روزنامه امروز
خیلی از ما بنا به یک عادت آزار دهنده ذهنی در هر متن ادبی به دنبال فلسفه میگردیم یعنی اینکه انتظار داریم کلمه به کلمه از یک متن دارای مفاهیمی والا باشد حالا اگر این متن متعلق به نویسندهای نامآشنا باشد مشکل صدچندان میشود، همانگونه که شامل نویسندهای چون دسس پدس شده است.
رمان عذاب وجدان نوشته این نویسنده برخلاف یادداشتهایی که بر آن نوشته شده هرگز یک کار پیچیده با مضمونی فراانسانی نیست بلکه کاری در ردیف ادبیات عامهپسند است، عذاب وجدان یک کار نسبتا عشقی است که به شیوه «نامهها» نوشته شده است و این نامهها در دل خود به نکاتی اشاره دارند که مستقیما به احساسات خواننده تلنگر میزنند و نه حدود عقل واندیشه.
آلبا دسس پدس نویسندهای است که در کشور ما پذیرفته شده و این مسئله را باید بیش از هر مورد دیگربه نام و آوازه مترجم مرتبط دانست زیرا جهان بینی داستانی این نویسنده به گونهای نیست که نبود کتاب هایش بهعنوان یک خلأ مطرح باشد اما آن چه کارهای او را قابل قبول میکند نوع نگاه او به روابط انسانی در جهان مدرن است، مسئلهای که در رمان عذاب وجدان بیشتر رخ نمایانده است.
یکی از مشخصات بارز کارهای پدس نوع شخصیتپردازیهای منحصر به فرد است و قدرت او در ساختن شخصیتهای زن در نوع خود مثال زدنی است، همان گونه که در رمان عذاب وجدان هم شاهدیم پدس به یک نوع گذر از وضعیت حال معتقد است یعنی اینکه شخصیتهای زن در کارهای او اغلب روحیهای عصیان گر دارند و مدام در حال گشتن به دنبال خویشتن خویشند نکتهای که نمیتوان گفت منحصر به ذهنیت اوست اما میتوان ادعا کرد که او توانسته ساختن این نوع از شخصیتها را به کمال خود نزدیک کند.
میتوان گفت که داستاننویسی در شیوهنامهها بهدلیل محدودیتهایی که برای نویسنده ایجاد میکند کاری دشوار است اما پدس در رمان عذاب وجدان توانسته اوج بهره برداری از این شیوه را داشته باشد بهگونهای که خواننده میتواند از دل این نامهها به شخصیتهای غایبی برسد که باتمام عدم حضورشان چشمگیر بهنظر میآیند، یکی از این شخصیتهای غایب روزنامهنگاری است که عمده تفکر کار بر محور حضور او میچرخد بهگونهای که میتوان گفت این شخصیت، شخصیتی ماندگار در نوع شخصیتهای غایب در عرصه داستاننویسی است.
همانگونه که گفته شد درونمایه رمان عذاب وجدان به جذب خواننده عام توجه دارد یعنی اینکه نمیتوان گفت پدس در این کار به کشفی بزرگ دست یافته وجهی دیگر از درون انسانها را نمایان کرده است، آنچه در طول این رمان با آن مواجهیم یک نوع تعلیق پیچیده در تکرار است بهگونهای که میتوان کل کار را در یک داستان کوتاه هم گنجاند و نتیجه گرفت، نامههای طویل و نگاه نویسنده به جزئیات نالازم نکتهای است که تا حدودی خواننده را دچار کسالت میکند، نکتهای که در کارهای دیگر نویسنده کمتر به چشم میآید.
یکی دیگر از مشکلاتی که این کار از آن رنج میبرد نبود انگیزه روایت است، به این معنا که خواننده در چند داستان موازی مجبور است روند رشد آدمهایی را تحمل کند که هیچ ارتباطی با فکر اولیه ندارند، بهنظر میرسد که پدس در این کار حساسیتهای آثار دیگرش را نداشته و حتی برای خودش مشخص نکرده که قرار است برای چه تیپ خوانندهای بنویسد.
تعلیقی که در این کار با آن مواجهیم ما را به یاد کارهای عامهپسند و راحتیاب میاندازد اما اصرار نویسنده در مشکل نویسی غیراصولی در بعضی از جاهای رمان به دو پارگی کار میانجامد یعنی باعث میشود که همان خواننده بدون حساسیت ادبیات هم دچار سردر گمی شود، پدس نشان داده که در جذب مخاطب عام تبحر دارد و این فکر را در بسیاری از کارهای پیشینش عملی کرده اما اصرار او درنوشتن دشوار از سویی و سهل از سوی دیگر حد عذاب وجدان را نسبت به کارهای دیگرش پایین آورده.
رمان عذاب وجدان بهجز همان رویه ظاهریاش یعنی یک مثلث عشقی فکر دیگری را یدک نمیکشد و برخلاف نظر بسیاری از ما دارای هیچ فلسفه و جهان بینی خاصی نیست که البته همین نکته را میتوان بهعنوان نکته قوت این کار به حساب آورد، وسوسه دیگرگونه نویسی که در بسیاری موارد به سراغ نویسنده آمده نه تنها عذاب وجدان را نجات نداده بلکه روند منطقی آن را هم دچار تزلزل کرده است.
نثر زیبایی که در ترجمه بهکار رفته یکی از نکات اساسی درتوجه به این اثر است، یکی از منتقدان درباره این رمان مینویسد: آلبا دسس پدس، داستاننویس ایتالیایی، نمایندهزنان نسل خویش است. موضوع مشترک همه آثار او زن ایتالیایی سالهای میانی قرن بیستم است؛ یعنی سالهای جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از پایان جنگ. کشمکش پنهان و آشکار زنان این آثار با فضای ناهمگون زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی، یکی از جذابیتهای درونمایهای رمانهای این نویسنده است. هر چند تقابل تاریخی زن با جهان پیرامون، مسئلهای حل ناشده و جهانی است، اما این تقابل در فرهنگها و ملیتهای مختلف با درجه تیرگی و روشنی متفاوتی آشکار میشود. اشتراک در برخی خردهفرهنگها و شباهت اوضاع سالهای پس از جنگ، خواننده ایرانی را به این نویسندهایتالیایی نزدیک میکند. زبان و ساختار ساده، پرهیز از پیچیدگیهای روایی و به کارگیری سوژههای داستانی جذاب و پرکشش از دیگر علل استقبال خوانندهفارسی زبان از آثار این نویسنده است.
جدا از ویژگیهای ساختاری، شخصیتهای داستانی آلبا دسس پدس، به علت چندگانگی و درگیریهای پیچیدهذهنی، میتوانند محور و موضوع بحثها و بررسیهای روانشناختی نیز باشند....»
به هر شکل رمان عذاب وجدان کاری است که خواندن آن احساس هدر دادن وقت را در خواننده ایجاد نمیکند و میتوان آن را درست مانند دیگر کارهای عامه پسند مطالعه کرد و از آن لذت برد به شرطی که حد انتظاراتمان از این کار را در حد خودش کوک کنیم.
رمان عذاب وجدان سال 1388درشمارگان 3000نسخه و قیمت 2800 تومان توسط انتشارات ققنوس عرضه شده است.
نگاهی به ذهنیت داستانی سام شپارد به بهانه انتشار مجموعه داستان «خواب خوب بهشت»
دغدغه دوری آدمها
رسول آبادیان
تهرانامروز
همه ما بدون شک چیزی به نام هنرمندان چند هنره شنیدهایم، این عنوان همانگونه که پیداست به افرادی نظر دارد که در آن واحد در چند زمینه هنری فعالیت میکنند و در هر کدام از آنها توفیقاتی به دست آوردهاند،البته این بدان معنا نیست که همه هنرمندان چند هنره در کار خود موفق بودهاند زیرا بسیاری را هم سراغ داریم که یک هنر را به عنوان هنر اصلی و فعالیتهای دیگر را به چشم تفنن نگریستهاند و اگر کاری در نوع دوم از آنها باقی مانده بهلحاظ حرفهای حرفی برای گفتن ندارد.
سام شپارد بیش از هر مورد دیگر یک چهره سینمایی است و کارهای اودر عالم سینما تاکنون در زمره بهترینها به حساب میآیند،شپارد سابقه همکاری با کارگردان مطرحی چون ویم وندرس را دارد و فیلمنامه بزرگ پاریس تگزاس را برای او نوشته، او تا کنون موفق به کسب جوایزی بینالمللی بهخاطر فعالیتهای فرهنگیاش دریافت کرده که از آن میان میتوان به جایزه پولیتزربه خاطر نوشتن نمایشنامه کودک مدفون، دریافت جایزه نخل طلایی فستیوال کن به خاطر فیلمنامه پاریس تگزاس و نامزدی جایزه بهترین بازیگری فستیوال اسکار به خاطر بازی در فیلم چیزهای خوب اشاره کرد.
سام شپارد در حوزه داستانهای کوتاهش تا حدود زیادی به تصویرسازی و گفتوگونویسی تکیه دارد یعنی ذهنیت تصویری او در عالم سینما و گفتوگو محوری به دلیل حضور سالیان زیاد در هنر نمایش خود را در بیشتر مواقع به داستان هایش تحمیل میکند،گرچه در این فرصت قصد نقد و بررسی داستانهای ا و را نداریم اما باید گفت که نگاه داستانیاش را باید با دیدی جدیتر دنبال کنیم زیرا همان گونه که گفته شد شپارد را میتوان در زمره هنرمندان موفق چند هنره به حساب آورد.
نگاه شپارد در داستانهایش بیش از آنکه ذهنیت اصولی داستانی را دنبال کند ریشه در دغدغههای جامعه آمریکایی دارد یعنی اینکه دور افتادن آدمها و عدم درک همدیگر همواره در کارهایش حضوری چشمگیر دارند. شپارد ظاهرا نوعی نگرانی تاریخی را با خود یدک میکشد که گویی هیچ وقت قصد تمام شدن ندارد.
ترسهای همیشگی قهرمان داستانهای آواز مسائلی غیرقابل حل چون وحشت از قاتلان زنجیره ای، نوع نگاه تحقیر آمیز به زن،وحشت از اسلحه به دستهایی که هیچ قانونی را به رسمیت نمیشناسند، خیانت،ناامنیهای روانی،عدم امید به آینده و... نشان میدهد که شپارد به عنوان هنرمندی پرسشگر قصد دارد واقعیتهای جامعه خود را به اشکال گوناگون منعکس کند.
ظاهرا عمده مشکل شپارد ناشی از عدم فهم آدمها در شناخت یکدیگر است،به این معنا که در داستانهای او گویی با آدمهایی طرفیم که پشت به همدیگر کردهاند و با سرعت زیادی در حال فاصله گرفتن هستند،در هیچ کدام از داستانهای این نویسنده باآدمهایی روبهرو نیستیم که بهطور صددرصد به شعور همدیگر احترام بگذارند و نبود قطعیت در پایانبندی هر کدام از کارها هم نشاندهنده دلواپسیهای او در اوج گرفتن روزبه روز نابه سامانیهای انسانی است. شپارد در داستانهایش پیش از آنکه به تکنیکهای داستانی بیندیشد به برونافکنی دلهرههای کهنه نظر دارد و به همین دلیل میتوان بسیاری از کارهای او را بهعنوان خظابههایی بر ضد وضعیت موجود به رسمیت شناخت،نگرانیهای او در عمق شناخت فقر در جامعهای سرمایه سالارو بر باد رفتن آرزوهای نسلی پرسشگر به خودی خود میتواند نام او را بر سر زبانها بیندازد خصوصا اگر این نگاه انسانی پیچیده در تکنیکهای متداول داستانی باشد.
عمده شخصیتهای شپارد چه در داستانها و چه در حوزه سینما و نمایش شخصیتهایی هستند که آرزوهای خود را در آینده جستوجو میکنند و این آینده گویی هیچ گاه فرا نمیرسد،شخصیتهای شپارد به یک نوع نا امیدی موروثی دچارند که در همه حال تکثیر میشود، اوج هنر نمایی او در پرداختن به چنین شخصیتهایی زمانی رخ مینمایاند که اواز شیوه تکگوییهای درونی و روایت جمع استفاده میکند و با این شگرد به اعماق وجودی جامعهای که همواره معترض آن است نفوذ میکند.
جامعه گریزی بسیاری از شخصیتهای او و پناه بردن به خلوتهایی که از آنها آدمهایی ضددیگری میسازد در نوع خود بکر و منحصر به فرد است،در اغلب داستانهای او با شخصیتهایی مواجهیم که سالها در کنار هم زندگی کردهاند اما در تمام این سالها مترصد فرصتی برای ضربه زدن به یکدیگر بوده اند،وحشتی که با دنبال کردن اینگونه شخصیتها به سراغ خواننده میآید یادآورنوعی از ادبیات گوتیک است،از نگاه شپارد هر کدام از آدمهای جامعه آمریکایی میتوانند بهعنوان خونآشامی مطرح باشند که از هیچ زاویهای نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
یکی دیگر از مشخصات داستانهای شپارد رنگارنگی موضوعاتی است که یک نظر را دنبال میکنند یعنی هنر او در این است که توانسته عمق فجایع جامعه خودش را با استفاده ازفضاهای مختلف به خواننده منتقل کند، نکتهای که نشانگر شناخت خوب او از وضعیت پیرامون و نقد و تحلیل از جوانب مختلف و انتقال آنها در قالب روایت است.
به تعبیر دیگر میتوان گفت که عمده شخصیتهای شپارد شخصیتهایی بیچهرهاند به این معنا که او در هیچ موردی به ظاهر شخصیت هایش اشاره نمیکند و ترجیح میدهد فارغ از نگاه سطحی به درون آنها سرک بکشد، این بینام و نشانی ظاهری که دغدغه عمده اوست در همه کارهایش نمودی بارز دارد بهگونهای که میتوان این شگرد را منحصر به ذهنیت خود او و کمسابقه ارزیابی کرد.
داستانهای شپارد را میتوان در ردیف داستانهای رقتانگیزجای داد،این داستانها کارهایی هستند که بیش از هر مورد دیگربه قلقلک احساسات مخاطب با تکیه بر واقعیات تلخ نظردارند، داستانهایی که ریشه هایشان را میتوان در آثار نویسندگان روس جستوجو کرد،شپارد در داستان هایش نشان داده که هنرمندی حساس و همه جانبه نگر است و همین نکته مهم باعث شده که ضعفهای تکنیکی کارهایش در میان انبوهی از نگاههای انسانی به چشم نیایند.
شپارد سعی کرده علاوه بر لذت خوانش روایتهای داستانی واقعیتهایی را جلوی چشم مخاطبش بگذارد که ریشه در احساس انسان دارند، یعنی اینکه بسیاری از داستانهای او نه به لحاظ پرداخت خوب داستانی بلکه بهخاطرنگاه منحصر به فرد او به مناسبات آدمها در ذهن میمانند، درست مانند شخصیتی که در یکی از داستانها خاکستر مادر ش را حمل میکند اما مدام در فکر دلارهایی است که ظاهرا میخواهد از خواهر خود سرقت کند.
غیرقابل پیشبینی بودن شخصیتهای داستانی و رگهای از هراس که با خود یدک میکشند و به خواننده هم منتقل میکنند ریشه در این موضوع دارد که شپارد هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان هم وطنش قائل به عبور انسان از عصر گوتیک نیست و معتقد است فقط جایگاه و موقعیت وحشت و وحشتآفرینی دچار تغییر شده و خونآشامان با شگردی تازه وارد میدان شدهاند.
آخرین کتاب پل استر
رمان «سانست پارک»، اثری منتشر نشده از پل استر، نویسنده آمریکایی که قرار است ماه نوامبر در آمریکا منتشر شود، به فارسی نیز ترجمه شده تا همزمان با چاپ جهانی به کتابفروشیهای ایران هم راه یابد. استر ماه گذشته در مصاحبهای درباره رمان «سانست پارک» گفته است: «پس از نگارش رمان «نامرئی»، من هفت ماه مطالعه و تفکر میکردم تا بتوانم دوباره بنویسم. اما ناگهان خود را در میان شعلههای آتش یافتم چرا که رمانی 300 صفحهای در عرض پنج ماه به ذهن من راه یافت که این رمان که شانزدهمین کتاب داستانی من به شمار میرود و با عنوان «سانست پارک» در ماه نوامبر در آمریکا منتشر میشود و این اتفاق آنقدر سریع رخ داد که تا پیش از این هرگز چنین نشده بود.» انتشارات افق که انتشار ترجمه فارسی مجموعه آثار پل استر را دنبال میکند، برای خرید حق انتشار آثار این نویسنده با او به توافق رسیده است. در صفحه اول رمان «بخور و نمیر»، اثری از استر که بهتازگی توسط نشر افق به چاپ رسیده است این جمله درج شده: «موسسه نشر افق با نویسنده کتاب برای خرید انتشار ترجمه فارسی بخور و نمیر، طبق قوانین بینالمللی «حق انحصاری نشر اثر»
(Copyright)، به توافق رسید.»
این انتشارات تاکنون اعلام نکرده که این توافق مکتوب بوده یا به صورت شفاهی انجام شده است، نیز درباره پرداخت وجه خاصی به نویسنده اثر در مقابل خرید حق انتشار آثار توضیح نداده است. همچنین این حق چندان «انحصاری» نبوده و ازجاییکه ایران به قرارداد جهانی «کپیرایت» نپیوسته، ناشران دیگری نیز ترجمه فارسی آثار استر را در ایران منتشر کردهاند. تنها مشخص است که برای دومین بار نشر افق پیش از انتشار کتابی از استر، نسخهای از آن را در اختیار داشته و به مترجم سپرده است. «سانست پارک» با ترجمه مهسا ملکمرزبان در ۳۲۸ صفحه چاپی برای انتشار آماده شده است. استر با نام کامل پل بنجامین استر در تاریخ ۳ فوریه ۱۹۴۷ میلادی در نیویورک از پدر و مادری متعلق به طبقه متوسط به دنیا آمد. او در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. استر بعد از پایان تحصیلاتش به فرانسه رفت و چهار سال در این کشور زندگی کرد و سپس به آمریکا بازگشت. شهرت استر ابتدا بیشتر بهخاطر مجموعه «سهگانه نیویورک» به دست آمده است. همچنین از فیلمنامههای او میتوان به «لولو روی پل» اشاره کرد. استر تا به امروز ۱۵ رمان و مجموعه داستان، یک مجموعه شعر، پنج نمایشنامه و فیلمنامه و سه مجموعه مقاله یا زندگینامه خود نوشت
(autobiography)، به چاپ رسانده است.
در چند سال اخیر ترجمه و انتشار کتابهای این نویسنده در ایران رونق گرفته است. هماکنون نیز ترجمه فارسی چند کتاب دیگر از استر مراحل انتشار را سپری میکنند.
جدیدترین کتاب یوسا
ماریو بارگاس یوسا، نویسنده مشهور پرویی، جدیدترین اثرش را آبان ماه روانه بازار کتاب میکند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، این کتاب که باعنوان «رویای سلتی» منتشر میشود درباره زندگی راجر کازمنت یک میهنپرست مشهور ایرلندی است.
«آلفاگورا» ناشر این اثر اعلام کرد یوسای 74 ساله نزدیک سه سال برای نوشتن این کتاب کار کرده و حتی سفری نیز به کنگو انجام داده است. این رمان روایتگر زندگی کازمنت است و اطلاعات درجه اولی از حقوق نادیده گرفته کنگو بهعنوان مستعمره پیشین بلژیک در اوایل قرن بیستم ارائه میدهد.
این کتاب که نامش با الهام از یک شعر به نام «رویای سلتی» که توسط کازمنت سروده شده، انتخاب شده، ابتدا به زبان اسپانیایی و در بازار کتاب اسپانیا و آمریکای لاتین منتشر میشود.
«کازمنت» دوست جوزف کنراد نویسنده مشهور بود و به عنوان کنسول بریتانیا در کنگو در اوایل قرن نوزدهم حضور داشت و به قول یوسا در زمانی میزیست که خشونتها و تجاوزها بیداد میکرد.
