کتابخانه شرق
«به روح خود پناه ببر. تقلا مکن و مضطرب مباش، بر خود مسلط باش و زندگی را از دریچه چشم مرد، انسان، شهروند و موجود فانی نگاه کن. از میان حقایقی که باید اغلب به آنها بیندیشی، این دو را از یاد مبر: نخست اینکه اشیا هرگز نمیتوانند روح را متاثر کنند بلکه بیتاثیر از آن برکنار میمانند؛ به گونهای که تشویش و ناآرامی فقط ناشی از خیالات درونی است و دوم اینکه همه اشیا مرئی و آنی تغییر میکنند و از بین میروند. به یاد آور که خود تاکنون شاهد چه تغییرات بیشماری بودهای. جهان سراسر تغییر است و زندگی چیزی نیست جز تعبیر و برداشت ما از آن.» این قطعه بخشی از کتاب «تاملات» مارکوس اورلیوس، فیلسوف رواقی و امپراتور روم است. اورلیوس در کنار فیلسوفان نامداری چون سنکا، اپیکتتوس و... به مکتب رواقی تعلق دارد که یکی از مکاتب مهم در تاریخ فلسفه غرب محسوب میشود. رواقیون در حوزههای جهانشناسی، متافیزیک، معرفتشناسی و منطق صاحب آرا و اندیشههایی بودهاند که کموبیش اهمیت داشته اما میتوان گفت گل سرسبد دستاوردهای فکری آنها در حیطه اخلاق است. اخلاق رواقی مولفههایی دارد که از جمله آنها زیستن بر وفق طبیعت، به فال نیک گرفتن رخدادها، بیاعتنایی به عواطف و حاکم کردن عقل بر عاطفه است.
رواقیون بر آنند که جبر و ضرورت بر همه چیز حکمفرماست و هرآنچه رخ دهد باید رخ دهد. در این میان مجالی که برای آزادی و اختیار انسان میماند، آزادی تغییر نظرگاه است؛ به این معنا که ما میتوانیم با فهم قانون عقلانی حاکم بر اشیا و پدیدهها و پذیرش این قانون، ضرورت حاکم بر آنها را دریابیم و به این ترتیب خود را از چنگال عواطفی چون اضطراب و... رها کنیم و به آزادی باطنی دست یابیم. مکتب رواقی تمام انسانها را مخاطب قرار میدهد و بر آن است که هر انسانی فارغ از منزلت و موقعیتش، چون از موهبت عقل بهره دارد، میتواند در مسیری که این مکتب برای کمال اخلاقی پیشنهاد میکند، قدم بردارد. از اینروست که مشاهده میکنیم، در این مکتب امپراتوری چون اورلیوس در کنار بردهای مانند اپیکتتوس مینشیند. حکیم رواقی آنچنان که در آثاری چون «گفتارهای» اپیکتتوس و کتاب «تاملات» بازنموده میشود، انسانی است که میکوشد بر وفق طبیعت زندگی کند، هم به معنای طبیعت کیهانی و هم به معنای طبیعت بشری. اساسا از دید رواقیون، میان این دو تفاوتی نیست، زیرا طبیعت نمودار عقل است و انسان هم بهرهای از عقل منتشر در طبیعت است که همان خداست.
اورلیوس میگوید: «تنها یک چیز مرا نگران میکند: «میترسم کاری کنم که با طبیعت آدمی سازگار نباشد.» (ص83) اورلیوس از اشتراک عقل میانتمام انسانها نتیجه میگیرد که ما آدمیان تابع قانونی مشترک هستیم، جهان شهری واحد است و ما همگی شهروند آنیم. آرمان جهان وطنی رواقیون و همدردی جهانی آنها از همین اشتراک مایه میگیرد.
خواندن کتاب «تاملات» که انتشارات ققنوس امسال (1391) چاپ چهارم آن را روانه بازار کتاب کرده، فرصت مغتنمی است برای آنکه ساعاتی از شتاب عالم اطراف که گاه ما را از خودمان مهجور میکند، کناره بگیریم و در تاملات فیلسوفی که اهل تامل است، تامل کنیم و عالم را از منظری نو ببینیم. گفتنی است سالها قبل فیلمی بر پرده سینماهای جهان نقش بست به نام «گلادیاتور» که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آن را برای بینندگان ایرانی چند بار پخش کرد. شخصیت اصلی فیلم گلادیاتور، ماکسیموس، همان است که برای اورلیوس الگوی تسلط بر نفس، ثبات قدم و خوشرویی در هنگام بیماری یا دیگر مصایب بوده است و در این کتاب از صفات برجسته او یاد کرده است. این سطور بهخاطر یادآوری از این جهت نگاشته شد تا جذابیت گفتار مارکوس اورلیوس را برای خوانندگان دو چندان کند.
لینک خبر : http://sharghdaily.ir/VijehNO.aspx?V_News_Id=145