گروه انتشاراتی ققنوس | گشتن به دنبال خود: نگاهی به تمساح بودایی نیوزیلندی محبوب من: اعتماد
 

گشتن به دنبال خود: نگاهی به تمساح بودایی نیوزیلندی محبوب من: اعتماد

«تمساح بودایی نیوزیلندی محبوب من» مجموعه هشت داستان است از آسیه نظام شهیدی، نویسنده 50 ساله. این کتاب در سال 1390 و توسط نشر هیلا، در 96 صفحه و به قیمت 2000 تومان چاپ شده است. 
طرح جلد کتاب نقش یک تمساح سبزرنگ است که سرش روی یک کادر سفید، مثل یک برگه کاغذ، است و برایش یک سبیل تابدار مفصل قجری کشیده شده که یک سنجاق قفلی هم از توی آن رد شده. کنار این طرح هم، روی زمینه طوسی جلد، با فونت قرمز نوشته شده «تمساح بودایی نیوزیلندی محبوب من». چند خطی هم که، پشت جلد کتاب، از یکی از داستان ها نقل شده اینها را هم دربر می گیرد: «آلیس باهوش بود، شنل قرمزی زیبا و مهربان بود، پی پی شجاع و جسور بود و گرتل صبور و فداکار بود. می بینید! شما همه اینها هستید!» فکر کردم انگار چاره یی ندارم جز اینکه بطور جدی به تمساح فکر کنم. بعد پرسیدم: «شما واقعا بودایی هستید؟» گفت: «والله چه عرض کنم، خودتان تصور کنید یک تمساح چه دین و آیینی می تواند داشته باشد؟...» همین ظاهر کتاب و این خطوط پشت جلد باعث شده بود انتظار برخورد با یک مجموعه داستان تا حدودی «فانتزی» داشته باشم، و راستش، خیلی هم خوشبین نباشم. اگر بنا بود تمام کتاب مثل همین چند خطی باشد که اینجا نقل کردم، بعید بود چیز خوبی از آب درآمده باشد، حتی برای یک مجموعه داستان «فانتزی». اما بگذارید حالاکه کتاب را خوانده ام اقلاذهنیت شمایی که آن را نخوانده اید اصلاح کنم. این تصور اصلادرست نبود. 
 
از بین هشت داستان کتاب، فقط یکی، آن هم همین داستان «تمساح بودایی...» است که در آن یک اتفاق غیرعادی می افتد، و آن هم حرف زدن دختر راوی داستان با یک تمساح است که در یک مهمانی با او آشنا می شود، و آخر سر هم کارشان به ازدواج می کشد. به نظر من که این داستان، داستان خیلی خوبی نبود، اما به هر حال، آنقدری که چند خط پشت جلد انتظارش را در من به وجود آورده بود هم بد نبود. باقی داستان های مجموعه در فضایی به نسبت واقعی باقی می مانند، و در بعضی موارد با خواب، توهم یا تخیل یکی از شخصیت ها همراه می شوند. 
داستان اول کتاب، به نام «باد، باران، برف، خاک»، طولانی ترین داستان مجموعه و، به نظر من، با اختلافی اساسی بهترین داستان آن هم هست. راوی «باد، باران، ...»، مثل بیشتر داستان های دیگر کتاب، اول شخص است. او دختری است که در واقع ماجرای زندگی پدرش را نقل می کند. روایت او از زندگی پدر، به لحاظ زمانی، به هم ریخته است و از چند سالی قبل از انقلاب، که راوی بچه بوده و پدر فرماندار آبادان، تا مرگ پدر که باید در همین سال های اخیر اتفاق افتاده باشد را پوشش می دهد و صحنه ها و زمان های مختلف را به هم وصل می کند. شاید بشود گفت راوی بالای جنازه پدر دارد زندگی او را به یاد می آورد. پدر طاغوتی و دولاراست شو مدام به فکر بهتر کردن موقعیتش است و انتقال های زود به زود کاری اش خانواده را از این شهر به آن شهر می کشد. مادر سنتی و خانه نشین با پدر درگیر است، و راوی شاهد زندگی پدر است. 
دغدغه نوشتن، و البته خواندن، در داستان ها و شخصیت های داستان های مجموعه «تمساح بودایی...» همه گیر است. در سه تا از داستان ها نوشتن عملاموضوع داستان است، و تقریبا در همه آنها هم به شکلی مساله نوشتن یا خواندن مطرح است. موضوع اساسی دیگری که در بیشتر داستان های کتاب مطرح و پیگیری می شود را شاید بشود مساله «گشتن به دنبال خود» دانست. آدم ها درگیر زندگی خود می شوند یا حسرت آنچه نشدند را می خورند، یا از آنچه شدند متحیر می شوند یا جور دیگری از بودن را تجربه می کنند. گاهی پرداخت به این مسائل عجولانه صورت گرفته و خیلی پیش از آنکه مساله در ذهن خواننده قوام یابد، یا قبل از آنکه ایده یا صحنه بدیعی خلق شود، داستان به آخر می رسد. این اصرار بر کوتاه کردن داستان کوتاه همان اختلاف اساسی بین داستان اول و باقی داستان هاست که باعث می شود ایده های داستانی مناسب به دلیل پرداخت نامتناسب از دست بروند. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه