گروه انتشاراتی ققنوس | دیواری از توهم و هراس: نگاهی به رمان «دیوار»: ایبنا
 

دیواری از توهم و هراس: نگاهی به رمان «دیوار»: ایبنا

ایبنا

در میان نویسندگان کشور اتریش نام مارلن هاس هوفر به عنوان یک نویسنده صاحب سبک ودارای تخیلی مثال زدنی بیش از دیگران نمود دارد، زیرا او تا قبل از نوشتن شاهکارش یعنی رمان«دیوار»اغلب به عنوان یک نویسنده خلاق برای کودکان مطرح بوده است._
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): رمان «دیوار»زمانی برای اولین بار در کشور زادگاه نویسنده به چاپ رسید که سال ها از نوشته شدنش می گذشت،این رمان در سال 1990 منتشر شد در حالی که نگارش آن سی سال پیش تمام شده بود. 
مارلن هاس هوفر در این رمان تا حدودی منتقدان را دچار مشکل کرد زیرا بسیاری از آن ها از این  ماجرای کلی رمان از این قرار است که زن(راوی)توسط یکی از بستگان همراه با دو دخترش به یک خانه کوهستانی دعوت شده و راهی آن جا می شوند و از همین جاست که ماجراهای گوناگون یکی پس از دیگری رخ می نمایانند.  اثربه عنوان یک کار در گونه علمی تخیلی یاد کردند و گروهی دیگر بر این باور بودند که هوفر باید همان کار نوشتن برای کودکان را ادامه می داد زیرا به تعبیر آن ها او در رمان«دیوار»با دیواری از ناکامی برخورد کرده بود. 
به هر ترتیب هوفر و اثرش تا کنون جای خود را در میان خوانندگان جدی ادبیات باز کرده اند و ترجمه این کار به بسیاری از زبان های دنیا نشان از اهمیت آن دارد. 
ماجرای کلی رمان از این قرار است که زن(راوی)توسط یکی از بستگان همراه با دو دخترش به یک خانه کوهستانی دعوت شده و راهی آن جا می شوند و از همین جاست که ماجراهای گوناگون یکی پس از دیگری رخ می نمایانند. 
ماجرای اصلی از زمانی شروع می شود که سگ متعلق به خانواده میزبان با برخورد به یک شئ مرموز زخمی می شود و جستجو در باره  خانه کوهستانی و محیطی که راوی به آن جا دعوت می شود به خودی خود کشش لازم برای آماده سازی یک بستر مناسب برای خلق رمانی ماندگار را در خود دارد و نویسنده با استفاده از عنصر«تعلیق مکان»گامی در حوزه ادبیات مدرن می گذارد زیرا واقعه ای که در حال اتفاق افتادن است واقعه ای متعلق به جهان مدرن است.  این شئ همه افراد حاضر در رمان را با واقعیت هایی دیگرگونه و خارج از حوزه باور روبرو می سازد. 
آنچه نویسنده در همان ابتدای کار خود برای درگیر کردن مخاطب انجام می دهد به شکل عجیبی موثر واقع می شود زیرا او به راحتی و با استفاده از یک شگرد نه چندان تازه آن چنان حسی از تعلیق ایجاد می کند که خواننده اش نمی تواند به راحتی کتاب را کنار بگذارد. 
خانه کوهستانی و محیطی که راوی به آن جا دعوت می شود به خودی خود کشش لازم برای آماده سازی یک بستر مناسب برای خلق رمانی ماندگار را در خود دارد و نویسنده با استفاده از عنصر«تعلیق مکان»گامی در حوزه ادبیات مدرن می گذارد زیرا واقعه ای که در حال اتفاق افتادن است واقعه ای متعلق به جهان مدرن است. 
در حوزه ادبیات داستانی آثار زیادی وجود دارند که دارای فضایی این چنینی یعنی دور افتادن یک شخصیت از محیط های ملموس و گرفتار شدن آن ها در دل یک جنگل ،دریا،کوهستان و....هستند،این گونه رمان ها که رد پای آن ها را می توان در ادبیات کلاسیک  مارلن هاس هوفردر این کار یک شخصیت را به یکباره از یک محیط امن به دل ماجراهایی می کشاند که سرشار از اتفاقات ریز و درشت هراس آور است،راوی این رمان بر عکس شخصیت های مشابه آثار دیگرلحظه به لحظه بیشتر به عمق خطر می رود زیرا وجود دیواری نامرئی و بازدارنده او را دربخشی از یک کوهستان جهنمی محبوس کرده است.  اروپا هم یافت دارای حال و هوایی مبنی بر داشتن امید شخصیت ها هستند،شخصیت های این گونه رمان ها معمولا تلاش می کنند که خود را از دام محیط های آزار دهنده نجات دهند و اغلب هم موفق می شوند در حالی که این خط سیر در رمان«دیوار»کاملا معکوس اتفاق می افتد. 
مارلن هاس هوفردر این کار یک شخصیت را به یکباره از یک محیط امن به دل ماجراهایی می کشاند که سرشار از اتفاقات ریز و درشت هراس آور است،راوی این رمان بر عکس شخصیت های مشابه آثار دیگرلحظه به لحظه بیشتر به عمق خطر می رود زیرا وجود دیواری نامرئی و بازدارنده او را دربخشی از یک کوهستان جهنمی محبوس کرده است. 
خواننده در بخش عظیمی از این کار با روایت تنهایی های راوی به عنوان یک شخصیت در دنیای مدرن نقبی به اعماق وجودی انسان ها می زند و هراس های پیدا و پنهان آن ها را از مسائلی چون«خطرجنگ های هسته ای» آشکار می کند. 
دیوار به عنوان یک نماد نامرئی از جفای انسان ها به یکدیگر در این کار معنایی چند گانه می یابد و راوی در جایی آن را این گونه  تصویر اجساد خشک شده بر این دیوار که یکی از بدیع ترین تصاویر در حوزه ادبیات داستانی است نمادی از توهم و هراس انسان از جنگ هسته ای است،توهم و هراسی که بشر منزوی و پناه آورده به دنیای خیال و کوهستان را هم آرام نمی گذارد وگویی لحظه به لحظه نزدیک تر می شود تا جایی که ساکنان آن جا همه توان خود را برای مقابله آماده می کنند و هیچ فکری به جز این برایشان باقی نمی ماند.  توصیف می کند:«همه چیز با مرگی سریع و آرام پایان می یابد و راه گریزی نیست...» 
تصویر اجساد خشک شده بر این دیوار که یکی از بدیع ترین تصاویر در حوزه ادبیات داستانی است نمادی از توهم و هراس انسان از جنگ هسته ای است،توهم و هراسی که بشر منزوی و پناه آورده به دنیای خیال و کوهستان را هم آرام نمی گذارد وگویی لحظه به لحظه نزدیک تر می شود تا جایی که ساکنان آن جا همه توان خود را برای مقابله آماده می کنند و هیچ فکری به جز این برایشان باقی نمی ماند. 
مارلن هاس هوفردر این کار که تا حدودی یاد آور آثار ژول ورن است توانسته با تلفیق مرزهای گونه رمان علمی تخیلی و روانشناسانه موفق به نوشتن کاری خواندنی شود که با تمام ضعف های گاه به گاه آشکارش خواننده اش را اقناع کند و تاثیری بزرگ از خود به جای بگذارد. 
نکته جالب در این رمان سیر تحول شخصیت راوی است که مانند تنهاترین آدم روی کره زمین آرام آرام بر خلاف میل اش و برای دفاع از خود در مقابل آن چه در حال رخ دادن است اسلحه ای شکاری به دست می گیرد و آماده دفاع می شود،نکته ای که می توان از آن به عنوان پیام اصلی رمان یاد کرد. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه