..........................
پنجشنبه 28 بهمن 1400
روزنامه اعتماد
..........................
«عبدالحي مذهبي بود، نه مذهبي قشري و معمولي. به روشنفكران ديني تعلق خاطر داشت. تازه اين تركيب عجيب و غريب باب شده بود و به آدمهايي مثل دكتر سروش و مجتهد شبستري ميگفتند روشنفكر ديني. عبدالحي از سينهچاكان اين جماعت بود. شاگرد سروش بود و هرجا دكتر سروش سخنراني يا جلسهاي داشت، او هم حضور داشت. ماهرخ هم چندبار با آنها، مينو و عبدالحي، به اينجلسات رفت. اما سهراب نرفت. با اين همه مجله كيان و مدرسه را ميخريدند و ميخواندند. كتاب قبض و بسط تئوريك شريعت را كه يكجورهايي مانيفست اين فرقه بود با ماهرخ و با وسواس خواندند و در مورد موضوعاتش بحث كردند. ماهرخ ميدانست سهراب اين كتاب را ميخواند تا خودش را براي بحث با عبدالحي آماده كند كه آن را انقلابي در معرفتشناسي ايران معاصر ميدانست.
سهراب با انديشههاي ديني ابدا همدلي نداشت. براي همين هم عبدالحي مدام به او ميگفت تو نميتواني درك كني. براي فهم، براي درك هر نظريهاي اندكي همدلي و سمپاتي نياز است. گاهي هم جملهاي از يك فيلسوف قرون وسطي مثال و شاهد ميآورد كه معنايش اين بود: ايمان بياور تا بفهمي.» تخم شر رماني تازه از خانم بلقيس سليماني است با فضايي آشنا براي خوانندگان ادبيات اين سالها و البته سياستي كه از آن گريز نيست. انتشارات ققنوس ناشر كتاب است. گفتم كه از سياست گريزمان نيست. به قول يكي از دوستان ما با آب خوردن هم سياسي برخورد ميكنيم. تخم شر قصه عاشقي دو نسل از مردماني است كه در اين خاك زيستهاند. دو نسل به ظاهر متفاوت كه عشق آنها را به هم پيوند داده. داستان تخم شر از سالهاي ابتدايي دهه هفتاد آغاز ميشود و در اوايل دهه هشتاد به انتها ميرسد. تخم شر روايت زندگي ماهرخ، ته تغاري خانواده سرشناس و ثروتمندي است كه به سهراب نامي دل ميبندد. ماجراي عشق اين دو به هم و عاقبت اين دلدادگي خط اصلي روايت رمان است. چند سالي از پايان جنگ گذشته و نشانههاي دوران آشكار است گاهي تلفن همراه به دست آدمهاي داستان ميدهد، گاهي به سبك زندگي و انديشههاو اتفاقات جامعه اشاره دارد. بلقيس سليماني براي طراحي مضمون داستانهايش، سراغ ماجراهاي عجيب وغريب نميرود. او به گونهاي جغرافياي محل زندگي خود را نشان ميدهد كه نتوان از وسوسه شناخت آن خاك و داستانهايش دست شست. زبانش خواننده را ميخكوب ميكند براي شنيدنِ قصههايي كه غيرقابل باور روايت نشده بلكه راوي، آنقدرهامسلط به حوادث است كه ميتواند در بستر يك موضوع اصلي، داستانهاي فرعي بيشتري بگويد، به اصليت ماجرا شاخ و برگ دهد، از آداب و رسوم يك روستا حرف بزند و درنهايت، مخاطب را با خودش ببرد به مهدِ كلمه و جهانِ قصه. اين ويژگي قصه گويي، همان مهره ماري است كه اگر نصيب يك نويسنده شود، ميتواند طيف گستردهاي از خوانندهها را جذب كند و از قلمش ماندگاري بسازد. از خانم سليماني كتابهاي «بازي آخر بانو»، «بازي عروس و داماد» و «خاله بازي» بارها تجديد چاپ شده است.