نخستین رمان شاهرخ گیوا، اثری ست که به سادگی نمیتوان از آن گذشت؛ رمانی ۹ فصلی که هر بخش آن را میتوان مثل یک داستان کوتاه مستقل خواند. مونالیزای منتشر راوی عشقی موروثی در خانوادهای اشرافی ست؛ خاندان «قیونلوها» که با قاجارها نسبت دارند. در هر فصل از این رمان، خواننده ماجرای عشق به ارث رسیدهی هر نسل از این خانواده را میخواند. از ابتدای دورهی قاجاریه تا همین سالهایی که خودمان در آن زندگی میکنیم.
در خانوادهی «قیونلوها» افسانهای وجود دارد به این قرار که هرکس در این خاندان عاشق شود، عشقاش به جنون و مرگ منتهی میشود. همین جنون، خط ربط بین تمام فصلهای رمان و ماجرای عاشق شدن افراد گوناگون خانواده است.
در این گونه داستانها که در بستر تاریخی روایت میشوند، این خطر برای نویسنده وجود دارد که نتواند از پس پرداخت زبانی شخصیتها در دورههای مختلف تاریخی بر بیاید. خطری که شاهرخ گیوا از آن جسته و به خوبی توانسته میان زبان شخصیتهای رمان در فصلهای ابتدایی و پایانی تفاوت بگذارد.
هنگام خواندن این رمان نباید توقع اتفاقی خارقالعاده از طرف شخصیتها داشته باشید. شخصیتهای رمان به افسانهی موروثیشان تن دادهاند و اگر انتظار داشته باشید که شخصی از افراد خانواده در مقابل عشقی که دچارش میشود، رفتاری متفاوت نشان بدهد که از تکرار اتفاقات تاریخی ِ خانداناش جلوگیری کند، سرخورده میشوید!
«مونالیزای منتشر» در خوابگرد http://www.khabgard.com/