گروه انتشاراتی ققنوس | نگاهی کوتاه به رمان « شروع یک زن»: تهران امروز
 

نگاهی کوتاه به رمان « شروع یک زن»: تهران امروز

با نام فریبا کلهر در ادبیات کودک و نوجوان از دیر باز آشنا هستیم. او فعالیت ادبی اش را از دهه 60 در مجله رشد و در حیطه ادبیات کودک و نوجوان شروع کرد و با چاپ رمان « پایان یک مرد»
از سوی نشر مرکز در وادی ادبیات بزرگسال قدم گذاشت. رمان دوم او که از سوی نشر ققنوس به بازار کتاب راه یافته است،«شروع یک زن» نام دارد. 
«شروع یک زن»با ژانر واقعگرای مدرن به بحران روابط عاطفی،جنبش زنان،مشکلات و معضلات مهاجرت،اتفاقات روز سیاسی و حس نوستالژیک به دوران گذشته و از دست رفته، می پردازد.رمان با دیدگاه اول شخص و با روایت توالی زمانی در کل روایت( نه در جزءپردازی رخدادها)از شخصیت هایی می گوید که هر یک به دنبال گم گشته ای سرگردان هستند. چه بهرام که در ظاهر به دنبال وجدان اخلاقی انسانگرا در بین زنان است و به گفته راوی« فقط دنبال سرگرمی است و دلش برای کسی غنج نمی‌زند» (ص43) و اگر بتواند ناخنکی به کسی هم بزند،بدش نمی‌آید.چه پروین که در پی ایمیل ها و پیامک‌ها در پی حسی نوستالژیک و یافتن لحظات ناب گذشته به سوی بهرام دوست دوران دانشجویی اش سرگردان رفت و برگشت بین ایران و کاناداست. 
« تمام انگیزه ام از آمدن به ایران او( بهرام) بود.»(ص7) 
یا آن سو تر پروین اولیایی که در پی یافتن هویت خود در جامعه‌ای با خشونت های روانی مردانه، بعد ازدواجی زودهنگام در جنبش‌هایی شرکت می‌کند که خود به‌درستی آن ایمان ندارد و در آخر از آپارتمان نقلی بهرام سر در می آورد و چه... 
آنچه که در رمان کلهر به عنوان ادبیات زنان باید مورد بحث قرار گیرد این مسئله است که کلهر از چه دیدگاهی به زنان و جنبش‌های آنان توجه کرده است. آیا متن مدافع وضعیت موجود است و مردسالاری را می پذیرد یا نه او منتقد وضعیت حاضر است ؟ تا چه حد متن سلسله مراتب و ساختار های بین زن - مرد را واسازی می کند؟ به راستی جایگاه زن در متن کلهر از کدام دو سویه برخوردار است. آیا متنی است که نگاه مثبت به مرد دارد و معتقد است زن با ازدواج با مرد با هوش و خوب به جایگاه اجتماعی ثابت می رسد و سعادتمند می شود. 
پروین شایسته، منتقد ادبی که تا قبل از ازدواج،نگران قوت و غذا، بدهی و قسط بانکش است و با تعطیل شدن هر روزنامه ای هری دلش می‌ریزد(ص90)بعد ازدواج خودش را در یک آپارتمان 120متری پنت‌هاوس توی یکی از برج های ساخت ترایدال می بیند با یک مغازه بزرگ صنایع دستی توی پلازای ایرانی وماشین تویوتای کمری.(ص38)و مرد خوبش بانی آرامش و ثبات زندگی اجتماعی او در دیار غربت می شود.« بهمن یکی از چیزهای خوب دنیا ست»(ص98) 
یا نه مردان متن کلهر شوهرهایی شل و ول چون همسر پروین اولیایی است که نمی توانند عاشق شوند و با بی‌توجهی و نشان ندادن عواطف و با به سخره گرفتن خواسته‌های عاطفی زن گاه‌گاهی دست بزنی هم دارند و یا چون بهرام فقط در پی فریب و برطرف کردن احساس غرور خود هستند. کسانی که کنترل‌شان از درون است.«من خودم را هدایت و تنظیم می کنم نه حکومت و قواعد اخلاقی پیش ساخته را» (ص127) به‌راستی کدام وجه در متن کلهر غالب است؟ آیا نویسنده هر دوسویه را به یکسان نشان می دهد یا نه با انتخاب پایان خوش داستان یا نام رمان می‌توان نتیجه گرفت، نگاه غالب متن به سوی مردسالاری یا به قول نویسنده به سوی سرمایه‌سالاری سوق یافته است. سرمایه‌سالاری که کارایی مرد را بیشتر از زن می داند. خوب در چنین جوامعی حتم زن باید با خواسته‌های شوهرش هماهنگ باشدتا بتواند درد کنارمرد برتر به آرامش برسد.باید زنی باشد که به دلخواه همسر موهاش را تغییر حالت بدهد و صاف کند. زنی که با مرزهای مرد همسو شود و تجاوز به تمامیت ارضی‌اش را بپذیرد تا نه‌تنها خودش را بلکه مردش را هم آزار ندهد. 
«گفت:چرا زندگی را به من و خودت سخت می‌گیری!فقط ببین من چه انتظاری از تو دارم همان را انجام بده! همین! 
گفتم: تو برای کسی مرز باقی نمی‌گذاری. مثل جنگجویی هستی که می‌خواهد تمام سرزمین دشمن را فتح کند و تازه از اسیرها انتظار دارد خوشحال هم باشند!»(ص36) 
و جالب اینکه در چنین جامعه‌ای اگر زنی بخواهد به گفته زرتشت کمی انسانی رفتار کند و وارد مرزهای و خواسته های دیگری نشود با حکم طلاق روبه‌رو است.«یعنی بهمن می‌خواست طلاقم بدهد؟ جدی جدی از این که نتوانسته بود مرا وارد مرز های خودش بکند مایوس شده بود؟»(ص100) 
آنچه که باعث می شود بگوییم رمانی مردمحور می شود این است که رمان وقتی از هویت زن می‌گوید به هویتی اشاره می‌کند که جامعه مردسالار برای زن در نظر می‌گیرد. زن خوب فرمانبردارد ، زنی است که فرهنگ مردسالاردر او نهادینه شود.زن باید فرمانبردار باشد. باید به گفته راوی دو تفاوت مهم بین خود و همسرش را بشناسد و آنها را برطرف کند تا بتواند دوباره در کنار همسر و فرزندش در کانادا زندگی آرامی را شروع کند.تا بتواند دوباره روی نیمکت بنشیند و به صلیب چوبی کلیسا نگاه کند. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه