............................
خبرگزاری ایبنا
یکشبنه 23 شهریور 1399
............................
کمی درباره «خواهر من، قاتل زنجیرهای» و فضای داستان برای ما بگویید.
رمان «خواهر من، قاتل زنجیرهای» یک تریلر با مایههای عشقی است که در لاگوس، پایتخت قبلی نیجریه و پرجمعیتترین شهر قاره آفریقا میگذرد. بنابراین میتوانیم بگوییم که از نظر جغرافیایی و مکانی خیلی جذاب است؛ چراکه خواننده را به فضایی میبرد که برایاش تازگی دارد. این کتاب داستان دو خواهر است که یکی زیبا و بدون قیدوبند و دیگری با ظاهری معمولی اما دقیق و کاردان است. خواهر دوم، یعنی راوی داستان پرستار است و خیلی به شغلاش علاقه دارد و بسیار هم مسئولیتپذیر است. تقابل بین این دوتا خواهر که بیشتر هم از آن ویژگیهای ظاهری سرچشمه میگیرد، موضوع اصلی کتاب است و اینکه خواهر بزرگ (خواهری که ظاهر زیبایی ندارد) وظیفه خودش میداند که همیشه از خواهر کوچکتر مراقبت و حمایت کند و به نوعی کارهای اشتباه او را نیز لاپوشانی کند.
این نخستین رمان یک نویسنده جوان است؛ چه چیزی شما را به سمت ترجمه این اثر جذب کرد؟
این کتاب با آن تعریفی که ما از تریلر در ایران داریم، متفاوت است و این تفاوت هم به دلیل فضای خود نیجریه و هم به خاطر این است که قصه به سمت دیگری میرود و حرفهای دیگری را پیش میگیرد. من بلافاصله بعد از اینکه این کتاب کاندید جایزه بوکر شد آن را خواندم و دیدم اثر بسیار متفاوتی است؛ از این رو دست به ترجمه آن زدم. از جمله ویژگیهای این اثر میتوان به ضربآهنگ تند، نثر روان، تعلیق مناسب و فصلهای کوتاه آن اشاره کرد که لذت دوچندانی به مخاطب میدهد و همین عوامل باعث شد تا تصمیم به ترجمه این اثر بگیرم. البته بعد از اینکه رمان را ترجمه کردم، این کتاب جوایز متعددی نیز گرفت که این جوایز به من این نکته را یادآور شد که در انتخاب اثر اشتباه نکردهام.
پس به نظر شما اویینکان بریت ویت در نخستین اثرش کار بینقصی را به مخاطب ارائه داده است؟
بله این طور میتوان برداشت کرد. البته اقبال از این اثر تنها در حوزه ادبیات نبوده و با اینکه از نگارش و انتشار آن مدت زیادی نمیگذرد، حقوق این فیلم برای اقتباس سینمایی نیز خریداری شده است و به زودی باید شاهد اکران فیلم اقتباسی از رمان «خواهر من، قاتل زنجیرهای» باشیم. از این رو میتوان گفت که این نویسنده جوان با این اثر یک شبه ره صد ساله را پیمود و خیلی معروف و محبوب شد و اگر به گودریدز هم نگاه کنید میبینید که از مخاطبان رای بالایی گرفته است.
آن طور که در معرفی این نویسنده مطرح شده، او پیش از این رمان، یک مجموعه داستان نیز منتشر کرده است؛ برای آن اثر چه اتفاقی رخ داد؟
بله. اویینکان پیش از این رمان، یک مجموعه داستان منتشر کرده بود که زیاد دیده نشد و خیلی مورد توجه قرار نگرفت.
معمولا وقتی ما شاهد دو ویژگی زشتی و زیبایی در دو کاراکتر نزدیک به هم هستیم، میبینیم که حسادتی شدید بین کاراکترها وجود دارد؛ اما نویسنده در ابتدای این رمان از این روش استفاده نکرده و گویا خواهر بزرگ تنها برای این خلق شده تا اشتباهات خواهر کوچکتر را بپوشاند. البته در ادامه این نگاه تغییر میکند. کمی درباره رابطه دو کاراکتر اصلی کتاب صحبت کنید.
بله همانطور که شما اشاره کردید، مخاطب در ابتدای کتاب با دو شخصیت نزدیک به هم روبهرو میشود که رابطه خوبی با هم دارند؛ اما حسادت هم یک جایی خودش را نشان میدهد و اصلا دغدغه نگارش این کتاب به دلیل این تقابل و استفاده از این طنز هوشمندانه است. به اعتقاد من، نویسنده این اثر شناخت خوبی نسبت به روحیه و روان زنها داشته و دارد و زنها و دردهایشان را خوب میشناسد.
این داستان و قتل به واسطه زیبایی چقدر میتواند به دنیای حقیقی نزدیک باشد؟
اصلا اگر بخواهیم از بعد روانشناسی به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که زیبایی یکی از مقولههای مهم این کتاب است که میگوید زیبایی در دنیای امروز چقدر تاثیرگذار است و دید آقایان به خانمها به چه شکل میتواند مسیر یک زندگی را تغییر دهد. البته اگر بخواهیم قتلها را به شکل دقیق بررسی کنیم، باید بگوییم که همه چیز در زیبایی خلاصه نمیشود و این دو یک پدر بسیار مستبدی داشتند و از کودکی تحت فشار بودهاند و این موضوع به ما میفهماند که یک سری از قتلها ناخودآگاه انجام شده است و ریشه گرفته از کودکی این دو خواهر است و دلیلی دارد و همین طور الکی نیست. در این داستان از زیبایی تنها در جذب مردان استفاده میشود و وقتی در داستان پیش برویم و واکاوی کنیم، معلوم میشود که این خواهر به چه دلیل دست به قتل میزند.
به نظر شما قتلها در این رمان خیلی ساده اتفاق نمیافتند؟
بله. ظاهرا قتلها ساده اتفاق میافتند؛ اما خواهر کوچک سلاح کوچکی دارد که با استفاده از آن به راحتی دست به قتل میزند و شاید به همین دلیل چنین تصوری ایجاد شده است. من هم قبول دارم که قتلها ساده اتفاق میافتد؛ اما باید بدانیم که این قتلها آنقدر هم خارج از ذهن نیست. در واقع اگر به قتلها بخواهیم بپردازیم باید بگوییم که اکثر این مردها درگیر زیبایی زن قصه میشوند و نمیتوانند از آن دست بکشند و به قتل میرسند.
دغدغه این نویسنده برای مطرح کردن چنین داستانی چه بوده است؟
تقابل زیبایی در یک خانواده برای نویسنده مهم بوده و مهمتر از همه این موارد بیان توصیفی از جامعه نیجریه برای او اهمیت داشته است. جامعهای که زبان اصلی آن انگلیسی است و به راحتی با همه دنیا ارتباط دارد اما سر جاهای حساس به شدت سنتی و وفادار به آداب و رسوم خودشان است و به نوعی ما شاهد تقابل سنت و مدرنیته در این اثر هستیم. نویسنده با نگارش این کتاب میخواهد بگوید که پیوندهای خانوادگی چقدر در زندگی افراد تاثیرگذار باشد.
چرا پرداختن به نیجریه برای اویینکان اهمیت دارد؟
نویسنده این اثر سیاهپوست و متولد نیجریه است. البته او تحصیلات خودش را در انگلستان انجام داده و مجددا به نیجریه برگشته است. به نظر من هم کار درستی کرده؛ چراکه در سرزمین مادری است که خوراک مناسبی در اختیار نویسنده قرار میگیرد. البته باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که ادبیات نیجریه سردمدار ادبیات آفریقاست؛ چراکه به دلیل آنکه زبان اصلی آنها انگلیسی است و اکثر نویسندگانشان در انگلیس و امریکا تحصیل میکنند، سالی نیست که چند اثر خیلی خوب از ادبیات این خطه به جهان معرفی نشود.
چقدر فضای داستانهای نیجریه را نزدیک به فضای مورد علاقه مخاطب ایرانی میدانید؟
من مدام ادبیات نیجریه را میخوانم و به نظرم فضای داستانی آنها به فضای داستانی مورد علاقه مخاطبان ایرانی، خیلی نزدیک است. چیزی که برای من عجیب است، زنهای داستانهای نویسندگان نیجریهای است. با اینکه اکثر زنهای نیجریهای تحصیلکرده هستند؛ اما اصرار عجیبی بر شوهر پیدا کردن، دنبال عشق رفتن و احساساتی بودن دارند و این خیلی نزدیک است به آن چیزی که ما در جامعه خودمان میبینیم. از نظر نگاههای سنتی به همه اتفاقات نیز جامعه نیجریه خیلی خیلی نزدیک به ایران است.
این کتاب از تعداد زیادی فصل کوتاه تشکیل شده است؛ یعنی نویسنده نهایتا در سه چهار صفحه یک فصل را تمام میکند. این فصلهای کوتاه بیانگر چه نکتهای به مخاطب است؟
موج جدید ادبیات دنیا دارد به این سمت میرود و نویسندههای جوانتر دیگر مانند نسل گذشته به توصیفات دقیق نمیپردازند و دلشان میخواهد سریعتر به هدفشان برسند و حرفشان را بزنند. من هم دقیقا نمیدانم که چرا نویسنده این شیوه را انتخاب کرده است، اما شاید میخواهد نظر مخاطب جوان و بیحوصله را به سمت خودش جلب کند.
طرح جلد این کتاب با طرح جلد اصلی یکی است؛ دلیل خاصی دارد؟
من این طرح جلد را انتخاب نکردم و این انتخاب ناشر است که با اندکی تغییر از جلد نسخه اصلی، استفاده شده است. اگر چه این طرح ایده من نبود؛ اما من با آن خیلی موافقم؛ چراکه در سالهای گذشته به قدری شاهد طرح جلدهای بد برای خودم و همکارانم بودم که ترجیح میدهم از طرحهای اصلی استفاده شود. وقتی ما کپیرایت نداریم، اشکالی هم ندارد و میتوانیم از همان طرحهای اصلی استفاده کنیم و نمیدانم چرا دوستان اصرار دارند که از طرحهای بیتناسب با قصه اصلی کتاب استفاده کنیم. این طرحی که روی جلد آمده، طرحی از چهره راوی سیاهپوست داستان است و به احتمال زیاد خواهر کوچک او پوست روشنتری دارد و چهرهاش با چهرهای که روی جلد آمده، متفاوت است.
به عنوان سوال پایانی، این اثر جوایز متعددی کسب کرده است؛ به نظر شما چه اتفاقی میافتد که یک نویسنده جوان میتواند با رمان نخست خود در جوایز متعددی موفق شود؟
در پاسخ به این سوال، اول باید به این نکته بپردازیم که اگر دقت کنید، در ایران اصلا توجهای به تریلر و ادبیات جنایی نمیشود. مثلا به خود من میگویند که «خانم! باز هم که به سراغ ادبیات جنایی رفتی و از این کتابها ترجمه کردی!» در دنیا، بر خلاف ایران، شاهد توجه به ادبیاتی هستیم که به عامه توجه خاصی دارد و رمانهای عشقی یا تریلرهای جنایی با استقبال مخاطب و صاحبنظران همراه میشود. به عبارتی دنیا دارد به سمتی میرود که به ادبیات عامه توجه بیشتری داشته باشد. اگر به نامزدها و برندههای بوکر نگاه کنید، میبینید که هر سال شاهد یک کتاب جنایی در این میان هستیم. بنابراین امروز کم کردن فاصله بین مخاطب خاص و مخاطب عام خیلی اهمیت دارد؛ اما در ایران خیلیها دوست دارند، بین مخاطبان دیوار بکشند. از این رو وقتی چنین اثری جایزه میگیرد، نباید خیلی تعجب کرد.
کتاب «خواهر من، قاتل زنجیرهای»، اثر اویینکان بریت ویت با ترجمه سحر قدیمی در 197 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهبهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شده است.