سیلون از وقتی به دنیا آمده توی سرزمین غولها زندگی میکند. توی این سرزمین، پدرش گندهترین غول است و دست و پاهای بزرگ دارد، سر و کلاه گندهای دارد و اتومبیلش هم گنده است. میزها، صندلیها و درها ده برابر قد او هستند.
سیلون یک مشکل بزرگ دارد، خیلی حساس است و هر چیزی ممکن است برایش باعث کابوس شود.
مثلاً اگر توی روز گربهای ببیند، شب کابوس گربه خیلی گندهای را میبیند که دنبال موشها میکند. اگر توپبازی کند، شب کابوس ترکیدن توپاش را میبیند. اگر در روز ابرها را تماشا کند، شب کابوس باران سراغش میآید.
سیلون غول کوچولویی است که تخیلش حد و مرز نمیشناسد، خوابهای هیجانانگیز
و بانمک میبیند و با خوابهایش ما را وارد دنیای دیگری میکند. دنیای اسرارآمیز خوابها.
در این مجموعه چهارجلدی، غول کوچولو ما را با خود در سفرها، نوآوریها، کاوشها و خرابکاریهای شبانهاش همراه میکند.
مطالعه بخشی از کتاب