلندبلند فکرهای خودشان را بر زبان میآورند، حتی خصوصیترینِ آنها را.