فیلسوفان همواره درباره عشق اندیشیدهاند، از افلاطون که در رساله ضیافت به این مفهوم میپردازد و آگوستین که آن را یکی از لحظههای اساسی تفکر مسیحی میخواند تا زمان ما که رولان بارت سخن عاشق را مینویسد و آلن بدیو در ستایش عشق را. «در ستایش عشق» نوشته آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی که اخیرا توسط مریم عبدالرحیم کاشی ترجمه شده و به همت نشر ققنوس منتشر، رسالهیی آتشین و پرشور در دفاع از عشق است. در این کتاب آلن بدیو با توسل جستن به اندیشمندانی برجسته از سورن کی یرکگور و سیمون دوبوار گرفته تا مارسل پروست و ژاک لاکان ما را ترغیب میکند که از عشق نترسیم، بلکه آن را چون ماجراجویی شکوهمندی ببینیم که دست آخر ما را از وسواس فکری نسبت به خود میرهاند. به قول آرتور رمبو، عشق را باید از نو ابداع کرد. این کتاب حاصل دعوت نیکلاس ترونگ برای شرکت در گفتوگویی از مجموعه تئاتر ایدهها در فستیوال آوینیون است. این گفتوگو در چهاردهم جولای 2008 برگزار شد. بدیو در این گفتوگوها میکوشد نشان دهد که عشق بدون مخاطره سخنی گزاف است، جهان پر است از تحولات تازه و عشق نیز باید چیزی نوآور باشد و به همین دلیل مخاطره و ماجراجویی باید در برابر امنیت و آسایش از نو ابداع شود. بدیو همچنین معتقد است که رابطه فلاسفه با عشق به هیچوجه روشن و شفاف نیست. کتاب ماری لومونیه و اود لانسلین تحت عنوان فلاسفه و عشق از سقراط تا سیمون دوبوار این مساله را به وضوح نشان میدهد. این کتاب روشن میکند که چطور فلسفه وقتی پای عشق در میان باشد میان دو نقطه متقابل نوسان میکند، اگرچه دیدگاههای بینابین نیز موجود بود. از یک طرف، فلسفه ضد عشق وجود دارد که آرتور شوپنهاور نخستین نماینده آن است. از طرف دیگر فیلسوفانی هستند که عشق را به یکی از والاترین مراتب تجربه ذهنی دگرگون میسازند. برای نمونه کییرکگور از این دست فیلسوفان است.