سایت خبری فرهنگی الف
جمعه 29 مهر 1401
.........................
تاریخ یکی از آن حوزههایی است که خواندن آن همانقدر که آموزنده است، جذاب نیز هست. محتوای کتابهای تاریخی تا حد بسیار زیادی مستقیم و غیر مستقیم، تلقی ما را نسبت مسائل گذشته، حال و حتی آیندهی زادگاه خود و دیگر کشورهای جهان میسازند. در حقیقت ذهنیت بسیاری از ما متاثر از نوع رویکرد و نگرش های حاکم بر تاریخ نگاری،شکل می گیرد. مسئله ای که بخش قابل توجهی از کلیشههای حاکم بر شیوههای تاریخنگاری براساس آن شکل گرفته است و واقعا اگر به دنبال رسیدن به درکی دقیق و بی طرفانه از این واقعیت ها هستیم، بهتر است تا سرحد امکان از این کلیشهها فاصله گرفته و یا به سراغ آثاری برویم که تا حد امکان از کلیشههای مورد اشاره فاصله گرفتهاند.
«راههای ابریشم؛ نگاهی به تاریخ» اثر پیتر فرانکوپن که با ترجمه سیما مولایی به همت نشر ققنوس به بازار آمده، کتابیست درباره تاریخ جهان (از گذشته تا امروز) که نویسنده کوشیده با دور شدن از الگوهای دیرینه و رایج تاریخ نگاری در غرب افقی تازه پیش روی مخاطب بگشاید و همین رویکرد نه تنها باعث شده مخاطب کتاب در غرب، با اثری متفاوت روبه رو شود، بلکه ناخودآگاه زمینهای فراهم آمده که مخاطب شرقی (همچنین ایرانی) هم آن را خواندنی و سودمند بیابد.
در اغلب کتابهای تاریخی نویسندگان با کنارگذاشتن یک نگاه فراگیر تاریخی که جهان را به عنوان یک کل در نظر میگیرد، زادگاه و خاستگاه جغرافیایی خود را مبنا قرار داده و مرکز جهان را این نقطه در نظر میگیرد؛ چنانکه گویی برای نویسنده غربی تاریخ جهان تنها در آمدن و رفتن صاحبان قدرت و سیاست در اروپا و آمریکا خلاصه شده و یا در ایران تاریخ برخاستن و زمین خوردن سلسلههای شاهنشاهی و جنگهایی است که متاثر از آن شکل گرفته اند. اما «راههای ابریشم» باز گو کننده این حقیقت است که تاریخ به گونههای دیگر نیز می توان روایت و یا تحلیل کرد.
پیتر فرانکوپن استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد است و از کودکی علاقه و نگاهی متفاوت به تاریخ داشته است و حالادست به قلم برده تا پاسخی به این گرایش درونی و دیرینه خویش بدهد و در این راستا نیز کوشیده تا طرحی نو در اندازد. کارمتفاوت او از آنجا آغاز میشود که ساختار کتاب را بر پایه روایت تاریخ جهان در بستر راهها و جادهها و داد و ستد بین مردمان قرار داده است.
در چنین رویکردی بدیهی است که راه ابریشم در مرکز و مبنای روایت قرار میگیرد؛ راهی که اگرچه برای تبادل تجاری میان مردمانی از سرزمین های مختلف شکل گرفت اما زمینه ساز بده بستان فرهنگی، عقیدتی و... بود بنابراین نقشی غیر قابل انکار در شکل گیری دورهها و ایدئولوژیها که در حاشیهی این راهها پیدا میکند.
پیتر فرانکوپن در مقدمهی کتاب خود نگاهی که غرب و اروپا را مرکز دنیا دانسته و تاریخ را بر اساس این مرکزیت روایت میکند، مورد انتقاد قرارداده و معتقد است تا صدها و بلکه هزاران سال اروپا و غرب در معادلات جهان هیچ نقشی نداشتهاند. البته این بدان معنا نیست که او مدیترانه را مرکز جهان فرض میکند. بلکه معتقد است شرق و خاورمیانه و آسیای میانه مرکز جهان بودهاند. این درحالی است که در کتابهای تاریخی و آموزشی دوران کودکی اش چیزی درباره آن نیاموخته است.
فرانکوپن در اثر حاضر به تبیین مفهومی پرداخته که بر مرکزیت یا مرکز ثقل جهان دلالت دارد. در هر دورهی تاریخی مرکزیت جهان در حال تغییر بوده است. سالهای سال مرکزیت جهان، خاورمیانه و آسیای میانه بوده. ایران و عراق و خاورمیانه و قسطنطنیه و روم و اسپانیا و شمال اروپا و آمریکا نیز در دورههایی مرکزیت جهان بودهاند و این مرکزیت در جهان ثابت وماندگار نبوده. در هر دورهای از تاریخ بر اثر عواملی این مرکزیت جهان به نقطهی خاصی از جغرافیای جهان منتقل شده، اما در همهی تاریخ جهان یک روند ثابت بوده: راههای ابریشم…
فرانکوپن معتقد است که جاده ابریشم تنها راههایی از شرق به غرب نبوده است؛ چنانکه کالاها و افکار فقط از شرق به غرب در حال جریان بوده باشند؛ بلکه این جریانی بوده کاملا دو طرفه.
این راهها در دورههای مختلف بستر جابهجایی و داد و ستد اندیشهها، ایدهها و چیزهایی بوده که نویسنده کتاب نیز از این نکته برای نامگذاری فصلهای «راه ابریشم» بهره برده است: راه دینها، راه شرق مسیحی، راه انقلاب، راه سازش، راه خز، راه بردهها، راه بهشت، راه جهنم، راه مرگ و نیستی، راه طلا، راه نقره، راه بحران، راه نسل کشی،راه فاجعه، راه طلای سیاه، راه گندم، راه ابریشم آمریکایی و…
با توجه به این نوع فصل بندی و رویکردی که نویسنده برای روایت کتاب در نظر داشته حفظ یکپارچگی کتاب کار دشواری بوده که نویسنده با موفقیت از پس آن بر آمده است. برای نمونه روایت میکند که چگونه کشف آمریکا بدست کریستف کلمپ به رونق اقتصاد کشورهای آسیایی ختم شد. کشف آمریکا و دست یابی به ثروت بیکران و منابع غنی این سرزمین بکر، باعث می شود کشورهای اروپایی توان خرید مسنوجات و صنایع لوکس شرق آسیا را داشته باشند. به این ترتیب ثروتی که وارد اروپا می شود راه های تازه ای برای ارتباط و تجارت می گشاید که در نهایت باعث می شود، کشورهای آسیایی توان سرمایه گذاری آن برای رونق اقتصادی و عمرانی را داشته باشند. فرانکوپن در «راه های ابریشم» نشان می دهد که چگونه می توان تاریخ را به زبانی نو و جذاب باز گفت چنان که زمینه ساز درک تازه ای از رخدادهای آن باشد.