کازمنت در سال 1904 گزارشی را منتشر کرد که درباره نادیده گرفتن حقوق بشر در این کشور بود و بلژیک را وادار کرد تا در حکومتهای تحت سیطره این کشور در آفریقا تجدید نظر شود.
کازمنت که در جریان حضورش در کنگو از حقوق سرخپوستان پرویی دفاع و برای استقلال ایرلند نیز مبارزه میکرد، به دست نیروهای بریتانیایی در سال 1916 به جرم تلاش برای رساندن اسلحه به مبارزان ایرلندی به دار آویخته شد.
داستانهای کوتاه «جان گریشام» در آلمان
جان گریشام نویسنده پرفروش آمریکایی سال گذشته مجموعهای از داستانهای کوتاهش را با عنوان «فورد کانتی» منتشر کرد. اکنون این کتاب به زبان آلمانی ترجمه و روانه بازار کتاب آلمان شده است.
این کتاب که با عنوان «قانون؛ داستانها» منتشر شده توسط «ایمکه والش- آرایا»، «بئا رایتر» و «کریستیانا دورن – رول» به آلمانی ترجمه و توسط انتشارات «هینه» روانه بازار کتاب آلمان شده است.
نویسنده موفق آمریکایی که «پرونده»، «هیات داوری» و «شرکت» از دیگر آثار وی است، در کتاب جدید خود به روایت هفت داستان پرداخته که «مراجعت به میهن ریموند» یکی از این هفت داستان است.
ماجرای هر هفت داستان مجموعه «فورد کانتی» در جنوب آمریکا رخ می دهد.جنوب آمریکا قلمرویی آشنا برای گریشام است؛ زیرا وی در این منطقه در دانشگاه میسیسیپی دررشته حقوق تحصیل کرده است. به گفته این نویسنده،وی به جنوب علاقه دارد، زیرا آنجا انسانها منحصر به فردند و سلانه سلانه گام برمیدارند.بی تردید کسانی که گریشام ازآنان قهرمانان داستان هایش را میسازد، از همین مردم هستند.
از سوی دیگر قانون و عدالت حرفه این نویسنده و وکیل است. وی از شهرهای جنوبی ایالات متحده، منطقه شناخته شدهای را برای داستان های این کتاب برگزیده است. همه داستان های او در مورد جرایم سنگین نیستند و برخی از قهرمانان او در لبه قانون حرکت میکنند. اما تقریبا همه این هفت داستان در مورد عدالت و انسانیت هستند.
این مسئله به ویژه برای داستان «مکانی برای مردن» صدق می کند که در آن یک بیمار مبتلا به ایدز باید در برابر پیش داوریهای سخت، جهل و تبعیض ایستادگی کند.
دوستداران این نویسنده در کتاب غیرداستانی «زندانی» در سال 2006 با موضع این نویسنده در قبال مجازات مرگ آشنا شدند.
داستان «مراجعت به وطن ریموند» از دیگر داستان های این کتاب است و در آن گریشام میگوید که چگونه خبر اعدام برادرش ریموند را به مادر خود میدهد. در این داستان شک و تردید نویسنده به سیستم قضایی آمریکا کاملا قابل مشاهده است؛ سیستمی که در آن کفاره به جای آمرزش و تنبیه به جای توانبخشی است.
این کتاب همچون دیگر متن های گریشام روح انسان را تحت تاثیر قرار می دهد.او با داستانسرایی استادانه خود،جدیترین موضوعات را با پلک زدنی روایت میکند و موضوعات کمدی را در معرض حوادث پس پردهای مهم قرار می دهد.در این مورد به عنوان مثال می توان به داستان «دوستان قدیمی» که موضوع آن در مورد غفلت از افراد سالخورده در خانه های سالمندان است، اشاره کرد.
هریک از هفت داستان این کتاب همانند یک رمان کوچکند و احتمالا بهترین آثاری هستند که گریشام تاکنون خلق کرده است.
نیویورک تایمز این کتاب را یک اثر تماما خواندنی معرفی کرده است.این کتاب در 383 صفحه و به قیمت 19.59 یورو در انتشارات «هینه» مونیخ منتشر شده است.