گروه انتشاراتی ققنوس | سمفونی مردگان؛ نمونه ئی از تأثیرپذیری مستقیم در ادبیات داستانی: سایت آینه ها
 

سمفونی مردگان؛ نمونه ئی از تأثیرپذیری مستقیم در ادبیات داستانی: سایت آینه ها

سایت آینه ها 

انسان به دلیل زندگی اجتماعی که دارد، هم واره از محیط پیرامونش و حادثه های آن کسب تجربه می کند و از این تجربه ها در پیش برد کار و زندگی یش سود می جوید. نویسنده هم به عنوان انسان آگاه، تجربه هائی را که از محیط خود و دیگران کسب کرده است، وارد حیطه ادبیات می کند. 
هدف این نوشتار سعی در نمایاندن نوعی از این تأثیرپذیری است. به این منظور ابتدا نقطه تشابه بین سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی (1) و خشم و هیاهو نوشته ویلیام فاکنر (2) را در کنار هم قرار می دهیم و در نهایت کوشش داریم، فرضیه تأثیرپذیری شدید اثر متأخر را از آن دیگر نشان دهیم. (و نه اثبات کنیم.)
این تأثیرپذیری می تواند به طور خودآگاه "تقلید و الگو قرار دادن" یا ناخودآگاه صورت گرفته باشد یا اصلا این وجوه تشابه کاملا تصادفی باشد که در آن صورت فرض تأثیرپذیری به کلی مردود است. 
حال چه این تأثیرپذیری وجود داشته باشد یا نه، غرض نویسنده این سطرها، رد یا تأئید هیچ یک از این دو کتاب یا بی ارزش شمردن یکی و بی نقص جلوه دادن دیگری نیست. بدیهی است چنان چه در بخش هائی از کتاب معروفی، تأثیرپذیری از کتاب فاکنر هم وجود داشته باشد، این تأثیرپذیری شامل تمام کتاب نمی شود و این دو اثر در بسیاری موردهای دیگر از هم متمایزند و با هم شباهتی ندارند. در این مقاله نمی خواهیم سمفونی مردگان را نقد کنیم. زیرا این کار قبلا به طرز قابل قبولی صورت گرفته است. (3) 
پس از ذکر این مقدمه کوتاه و رفع هر گونه شبهه و سوءتفاهم احتمالی، نکته های مشابهی را که با خواندن این دو کتاب به ذهن و نظر نویسنده این مقاله رسیده، در چند بند از نظر می گذرانیم و نتیجه گیری نهائی و داوری را به خواننده واگذار می کنیم:
1- بنای طرح و داستان
کتاب خشم و هیاهو سعی دارد از هم پاشیدگی خانواده کامپسن را تشریح کند که نماینده و سمبل خانواده جنوبی آمریکا است. این روند با می خوارگی و مرگ پدر و بعد مادر در خانواده و جدا شدن فرزندان و مرگ کوئنتین (پسر خانواده) و بعد اخراج خدمت گزار سیاه پوست از خانه و فروختن او توسط جیسن (فرزند کوچک خانواده) نشان داده می شود. 
سمفونی مردگان تلاشی خانواده اورخانی را بیان می کند که با معلول شدن یوسف (پسر خانواده) و جدا شدن آیدا و رفتن او از خانه شروع می شود و با انزوا و مرگ پدر و به دنبال آن بیماری و مرگ مادر ادامه می یابد و در نهایت با کشته شدن یوسف به دست برادر و دیوانه شدن آیدین و مرگ اورهان به طور کامل ترسیم می شود.
2- نحوه روایت داستان
ویلیام فاکنر سه فصل از چهار فصل کتابش را به صورت جریان سیال ذهن و از دید سه عضو خانواده کامپسن، یعنی بنجی، کوئنتین و جیسن می نویسد. اما به علت پیچیده بودن داستان و برای روشن شدن ابهام ها، به خصوص در مورد شباهت تام شخصیت ها با هم و چند اسمی بودن بعضی آن ها، در فصل نهائی و چهارم کتاب زاویه دید را تغئیر می دهد و به عنوان قصه گوی دانای کل در روال قصه دخالت می کند و آن را به پایان می رساند.
عباس معروفی هم به همان شیوه، داستان را در چهار فصل (موومان) می نویسد که سه فصل آن از دید شخصیت های داستان و به صورت جریان سیال ذهن روایت شده، به این شکل که موومان اول ( که دو پاره شده، یک پاره آن در اول کتاب آمده و پاره دیگر در انتها) از زاویه دید اورهان- موومان سوم از زاویه دید سورملینا؛ همسر آیدین که مرده است!- و موومان چهارم از زاویه دید آیدین. در موومان دوم (فصل دوم) کتاب نویسنده در این سیر درونی دخالت می کند و با تغئیر زاویه دید از اول شخص مفرد (شبیه به کار فاکنر) و انتخاب زاویه دید دانای کل، روایت قصه را ادامه می دهد که دلیل آن معلوم نیست. زیرا بر خلاف خشم و هیاهو این داستان از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست و اگر این فصل هم به همان روال ذهنی و درون پرداخته می شد، اشکالی در فهم قصه رخ نمی داد و حتا به زیبائی اثر نیز می افزود.
 
 
3- وجود آدم خل و دیوانه و ترسیم فضای ذهنی یش
ویلیام فاکنر فصل اول کتابش، یعنی بیش از یک پنجم کتاب را به توصیف یک روز از زندگی ذهنی بنجی اختصاص داده است- مرد سی و سه ساله ئی که سه ساله مانده و همه گمان می برند کر و لال است. (اما می بینیم فقط لال است و صدا و گفتار دیگران را می شنود.) 
عباس معروفی هم در موومان چهارم حدود یک سوم کتابش را به تک گفتار درونی آیدین، شخصیت نیمه دیوانه قصه اختصاص داده که البته گاه این تک گفتاری درونی به سخنان بهلولی شبیه تر است تا به اندیشه و ذهن دیوانه ئی. (در این جا قصد مقایسه ارزش دو اثر را نداریم.)
 
 
4- انس و علاقه دوطرفه بین خواهر و برادر قصه
کدی (کنداس) و بنجی (بنجامین) خواهر و برادرهای قصه خشم و هیاهو نسبت به هم انس و علاقه خاصی دارند که به این صورت بین دیگر افراد خانواده دیده نمی شود. و به ظاهر تنها کسی که در خانواه کامپسن، نه از روی اجبار (مثل لاستر و دیلسی) بل که به دلیل عطوفت و محبت به بنجی توجه نشان می دهد، خواهرش کدی است و این علاقه متقابل در بنجی هم وجود دارد. چه با شنیدن نام کدی، خواهرش، بی قراری و زنجموره می کند. این نکته را فاکنر در انتهای کتاب، زمانی که شناس نامه مختصری از شخصیت های قصه اش می دهد، نیز بیان می دارد. وی در مورد بنجی می گوید کسی که سه چیز را دوست می داشت: مرتعی که به فروش رفت، روشنائی آتش و خواهرش کانداس. 
این پیوند عاطفی بین دو خواهر و برادر دوقلوی سمفونی مردگان هم دیده می شود و عباس معروفی با توانائی فضای عاطفی بین آیدا و آیدین را ترسیم می کند. عواطفی که آیدین به این صورت نسبت به آیدا دارد، به کس دیگری به جز همسرش، سورملینا، بروز نمی دهد. و این دل بستگی زمانی بیش تر نمود می یابد که آیدا از خانه رفته است و بعدها دست به خودکشی می زند و آیدین در غم او به دنیای درونی و تنهای خویش رجوع می کند و دل را به آوازی خوش می کند که خیال می کند از خانه هم سایه می آید. 
هم چنین شایان ذکر است توجه مادر قصه خشم و هیاهو به جیسن؛ فرزند کوچک خانواده به عنوان تنها باقی مانده نسل مادری و به همین سان توجه و علاقه پدر قصه سمفونی مردگان به اورهان؛ فرزند پسر کوچک خانواده به عنوان تنها کسی که کاسبی او را ادامه می دهد.
 
 
5- سرنوشت تلخ دخترهای خانواده
کدی (کانداس) تنها دختر خانواده کامپسن، از خانه فرار می کند و ازدواج ناموفقی دارد. وی بعدها به روسپی گری سقوط می کند.
آیدا که او هم تنها دختر خانواده اورخانی است، ازدواج می کند و با نارضایتی پدر از خانه می رود و درغربت خودش را به آتش می کشد- شاید به این دلیل که او هم ازدواج ناموفقی دارد.
 
 
6- بیان روحیه حرص و آز بشری که برای ارضای حس خودپرستی خود، از حق هم خون خویش نمی گذرد
در خشم و هیاهو کوئنتین و خواهرش کدی، زنای با محارم مرتکب می شوند و حاصل آن دختر نامشروعی است که به نام دائی (و پدرش) کوئنتین نام گذاری می شود. عموی کوئنتین (جیسن) پولی را که از طرف خواهرش (مادر کوئنتین) برای وی می رسد، بالا می کشد و در عوض کوئنتین هم پول های گاوصندوق او (عمویش) را می دزدد و از خانه می گریزد.
روحیه خودپرستی جیسن تا آن جا است که پس از مرگ مادر، برادر دیوانه اش را به دیوانه خانه جکسن می فرستد و او را از سر راه پیش رفت خود دور می کند. هم چنین خدمه سیاه پوست و وفادار خانه را اخراج می کند و خانه را می فروشد.
در سمفونی مردگان اورهان برای تصاحب دکان و ارثیه پدری، ابتدا برادر بزرگش، آیدین، را با خوراندن مغز چلچله به دستور پیرزن فال بینی دیوانه می کند و بعد به توصیه ایاز پاسبان، از ترس این که دختر برادر دیوانه اش حق خود را از مغازه پدری مطالبه کند، در صدد کشتن آیدین برمی آید.
اورهان برادر دیگرش، یوسف، را که از پشت بام افتاده و به صورت موجود علیل و ناتوانی درآمده است، در چاله ئی می اندازد و می کشد.
انگیزه اورهان در کشتن برادرها- مثل هدف جیسن- کاملا مادی است. (برای تصاحب مغازه و ارثیه پدری)
 
 
7- نکته هائی که در این بند مطرح می شوند، شاید از اهمیت چندانی برخوردار نباشند و چندان اساسی نباشند، اما ذکرشان از فایده خالی نیست.
الف) جیسن در خشم و هیاهو با اورهان سمفونی مردگان از نظر اخلاقی شبیهند. چه هر دو برای رسیدن به هدف مادی شان، از انجام اعمال غیراخلاقی ابائی ندارند.
ب) چند اسمی بودن شخصیت ها 
این مورد در خشم و هیاهو باعث پیچیدگی داستان شده است. مثلا از شخصیت نیمه دیوانه قصه به چهار نام موری، بنجامین، بنجی و بن یاد می شود. آیدین سمفونی مردگان هم بعد از دیوانگی به نام سوجی خوانده می شود. در خشم و هیاهو برای پسر خانواده، نام موری را انتخاب می کنند و بعد که به دیوانگی یش پی می برند، نامش را به بنجامین تغئیر می دهند تا به این طریق سرنوشتش تغئیر پیدا کند.  
ج) تداعی اسم ها در ذهن شخصیت های دیوانه قصه
بنجی با شنیدن نام توپ جمع کن (Caddie) به یا خواهرش کدی (Caddy) می افتد. آیدین از شنیدن نام دائی ناصرش به یاد دایناسور می افتد.
د) بغرنج بودن مسأله زمان برای شخصیت های قصه
  کوئنتین پسر خانواده کامپسن با شکستن ساعت و تلاش در از کار انداختن آن سعی در نفی زمان و رهائی از قید آن دارد و دیلسی (خدمت کار سیاه خانواده) هر وقت ساعت زمانی را اعلام می دارد، سه ساعت به آن می افزاید.
آیدین در سمفونی مردگان هم دچار مشکل زمانی است. وی در شعری که سروده می گوید به یاد داشته باش که روزها و لحظه ها هیچ گاه باز نمی گردند./ به زمان بیندیش و شبیخون ظالمانه زمان [ص264]
وی مکرر از برادرش می پرسد چرا شبانه روز بیست و چهار ساعت است.
آیدین هم چنین پس از دیوانه شدن روزنامه های کهنه را می خواند و اخبار جنگ (جنگ بین المللی) را که به زمان نوجوانی او مربوط است، بازگو می کند. گوئی سعی در نفی زمان حال دارد.
 نشریه کرمان، شماره 1، تابستان 1370
_____________________________________________________
1- معروفی، ع. سمفونی مردگان، چ1. تهران، گردون، 1369، 369ص.
2- فاکنر، و. خشم و هیاهو، چ4.  ترجمه بهمن شعله ور. تهران: پیروز، 1353.
3- بهارلو، م. "تصنیفی ناهم آهنگ". کلک: شماره 3، خرداد 1369. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه