گروه انتشاراتی ققنوس | لزوم تامل در بازی های چند گانه:نگاهی به رمان«خاله بازی»: ایبنا
 

لزوم تامل در بازی های چند گانه:نگاهی به رمان«خاله بازی»: ایبنا

بلقیس سلیمانی یکی از نویسنده های پرکار ایرانی است که تا پیش ازچاپ رمان«بازی آخر بانو» به عنوان یک منتقد ادبی مطرح بود،سلیمانی که طی دوسال اخیر دو رمان و یک مجموعه داستان منتشر کرده خیلی زود توانست در میان اقشار مختلف جامعه طرفدارانی پیدا کند تا جایی که کارهای او در ردیف آثار پر فروش قرار گیرند._
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رسول آبادیان:یکی از رازهای موفقیت کارهای سلیمانی یک نوع سادگی همراه با تفکر است،تفکری که جهان آدم های دیگر را با احترام تمام به رسمیت می شناسد. 
به تعبیری دیگر می توان گفت سلیمانی نویسنده ای برای همه است،یعنی این که هر خواننده از هر طیفی می تواند از خواندن کارهای او لذت ببرد،بسیاری ازخوانندگان حرفه ای ادبیات داستانی کار آخر این نویسنده یعنی «خاله بازی»را کاری سرشار از مفاهیم فلسفی قلمداد کرده اند و بسیاری  خواننده در«خاله بازی»با یک داستان سرراست مواجه است که ریشه در دغدغه های ازلی و ابدی زن ها و مردها دارد ، داستانی که در بعضی موارد تا حد داستان های معمولی و نام آشنای عشقی تنزل می یابد و در بعضی موارد در حدی قابل قبول ظاهر می شود.  دیگر از آن به عنوان یک کار «اتوبوسی» نام برده اند که به نظر می رسد هر دو نظریه تا حدودی از حوزه انصاف و داوری صحیح فاصله داشته باشد. 
خواننده در«خاله بازی»با یک داستان سرراست مواجه است که ریشه در دغدغه های ازلی و ابدی زن ها و مردها دارد ، داستانی که در بعضی موارد تا حد داستان های معمولی و نام آشنای عشقی تنزل می یابد و در بعضی موارد در حدی قابل قبول ظاهر می شود
اشاره به این موضوع ضروری به نظر می رسد که «خاله بازی» مانند تمام آثاری که به ناگهان از سوی محافل ادبی مورد توجه قرار می گیرند و به محض انتشار جلسات ریز و درشتی برایشان برگزار می شود اولین ضربه را تاکنون از همین جلسات دریافت کرده است. 
تجربه نشان داده که «مسابقه» تشکیل جلسات نقد و بررسی آثاری که فقط چند روز از عرضه شان گذشته نه تنها هیچ کمکی به فهم و ادراک مخاطب از اثر نمی کند بلکه منجر به فضایی منفی می شود که به هرحال فقط گریبان نویسنده را می گیرد. 
آنچه از نتایج جلساتی که تا کنون برای این رمان برگزار شده  تجربه نشان داده که «مسابقه» تشکیل جلسات نقد و بررسی آثاری که فقط چند روز از عرضه شان گذشته نه تنها هیچ کمکی به فهم و ادراک مخاطب از اثر نمی کند بلکه منجر به فضایی منفی می شود که به هرحال فقط گریبان نویسنده را می گیرد.  برداشت می شود این است که کار سلیمانی هنوز برای منتقدان حاضر در جلسات هم حلاجی نشده و اغلب آن ها با برداشت هایی مربوط به ذهنیت خود با آن مواجه شده اند و شاید به همین دلیل باشد که اغلب ازکلیات سخن به میان آمده و کوچک ترین نامی از شخصیت ها و جایگاه آن ها در روند اثربرده نشده است. 
رمان «خاله بازی» کاری است که می شود در دو نشست آن را خواند چون نه پیچیدگی های روایتی دارد و نه نویسنده بر آن بوده که وزنه ای بزرگ تر از توان خود بردارد،بر خلاف نظرات بسیاری از منتقدان این کار نه به ورطه شعارهای همیشگی مظلومیت زن افتاده و نه قصد داشته از مرد تصویری به عنوان «سالار» ارائه دهد. 
نکته ای اساسی که در خاله بازی کمی خواننده را اذیت می کند عدم توان سلیمانی در پرداخت شخصیت های مرد است،سلیمانی هم ظاهرا مانند بسیاری دیگر از نویسندگان زن به برداشتی سنتی ازشخصیت های مرد در کارش بسنده کرده و در ساخت و ساز منطقی آن ها ضعیف عمل کرده است. 
باید گفت که رخوت و عملکرد شخصیتی  باید گفت که رخوت و عملکرد شخصیتی چون«مسعود» به هیچ وجه ریشه در انکار جایگاه مرد در ذهنیت نویسنده ندارد بلکه این عمل به ضعف سازوکار داستانی برمی گردد که در بخش عظیمی از کار جریان دارد.  چون«مسعود» به هیچ وجه ریشه در انکار جایگاه مرد در ذهنیت نویسنده ندارد بلکه این عمل به ضعف سازوکار داستانی برمی گردد که در بخش عظیمی از کار جریان دارد. 
نکته دیگری که «خاله بازی» را از سطح یک کار حرفه ای دور می کند اصرار نویسنده درطولانی نویسی است،نکته ای که گاه آن قدر پیش می رود که خواننده حس می کند از سوی نویسنده به«بازی» گرفته شده،نویسنده ای که در گیر و دارکار خود و احترام به مخاطب به مورد اول رای داده است. 
رمان«خاله بازی» نشان دهنده این واقعیت است که سلیمانی باید درچاپ کردن کارهایش کمی حساسیت بیشتری نشان بدهد زیرا آن چه اودر زمینه بازی های چند گانه انجام داده دیگر کشش لازم را از دست داده اند و او باید سویه دیگری از تخیل خود را با لحاظ زمانی برای تجدید قوا آزمایش کند. 
یکی از نکات اساسی و بسیار مهم رمان«خاله بازی» ساخت و ساز بدیع شخصیت های زنانه است،شخصیت هایی  یکی از نکات اساسی و بسیار مهم رمان«خاله بازی» ساخت و ساز بدیع شخصیت های زنانه است،شخصیت هایی که به جرات می توان گفت یک سر و گردن از شخصیت های مشابه در کارهای دیگر بالاترند.  که به جرات می توان گفت یک سر و گردن از شخصیت های مشابه در کارهای دیگر بالاترند. 
گرچه سلیمانی در کار مورد بحث تا حد زیادی عنان اختیار را از دست داده وپرورش منطقی شخصیت زن ها را در مقایسه با رمان قبلی اش حیف و میل کرده اما باز هم نمی توان به راحتی از کناراین مسئله بگذریم و «ناهید» را به عنوان یک شخصیت ناب به حساب نیاوریم. 
تیز هوشی سلیمانی در رمان«خاله بازی» این است که او با دستاویز قرار دادن مسائل سیاسی مربوط به دهه شصت کارش را از لبه تبدیل شدن به یک کار بازاری عبورداده است،اغلب شخصیت های خاله بازی به لحاظ جایگاه داستانی در قالب شخصیت های رمانتیک قرار می گیرند ومانند همه شخصیت هایی از این دست دارای ضعف و قوت هایی هستند، اما نویسنده با ترفند تعلقات سیاسی امتیازاتی را برایشان قائل شده که در در بستر ماجرا خوش نشسته است. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه