گروه انتشاراتی ققنوس | رگه‌ای از تجربه‌های تازه:نگاهی به مجموعه داستان «لکه‌های گل»: خبرگزاری کتاب
 

رگه‌ای از تجربه‌های تازه:نگاهی به مجموعه داستان «لکه‌های گل»: خبرگزاری کتاب

خبرگازاری کتاب

دومین مجموعه داستان علی صالحی «لکه‌های گل» با فاصله‌ای چهار ساله از مجموعه اولش، «کولی عاشق»، به چاپ رسیده است. مجموعه «لکه‌های گل» بر آن است تا با دستمایه قرار دادن عناصر روستایی داستان‌هایی با حال و هوای امروزی خلق کند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، صالحی کوشیده است که در این مجموعه از زوایای مختلف، به گونه فراموش شده ادبیات ایران یعنی ادبیات روستا،نظری داشته باشد؛ گونه‌ای که به رغم تمام تاثیرگذاری‌هایش در روند رشد ادبیات داستانی کشورمان، به دام بی‌مهری‌های رایج افتاده است.
نکته‌ای که در این میان قابل توجه است، نوع نگاه نویسنده به عناصر تشکیل دهنده ادبیات روستاست، عناصری که تا پیش از این آزموده نشده‌اند.
آنچه که «لکه‌های گل» را از دیگر کارهای نوشته شده در این گونه  گونه ادبیات روستا که بیش از سه دهه هیچ زایشی را به خود ندید، یا اگر هم دید بسیار ناتوان و غیرموثر بود، امروزه به همت چند تن از جوانان نسل نو مجددا مورد توجه قرار گرفته است و می‌رود که شاهد پیدایش افق‌های تازه‌ای باشد.  ادبی متمایز می‌کند، وجه گستردگی موضوعات داستانی است. موضوعاتی که صرفا به روستا و مسایل ریز و درشت آن مربوط نمی‌شوند، بلکه مفهومی عام را با خود یدک می‌کشند.
استفاده از تکنیک‌های متداول داستان‌نویسی امروز و گنجاندن آن در بدنه گونه روستایی یکی از ابتکارات صالحی است که در داستان‌هایی چون «گم شدن زنی به نام گل افروز» و «بوی نرگس» به اوج خود رسیده است. موضوعاتی که در این دو داستان نهفته است ریشه در زندگی و باورهای روستایی دارند، اما به لحاظ ساخت و ساز به شیوه داستان نویسی مدرن پهلو می‌زنند، نکته‌ای که ایجاد آن بدون شک به نام نویسنده ثبت خواهد شد.
گرچه در تک تک داستان‌ها مساله چگونه نوشتن از سوی نویسنده مشهود است، اما بدون هیچ‌گونه جانبداری باید گفت که نقاط قوت مجموعه «لکه‌های گل» بر نقاط ضعف آن چیرگی دارند که نشانه ظهور نویسنده‌ای با سمت و سوهای ذهنی منحصر به فرد است.
گونه ادبیات روستا که در دهه چهل به همت نویسندگانی چون امین فقیری، منصور یاقوتی، محمود  نکته قابل توجه در آثاری چون آثار علی صالحی و چند تن از جوانان دیگر تسلط بر عنصر داستان‌نویسی امروز است. گویی نسل تازه ادبیات روستا به خوبی سرنوشت اسلاف خود را مطالعه کرده و ناکامی‌های آنها را به نفع رشد خود به کار گرفته است.  دولت‌آبادی و چند تن دیگر از نویسندگان پایه‌گذاری شد، خیلی زود جایگاهی ثابت شده برای خود یافت و از سوی طیف‌های گوناگون فکری-‌ ادبی به رسمیت شناخته شد.
می‌توان ادعاکرد که اوج نوشتن در گونه ادبیات روستا در این دهه متجلی شد، اما آرام آرام به دلیل ظهور موج‌های گوناگون ادبی به حاشیه رفت و حتی از سوی بسیاری از نویسندگان نوپا کاملا نفی شد و آنها نوشتن در این گونه را به دیده تحقیر نگریستند و نویسندگان کوشا در این گونه را نویسندگانی قلمداد کردند که هیچ راه و رسمی را در عالم نوشتن دنبال نمی‌کنند و اصولا از هوش نویسندگی بی‌بهره‌اند!
این نگاه بعضی از نویسندگان باعث شد که یک نوع عدم اعتماد به نفس در نویسندگان گونه روستایی پدید بیاید و بسیاری از آنها برای اثبات توان نویسندگی خود تلاش کردند که خود را به قافله ادبی که باز ماندن از آن را باور کرده بودند، برسانند؛ اما تلاش آنها به تحقیر بیشتر انجامید و از اوایل دهه پنجاه یک نوع رخوت و فراموش شدگی دامن ادبیات روستا را گرفت و بعضی از فعالان این حوزه ،عطایش را  دغدغه‌های صالحی و آنچه که دست‌اندرکاران پیشین ادبیات روستا را به عقب رانده، باعث شده است که او با گنجاندن داستانی بکر و کاملا مدرن به نام «در راه»، انگ‌های احتمالی نوشتن در فضایی کهنه را بی‌رنگ کند.  به لقایش بخشیدند و ادبیات داستانی ایران یکی از موثرترین گونه‌های خود را از دست داد. 
گونه ادبیات روستا که بیش از سه دهه هیچ زایشی را به خود ندید، یا اگر هم دید بسیار ناتوان و غیرموثر بود، امروزه به همت چند تن از جوانان نسل نو مجددا مورد توجه قرار گرفته و می‌رود که شاهد پیدایش افق‌های تازه‌ای باشد. 
یکی از ویژگی‌های نگاه نو به گونه ادبیات روستا که هم‌اکنون نیازمند مطالعه بیشتری است، وجه «زندگی روستایی و اندیشه جهانی» است که ریشه‌هایی در ادبیات و فلسفه امروزین جهان دارد. نکته قابل توجه در آثاری چون آثار علی صالحی و چند تن از جوانان دیگر تسلط بر عنصر داستان‌نویسی امروز است. گویی نسل تازه ادبیات روستا به خوبی سرنوشت اسلاف خود را مطالعه کرده و ناکامی‌های آنها را به نفع رشد خود به کار گرفته است
مجموعه «لکه‌های گل» با تمام فراز و فرودهایش، مجموعه‌ای است که با در نظر گرفتن همه مشکلاتی که به آنها اشاره شد ،نشان از جسارت نویسنده‌اش دارد.  بر خلاف تصور بسیاری از دست‌اندرکاران حوزه ادبیات داستانی، عنصر روستایی‌نویسی حالا دیگر عنصری منفعل محسوب نمی‌شود، زیرا تلاش دارد که جهان را به روستا و روستا را به جهان پیوند بزند. ادبیات روستا در آینه آثار نویسندگانی چون صالحی، دیگر ادبیات عجز و لابه و فقر مطلق و شعارزدگی‌هایی از این دست نیست.  جسارتی که توأم با آگاهی‌های لازم برای رگه‌های احیاگری یک گونه فراموش شده ادبی است. 
صالحی در این مجموعه کوشش کرده تا در مرحله نخست توان نویسندگی خود را به نمایش بگذارد و شخصیت‌هایش را به گونه‌ای بیافریند که سویه‌های عام را در وجود خود داشته باشند. او بر همین اساس به شکار لحظه‌هایی دسته زده که ممکن است در هر محیط داستانی دیگر قابلیت بروز داشته باشند و گنجاندن آنها در اتمسفر داستانی روستا تجربه‌ای قابل تحسین است. تجربه‌ای که در بسیاری موارد جواب داده و در بعضی از موارد ناموفق است. 
دغدغه‌های صالحی و آنچه که دست‌اندرکاران پیشین ادبیات روستا را به عقب رانده، باعث شده که او با گنجاندن داستانی بکر و کاملا مدرن به نام «در راه»، انگ‌های احتمالی نوشتن در فضایی کهنه را بی‌رنگ کند. این داستان که آخرین داستان مجموعه است، دارای چنان استحکامی است که با هیچ یک از کارهای دیگر مجموعه همخوانی ندارد. این داستان وهم‌انگیز که با روایتی کاملا مدرن در یک روستا اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد که نسل تازه ادبیات روستا با عزمی جزم به میدان آمده و به دنبال تحقق آرمان‌های خود برای بالندگی این گونه ادبی است. 
بر خلاف تصور بسیاری از دست‌اندرکاران  دغدغه آدم‌های داستانی در گونه تازه ادبیات روستا دغدغه آب و نان و خان گزیدگی و مساله ارباب و رعیتی نیست. بلکه دغدغه‌ای است که ریشه در جایگاه انسان مدرن در جهان دارد. بر همین اساس می‌توان سمت و سوهای تازه این گونه ادبی را به فال نیک گرفت و به فعالان این حوزه دست مریزاد گفت.  حوزه ادبیات داستانی، عنصر روستایی‌نویسی حالا دیگر عنصری منفعل محسوب نمی‌شود، زیرا تلاش دارد که جهان را به روستا و روستا را به جهان پیوند بزند. ادبیات روستا در آینه آثار نویسندگانی چون صالحی، دیگر ادبیات عجز و لابه و فقر مطلق و شعار زدگی‌هایی از این دست نیست.
آدم‌های روستا در گونه تازه ادبی، آدمی‌هایی اند مانند تمام آدم‌های دیگر و تفاوت آن‌ها با دیگران فقط در این است که در روستا زندگی می‌کنند. شخصیت‌هایی که در مجموعه لکه‌های گل ساخته و پرداخته شده‌اند، شخصیت‌هایی بی‌خبر از همه جا نیستند. آنها مانند تمام آدم‌های هموطن خودشان دردها و رنج‌هایی دارند، دردها و رنج‌هایی که در رویدادی بزرگ مانند جنگ در قالب داستانی چون «باد قاصد ماست» متجلی شده است. 
دغدغه آدم‌های داستانی در گونه تازه ادبیات روستا دغدغه آب و نان و خان گزیدگی و مساله ارباب و رعیتی ، بلکه دغدغه‌ای است که ریشه در جایگاه انسان مدرن در جهان دارد. بر همین اساس می‌توان سمت و سوهای تازه این گونه ادبی را به فال نیک گرفت و به فعالان این حوزه دست مریزاد گفت. 
مجموعه داستان «لکه‌های گل» در سال 1385 توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه