گروه انتشاراتی ققنوس | گزارش نقد «کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند»: ایسنا
 

گزارش نقد «کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند»: ایسنا

ایسنا

در ادامه جلسات نقد چهارشنبه، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان "کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند" اثر محمدجواد جزینی در محل کتابسرای روشن برگزار شد. 
 
 
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سیروس نفیسی، مجری جلسه، در ابتدا به شرح مختصری از فعالیت‌های جواد جزینی در طول حدود 20 سال حضور فعال ادبی در زمینه داستان‌نویسی، نقد، ادبیات کودک، تدریس و داوری جشنواره‌های داستانی اشاره کرد و به ذکر نام برخی آثار نوشتاری نویسنده پرداخت؛ مجموعه داستان‌هایی چون: "ایل بی‌سوار" ، "تابستان پرماجرا" ، "آب، باد، اتش"، "خداحافظ قهرمان"، "نجیب" و تألیفاتی در تئوری داستان از جمله: "الفبای داستان‌نویسی"، "ریخت‌شناسی داستان‌های مینی‌مالیستی"، "آشنایی با گونه‌های داستان پلیسی"، "آشنایی با گونه‌های داستان رئالیسم جادویی"، "آشنایی با گونه‌های داستان کودک" و... . 
 
 
در ادامه جلسه و پس از خواندن داستان "سرباز وقمقمه خالی" توسط نویسنده، نفیسی در ارتباط با خود اثر چنین گفت: آثار نویسنده پیش‌تر در حوزه ادبیات جنگ و در برخی موارد ادبیات کودک خودنمایی می‌کرده است و جزینی کم‌تر به مضامین و موضوعات عام‌تر وارد می‌شده؛ اما در مجموعه فعلی، نویسنده حوزه‌های نوین و متنوع‌تری را تجربه می‌کند. 
 
 
او در ادامه گفت: نکته مهم در مورد این مجموعه این است که برخلاف مجموعه‌هایی که خواننده در آن به دنبال یک خط محوری یا رشته تسبیحی متصل‌کننده در حوزه‌هایی مانند فرم و مضمون می‌گردد، نویسنده در این‌جا به نظر می‌رسد با طبع‌آزمایی در مضمون و موضوعات، تکنیک و حتا فرم و زبان، به دنبال نوعی کاوش‌گری است و از این زاویه دید در جست‌وجوی مثلا یکدستی یا نوعی وحدت در کار بودن، چندان راهگشا نخواهد بود. 
 
 
نفیسی داستان‌های مجموعه را از لحاظ مضمون وموضوعات به چند دسته تقسیم کرد و گفت: داستان‌هایی که به جنگ و تبعات جنگ پرداخته‌اند که سه داستان اول مجموعه، کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند، باران به دهانش می‌بارد، سه راه مرگ، و داستان اتاق شماره 17 از آن جمله‌اند. دسته دوم داستان‌هایی هستند که به شرایط اجتماعی پرداخته‌اند و در آن آدم‌های جامعه معاصر مد نظر قرار داده شده‌اند، مانند: "یک شب در خانه پری نوه دختری نایب السلطنه" ، "ماه روز و کبوتر" ، "سگ‌کشی" ، "همیشه هوا همین‌طورهاست"، " 
 
مردها فقط در ساحل منتظر می‌مانند"، "زندگی سگی"، "زنی با کفش‌های پاشنه‌بلند"، "ستارخان کسی را دوست نداشت" و سه‌گانه "سرباز و قمقمه خالی، گروهبان، تبعیدی" که در این دسته قابل ذکرند. 
 
 
او افزود: چند داستان دیگر که در در زمره دو دسته اول نیستند، بر خلاف روح حاکم بر مجموعه، شکل رئال ندارند؛ مثل "مرد و پروانه" که رابطه‌ای بینامتنی با داستان "مسخ" کافکا دارد و حکایت مردی است که از یک پروانه زاده می‌شود و"چشم آبی" که در آن زن داستان، دچار نوعی دگردیسی می‌شود و انگار در پایان تبدیل می‌شود به یک پری دریایی. این دو داستان کارهایی هستند که زبان در آن‌ها بسیار متبلور است، و داستان سومی که به نوعی در این دسته می‌گنجد، "زندگی سگی" است که اشاره دارد به اشعار فروغ فرخ زاد و سر آخر هم داستان "هزار و یکمین شب" که با نگاه و روایتی دیگرگون به داستانی اسطوره‌یی و کهن نگاه شده است. دسته آخر در تقسیم‌بندی داستان‌های مجموعه، داستانک‌هایی با حجم بسیار کم هستند که به نظر می‌رسد دارای کم‌ترین سنخیت با دیگر داستان‌های مجموعه باشند. 
 
 
نفیسی نکات قابل توجه و مثبت در کار را اولا در تصویری بودن کاردانست و دادن تصویرهای بی‌طرفانه به واسطه راوی عمدتا خنثا، و در همین زمینه گفت: این نوع نگاه بویژه در قصه‌های جنگ به ساخت و ایجاد یک رویکرد انسانی منجر شده است. 
 
 
او در ادامه افزود: بحث ایجاز و پرهیز از اطناب یکی از رویکردهای مهم در کار است که در برخی جاها کمی ایجاد ابهام می‌کند؛ مثلا در قصه "یک شب در خانه پری..." که به نظر می‌رسد ارتباط راوی مرد داستان و پری کمی مبهم است. 
 
 
در ادامه جلسه، محمد حسینی، نویسنده کتاب "آبی‌تر از گناه" و منتقد ادبی، از خوانده شدن و به بحث گذاشتن این کتاب تشکر کرد و آن را اثری دانست که می‌شود به آن اعتماد کرد و گفت: من این کتاب را خیلی دوست دارم به دلایلی که عرض می‌کنم؛ اول آن‌که این مجموعه را دارای قصه و ساختمان، طرح و پیرنگ می‌بینم که در آن نوعی رابطه علت و معلولی، منطبق بر منطق متن وجود دارد و تعاریف کلاسیک داستان در آن کاملا رعایت شده است. 
 
 
او این قضیه را نتیجه ریاضت ادبی سالیان دراز نویسنده دانست و افزود: خواندن داستان‌ها تأمل و درنگی در خواننده ایجاد می‌کند که باعث تعامل متن با خواننده می‌شود و این یکی از توقعاتی است که از داستان می‌رود. 
 
 
حسینی گفت: نثر کتاب یک نثر سالم است و نویسنده توانسته از زبانی که برای نوشتن داستان‌هایش استفاده کرده است، ابزاری بسازد برای شخصیت‌پردازی، فضاسازی و... به طور مثال، ملایمت و خشونت در داستان‌ها فقط در معانی کلمات نیست؛ بلکه نویسنده سعی کرده است تا در نوع جمله‌بندی‌ها و دیالوگ‌ها و استفاده از کلمات هم این ملایمت یا خشونت را به تصویر بکشد. 
 
 
او قصه اول کتاب را که نام کتاب هم از آن گرفته شده، یکی از بهترین‌هایی دانست که تا کنون درباره جنگ نوشته شده است و گفت: در این قصه، ما سختی و خشونت محیط را می‌بینیم که این موقعیت سخت به دیگران هم برگشت داده می‌شود و دیگران هم متأثر از این فضا به آدم‌هایی خشن تبدیل می‌شوند و در مجموع، نگاه کتاب به مقوله جنگ، یک نگاه انسانی است. 
 
 
محمد حسینی در پایان و در اشاره به انتقاداتی که در مورد ویراستاری کتاب ابراز شده بود، موارد را ناشی از تطویل زمانی چاپ و انجام کارهای کتاب و جابه‌جا شدن نسخه اولیه داستان‌ها با نسخه نهایی دانست و گفت که در چاپ بعدی کتاب، برطرف می‌شود. 
 
 
در ادامه این جلسه، ابراهیم مهدی‌زاده، نویسنده کتاب "سفر خاک"، به نقد اثر پرداخت و گفت: این مجموعه را می‌توان در حوزه داستان‌های رئالیستی با فهم متعارف طبقه‌بندی و موتیف اصلی و محوری مجموعه را در ادبیات اومانیستی جدید به معنای انسان‌محوری و شفقت تعریف کرد. 
 
 
او گفت: نویسنده به عنوان یک ناظر بی‌طرف عمل می‌کند؛ ولی رعشه قلمش، به رغم سادگی در نثر، به طور محسوسی به سمت و سوی سوژه چرخش پیدا می‌کند. 
 
 
وی افزود: نویسنده در صحنه‌های جنگ صرفا توصیف‌گر صحنه است؛ اما ضمیر ناخوداگاه او نه بی‌طرف است و نه بی‌انصاف و از دو طرف جانبداری می‌کند و باعث تشکیک می‌شود. این‌جاست که شکوه انسانی نمود پیدا می‌کند و این یعنی تحریک هم‌دردی خواننده، سوای این که از کدام طرف ماجرا باشد. از این منظر، نویسنده از یک اسطوره استفاده کرده است؛ اسطوره شفقت، که در تورات هم آمده و نصیب حضرت موسی شده است. 
 
 
مهدی‌زاده در این دسته، داستان "باران به دهانش می‌بارد" را متفاوت‌تر و برجسته‌تر از سایر داستان‌ها برشمرد. 
 
 
او افزود: نویسنده به قراری که از ابتدا با خواننده می‌گذارد، وفادار است و قصد فریب خواننده را ندارد و از این منظر صمیمی است و اثر مانند شبنمی به دل می‌نشیند. 
 
 
مهدی‌زاده به کارگیری موضوعات متفاوت، از اخبار روزنامه‌یی تا عواقب بعد از جنگ و استفاده خوب از تکنیک و فرم را از نقاط قوت کار نویسنده دانست؛ ولی به اعتقاد وی، نویسنده با نگاهی محتاطانه و محافظه‌کارانه، در اجرای فرم ریسک نکرده و نگاهی جسورانه نداشته است، حال آن‌که می‌توانست از فرم و تکنیک جدید، کار جدیدتری بسازد. 
 
 
او در پایان گفت: با آن‌که نویسنده جهان داستان را می‌شناسد؛ اما کم‌حوصلگی به خرج داده و اجازه نداده است تا کار ته‌نشین شود و به عمق برسد. 
 
 
منتقد بعدی این نشست، پوریا فلاح بود که از 21 داستان مجموعه، 18 داستان را واقع‌گرا و دو داستان را جزو داستان‌های شگفت (غیررئال) تقسیم‌بندی کرد و یک داستان را هم (هزار و یکمین شب) از گونه‌ای ناهمسان با دسته‌های قبل دانست. 
 
 
نویسنده کتاب "کریسمس مبارک ماریا" علت خاص بودن مجموعه را نگاه خاص نویسنده به موضوع انسان و حیوان و انسان و زن دانست و افزود: حیوانات در این اثر، پرسونای انسانی پیدا کرده‌اند و هرجا که از حیوانی نام برده شده، مورد ظلم انسان‌ها قرار گرفته است. 
 
 
او ادامه داد: تنوع در همه جای کار وجود دارد، از نوع داستانی تا ساختار، به طور مثال، استفاده از انواع زاویه دیدها و همچنین در نثر. 
 
 
فلاح در ادامه گفت: گفتمان داستان‌ها با مخاطب در این کتاب از لحاظ نثر و ریتم و دیالوگ‌ها متفاوت است. این قضیه در مورد ضرباهنگ هم صادق است. گاهی آگاهانه کند، تند، یا آهنگین می‌شود و این موضوع نشانه زورآزمایی نویسنده با کار است؛ به همین لحاظ ما با مجموعه‌ای با تنوع شگردها وموضوعات روبه‌رو هستیم. 
 
 
او افزود: در جایی که نویسنده از ساختاری که به آن معتقد است، فاصله می‌گیرد، عنصر خلاقه نمود بارز پیدا می‌کند و این قضیه در دو داستان غیررئال "مرد و پروانه" و"چشم آبی" است که نمود پیدا می‌کند و وقتی فرمت عوض می‌شود، عنصر خلاقه حضور بیش‌تری پیدا می‌کند. 
 
 
در ادامه، هادی نودهی، نویسنده کتاب "شمایل لرزان قدرت"، در ابتدای سخنش، پرداختن به محیط‌هایی را مهم دانست که تولید فکر می‌کنند و در مقابل فضاهایی قرار دارند که تفکر و اندیشه را منکوب می‌کنند. 
 
 
او گفت: برداشت من این است که ما هم در ایجاد چنین روندهایی مقصریم؛ روندی که به تولید کتاب‌های انبوهی می‌انجامد که ارزش داستانی چندانی ندارند و ادبیات متفکرانه ما را از رده خارج می‌کنند؛ چیزی که امروزه شاهد آن هستیم. نکته دیگر مُد یا جریان‌هایی که هر از چند گاه در ادبیات ما رایج می‌شود، به طور مثال، راوی خنثا یا داستان‌های آپارتمانی و... در مقطعی ایجاد می‌شود، پرورش پیدا می‌کند و در نهایت در یک مسیر نادرست به تولید انبوه می‌رسد و سر آخر هم به ابتذال کشیده می‌شود. 
 
 
نودهی در ادامه صحبت‌هایش افزود: در داستان‌های جنگ این مجموعه، دو تای‌شان (کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند و مسافر اتاق شماره 17) ره به کلیشه می‌سپارند. در ارتباط با این قضیه اگر کمی به عقب برگردیم، به آن‌جا می رسیم که نوعی از ادبیات جنگ در ایران که در مقابله با ادبیات مدرن ایجاد شد، تعریفی از جنگ به عنوان مقابله حق و باطل ارائه داد و این کلیشه‌ها را ایجاد کرد. از طرف دیگر در آن‌جا که نویسنده به مقابله با این ادبیات ضد مدرن می‌پردازد، با نگاه جانبدارانه اجتناب‌ناپذیر ناچار به ایجاد کلیشه‌ای دیگر دست می‌زند. ولی با همین شرایط موجود، نویسنده کتاب در دو داستان "باران به دهانش می‌بارد" و"سه راه مرگ " با ایجاد شک در واقیت ماجرای رخ‌داده که از عناصر دنیای مدرن است، توانسته داستان‌های جنگی‌ای بسازد که فضای بسیار مدرنی دارند و دارای روایتی غیر ایستا هستند. 
 
 
 
او با بیان این‌که نویسنده کتاب در جاهایی که به رئالیسم رو آورده است، موفق‌تر بوده، در همین زمینه افزود: در داستان‌های غیرجنگی کتاب، ما گاهی وقت‌ها روابط علت و معلولی را گم می‌کنیم و روایت‌ها تا حدی ایستا هستند. در ضمن در خیلی از داستان‌ها تشخص مکانی و در برخی جاها تشخص زمانی هم وجود ندارد. 
 
 
مردعلی مرادی، از دیگر نویسندگان حاضر در جلسه، به توصیف‌های خوب و فضاسازی در اثر که به تعبیری هر داستان را تبدیل به یک تابلو نقاشی - متن کرده، اشاره کرد و گفت: همه‌ی داستان‌ها به نظر من حرفی برای گفتن داشتند و آن‌هایی موفق‌تر بودند که حرف یا مضمون و تکنیک‌شان چفت و بست محکم‌تری با هم داشتند. 
 
 
او ترسیم موقعیت آدم‌ها را در جنگ جهان‌شمول برشمرد و کنش آدم‌ها را در چنان موقعیت‌هایی، در حالتی که نه نفی جنگ بود و نه تأیید یا تقدیس آن، از برجستگی‌های کار دانست. 
 
 
مریم عباسیان هم اقتصاد روایت را از ویژگی‌های خاص نویسنده برشمرد و افزود: به نظر من، رعایت اقتصاد روایت و گزیده‌گویی جزو حسن‌های کار محسوب می‌شود، بویژه وقتی با جمله‌هایی کوتاه کوتاه، صحنه‌هایی کامل شکل می‌گیرد و نثری آهنگین ایجاد می‌کند که ایجاد کسالت در خواننده نمی‌کند. اما در جایی که اقتصاد روایت درست در نقطه بزنگاه داستانی حضور پیدا می‌کند، خواننده فرصت درگیری با موضوع را پیدا نمی‌کند، و این دیگر حسن نیست. 
 
 
عباسیان در پایان داستان‌های "یک شب در خانه پری دختر نایب السلطنه" و "سه راه مرگ" را به جهت موضوع و ایجاد فرصت درگیری برای خواننده، از کارهای خوب مجموعه برشمرد. 
 
 
مسعود پهلوان‌بخش، منتقد دیگری بود که در بخش دیگری از جلسه به بیان نظراتش پرداخت و معتقد بود که نویسنده در این کار آخرش، راه نرفته‌ای را طی نکرده است؛ چه از منظر دیدگاه‌های جدید فلسفی یا بیان تم‌های انسانی نو در زندگی انسان. 
 
 
او از منظر موضوعی و تکنیکی هم کار را در حد متوسط توصیف کرد. 
 
 
میترا صادقی، نویسنده کتاب "آمده بودی برای خداحافظی"، نیز در ادامه جلسه درباره اثر گفت: ویژگی بارز این کار، زبان خوب است و تکنیک بالا؛ حتا اگر تکراری باشد. 
 
 
او افزود: چیز دیگری که این کار را ماندگار می‌کند، خوانش‌های مختلفی است که خواننده درباره متن دارد؛ نه موضوعات خاص و یا تکنیک خاص. نگاه انسانی، شفقت، افسوس و جهان مبتنی بر پوچی، خوانش‌های مختلفی هستند که در این جلسه در مورد داستان‌های این مجموعه صورت گرفت و به نظر من همین ویژگی باعث می‌شود تا این داستان‌ها در حافظه بمانند و در نهایت باعث ماندگاری اثر شوند. 
 
 
در انتهای جلسه، محمدجواد جزینی با پرمایه دانستن و لذت‌بخش خواندن جلسه نقد و بررسی کتابش گفت: بعد از نوشتن اثر، کار نویسنده با متن تمام می‌شود و پس از آن هرآن‌چه که هست، قضاوت‌هایی است که از اثر می‌شود و قضاوت هم بخشی از واقعیت است. این توقع که اثر می‌تواند چیز شگفتی داشته باشد و باید مثلا به شاهکاری تبدیل شده باشد، در جهت رشد و تلاش بیش‌تر نویسنده، قطعا خوب است؛ اما از طرف دیگر، چنین توقعی و چنین درخواستی از خود نویسنده، در مجموع علمی نیست. یک اثر وقتی تمام می‌شود و چاپ می‌شود، تمام تلاش و تجربه یک نویسنده است که می‌تواند خوب از کار درآمده باشد یا نه و صحبت از احتمالات متفاوت دیگر، ممکن است راه به جایی نبرد. 
 
 
جزینی در پایان و در ارتباط با مشکلاتی که ظاهرا کتابش در دریافت مجوز و چاپ با آن موجه بوده است، پاسخ خود و هر نویسنده‌ای را در چنین مواردی، نوشتن و باز هم نوشتن دانست. 
 
 
مجموعه داستان "کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند" از سوی نشر ققنوس به بازار کتاب عرضه شده است. 
 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه