ضمیمه روزنامه اطلاعات
در نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه نقد و بررسی شد:
صد و چهل و هشتمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه به نقد و بررسی کتاب «راهنمای زبانهای ایرانی» به ویراستاری رودیگر اشمیت و با ترجمه جمعی از مترجمان اختصاص داشت. این نشست در حضور استادان و علاقهمندان حوزه نقد کتاب در خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر حسن رضایی باغبیدی، یکی از مترجمان این اثر در باب تاریخچه زبانهای ایران، تصریح کرد: زبانهای ایرانی از کهنترین خانواده زبانهای هند و اروپایی است. تاریخ این زبان از زمانی آغاز میشود که اقوام ایران از همنژادان آریایی خود جدا میشوند. این جدایی در حدود هزاره دوم پیش از میلاد صورت میگیرد و از آن زمان تا به امروز، زبانهای ایرانی در مناطق گوناگون رواج دارد. دور تحول این زبان به سه دوره زبان های ایرانی باستان. زبانهای ایرانی میانه و زبانهای ایرانی نو قابل تقسیم است. از زبان ایران باستان تنها درباره دو زبان اوستایی و فارسی باستان به طور مستقیم آثاری باقی مانده است. البته شواهد غیرمستقیمی دال بر وجود زبانهای دیگری در آن دوران وجود دارد. زبانهای ایرانی دوره میانه به دو رشته زبانهای شرقی شامل سعدی، خوارزمی، سکایی و بلخی و زبانهای غربی مشتمل بر زبان پارتی پهلوی ساسانی تقسیم میشوند. زبانهای ایرانی نو هم به دو شاخه کلی شرقی و شامل آسی، پشتو، پامیری و ...) و غربی (فارسی، بلوچی، کردی و...) تفکیک میشود. البته امروزه در ایران تنها به زبان ایرانی نو شرقی تکلم میشود.
وی سپس درباره تحقیقات و پژوهش غربیان در حیطه زبانهای ایرانی و تاریخچه آن، گفت: آلمانها زبانشناسی تاریخی را بنیاد نهادند و پس از آن خود آنها به بررسی زبانهای ایرانی پرداختند. بعد از آلمانیها دانشمندان کشورهای دیگر نیز به پژوهش در این زمینه پرداختند و پس از مدتی این نیاز احساس شد که لازم است مجموعه دستاوردهای این دانشمندان در کتابی گرد آید.
نخستین مجموعه در این باره سال 1903 با عنوان «اساس فقه اللغه ایرانی» به زبان آلمانی به رشته تحریر درآمد. پس از آن روسها در آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی (سابق) اثری درباره زبانشناسی ایرانی منتشر کردند.
مجموعه سوم نیز کتاب و راهنمای زبانهای ایرانی بود که در سال 1989 منتشر شد. البته امر پژوهش درباره زبانهای ایرانی هنوز نیز ادامه دارد و آثاری از دانشمندان دیگر به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد. اما تخصصیترین مجموعهای که تا به حال در این زمینه منتشر شده، راهنمای زبانهای ایرانی است که هفده نفر در نگارش این اثر سهم داشتند.
دکتر رضاییباغبیدی درباره کتاب راهنمای زبانهای ایران تصریح کرد: این اثر زیر نظر رودیگر اشمیت گردآوری شد در این مجموعه تمام زبانهای ایرانی معرفی شدهاند البته بعضی مختصر و بعضی با تفصیل بیشتر، البته این اطلاعات مربوط به منابعی است که تا سال 1989 کشف شدهاند. این اثر هم برای خوانندگانی که نیازمند اطلاعات کلی در این باب هستند، مفید است و هم برای متخصصان، چون تمام مقالات و آثار مهم درباره زبانهای ایرانی را مطرح کرده و چکیده مطالب حائز اهمیت آن را در اختیار خواننده قرار میدهد. در این اثر مقالاتی به سه زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسوی یافت میشود. به همین دلیل برای دانشجویان ایرانی قابل استفاده نبود، چرا که کمتر کسی را میتوان یافت که به هر سه زبان تسلط کافی داشته باشد. از آنجا که عنوان کتاب نیز به لاتین بود، شاید بعضی از افراد در مواجهه با آن نمیتوانستند به موضوع اثر پی ببرند. با توجه به اینکه هر بخشی را نویسندهای نوشته است، گاه ناهماهنگی در میان بخشهای اثر به چشم میخورد و با وجود این سعی شده است در ترجمه نیز به شیوه متن اصلی وفادار بمانیم. ایراد اساسیای که به این کتاب وارد است، این است که در بخش زبان فارسی بیشتر به فارسی کنونی و رایج در ایران پرداخته شده است و به فارسی دیگر کشورهای فارسی زبان و قرون گذشته توجهی صورت نگرفته است.
در ادامه عسکر بهرامی دیگر مترجم این اثر در باب این کتاب، تصریح کرد: این اثر به دست هفده نفر از متخصصان هر زبان به رشته تحریر درآمده است. و در زبان اصلی در یک جلد تهیه شده است. اما در ترجمه، از آنجا که این اثر به عنوان کتابی کمکدرسی مطرح است، برای سهولت کار آن را در دو جلد منتشر کردیم. جلد نخست به زبانهای فارسی باستان و میانه و جلد دوم به زبانهای دوره نو اختصاص دارد. در این کتاب یک اشکال به چشم میخورد و آن شرح و بسط در باب زبانها بود. برخی زبانها بسیار مختصر و موجز معرفی شدهاند و برخی دیگر به طور مبسوط و مفصل مورد ارزیابی قرار گرفتهاند، این امر در ترجمه نیز مترجمان را با اشکال مواجه میکرد. با وجود این مسائل، این اثر نیازهای متفاوتی را در سطوح مختلف پاسخ میدهد. بعضی از بخشهای این کتاب که درباره تحولات آوایی، آواشناسی و نکات دستوری است، برای مخاطب عام قابل استفاده نیست، اما متخصصان از آن بهره خواهند برد. اما برخی مطالب نیز کلی و قابل بهرهبرداری برای مخاطب عام است ویراستار. این اثر سعی بسیاری در یکدست کردن ارجاعات، نحوه تنظیم کتابنامه و فصلبندیها صورت داده است. با وجود این در ترجمه مشکل اساسیای که ایجاد می شد، یکدست کردن معادلهایی بود که به سه زبان متفاوت در کتاب به چشم میخورد.
وی درباره ضرورت ترجمه این اثر اظهار داشت: پیش از ترجمه کتاب راهنمایی زبانهای ایرانی حداقل دو اثر دیگر با عنوان «فقه اللغه ایرانی» با ترجمه کریم کشاورز و «زبانهای ایرانی» از دکتر صادقی به زبان فارسی در این حوزه درآمده بود. اما اثر نخستین بسیار قدیمی بود و اثر دوم. کاری ارزشمند، اما مختصر بود که تنها دیدی کلی به خواننده میداد، پس جای خالی ترجمه این اثر که منبع اصلی آن جزء مراجع زبانشناسان محسوب می شد، احساس میشد. در ترجمه این اثر سعی شده که مترجمان قسمتهایی را ترجمه کنند که نسبت به آن موضوع و زبان آگاهی لازم را داشته باشند.
در ادامه این نشست، دکتر مهشید میرفخرایی درباره این کتاب و مولفان آن اظهار داشت: این کتاب به دست دانشمندان طراز اولی نگاشته شده که اگر در حوزه کاری خود بهترین نباشند، قطعاً یکی از بهترینها هستند و حتی برخی کاشف نکات دقیق بسیار ظریفی بودند. اما تالیف این اثر به سه زبان کار ویراستار را چه در زبان اصلی و چه زبان فارسی دشوار میکرد. چرا که هر نویسنده به زبان خود تسلط داشت، اما این وظیفه ویراستار بود تا میان این متون و این زبانها نوعی هماهنگی ایجاد کند. از سوی دیگر این دانشمندان تنها به نکات زبانی و دستوری نپرداختند، بلکه نظرات و آراء دانشمندان پیش از خود را در نظر داشتند و آشنایی با این نظرات باعث شد گاهی با نگاه بسیار گذرا از برخی مسائل بگذرند که شاید این مسئله خواننده غیرمتخصص را با اشکال مواجه کند اما از طرف دیگر با ارجاعات فراوانی که دادهاند، سعی کردند این مشکل را مرتفع کنند. همچنین در این اثر تنها به نکات دستوری و زبانی پرداخته نشده است، بلکه مسائل تاریخی، جامعهشناسی، بومشناسی و پراکندگی زبانها نیز در این کتاب مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. این اثر در اصل در عبارات بسیار فشرده و تخصصی برای متخصصان نوشته شده است، اما برای غیرمتخصصان نیز قابل استفاده است، چرا که قبل از هر مقالهای بخشی با نام «نگاه گذرا» به چشم میخورد که برای مخاطب غیرمتخصص سودمند است. این اثر با توجه به فهرست کتابها و مجلات و منابعی که در آن به چشم میخورد، ظاهراً تا زمان تالیف کاملترین کتابشناسی را دارد.
دکتر میرفخرایی در خصوص ترجمه این اثر گفت: به نظر می رسد که کار مترجمان این اثر از کار مولفان آن دشوارتر بوده است. چرا که مولفان هر کدام بنا بر تخصص و زمینهای که انتخاب کرده بودند به زبان خودشان مینوشتند، اما مترجم اثر باید آن سه زبان را در نظر میگرفت و سعی میکرد مقصود اصلی نویسنده را دریابد و به زبان فارسی درآورد.
پس از آن دکتر علی اشرف صادقی، نظرات خود را درباره این اثر چنین بیان کرد: این اثر حاوی جدیدترین دستاوردها زبانهای ایرانی تا زمان تالیف است. ترجمه این اثر از لازمترین کارهایی بود که باید صورت میگرفت، چرا که در این مقالات تحقیقاتی به چشم میخورد که دانشجویان ما باید از آن مطلع میشدند و چون به سه زبان این اثر نوشته شده و دانشجویان ما غالباًُ با انگلیسی آشنا هستند، لذا ترجمه این اثر امر مغتنمی است و با توجه به اینکه ویراستاران این اثر خود از متخصصان این رشته هستند و بعد از ترجمه، کل اثر از زیر نظر ایشان عبور کرده است، پس میتوان این کتاب را با اطمینان خواند.
وی در ادامه صحبتهای خود به یکدست بودن عمق مطالب کتاب اشاره کرد و در این باره گفت: بعضی از نویسندگان که زبانشناسی نیز میدانستند از دید زبانشناسی نوین هم به مبحث تعیین شده خود نگریستند، اما برخی دیگر که صرفاًُ ایرانشناس بودند، از دید مطالعات سنتی زبانهای ایرانی به این موضوع پرداختهاند.
برخی نیز در زبانشناسی ایرانی چندان صاحبنظر نبودند. بنابراین سطح مقالات با هم متفاوت است در بعضی از قسمتهای کتاب این نیاز احساس میشود که نویسندگان باید برای تحقیقات محلی زمانی را اختصاص میدادند در حالیکه در بعضی موارد احساس میشود که نکات مطرح شده مبتنی بر تحقیقات قبلی آنان است، یعنی آنچه متقدمان آنها نگاشتهاند، آنها را جمعبندی و خلاصه کردهاند.
در ادامه دکتر صادقی با اشاره به برخی نکات درباره ترجمه این اثر، اظهار داشت: برخی از نکات جزئی باید در ویرایش بعدی مدنظر مترجمان قرار بگیرد و تغییرات درباره آنها صورت بگیرد. اما با این که متن، بسیار فنی است، بسیار دقت شده تا کتاب، روان و شیوا باشد. اغلاط چاپی با وجود این که این کتاب اثری است با علائم متنوع، بسیار کم است و این جای تقدیر دارد.
وی در باب تفاوت معنایی زبانهای ایرانی و زبانهای ایران، گفت: زبانهای ایرانی یک اصطلاح فنی است و به زبانهایی گفته میشود که فرض است از یک زبان مشترک از ایرانی باستان گرفته شده است. اما زبانهای ایران، همه زبانهایی است که الان در ایران وجود دارد، ما زبانهایی داریم که غیرایرانی است، اما در ایران هست مثل ترکی، ارمنی، گرجی، ترکمنی و دیگر زبانها. اینها همه زبانهای ایران هستند و کسانی که به این زبانها تکلم میکنند، همه ملیت ایرانی دارند، اما اصطلاح زبانهای ایرانی به زبانهای آنها اطلاق نمیشود.
دکتر صادقی درباره وضعیت تحقیقات درباره زبانهای ایرانی اظهار داشت: زبانشناسی در اصل علمی متعلق به آلمانهاست و آنها بودند که باعث رونق و پیشرفت این علم شدند، البته بعدها ملتهای دیگر نیز در این حوزه وارد شدند، از جمله دانشمندان برجسته روس، روسها درباره گویشهای مختلف، کارهای چشمگیری داشتند. دانشمندان آمریکایی، فرانسوی و اسکاندیناوی نیز در این زمینه تحقیقاتی انجام دادهاند. اما هنوز تحقیقات درباره زبانهای باستانی یعنی اوستا و فارسی باستان در قلمرو تقریباً انحصاری غربیها قرار دارد. این زبانها بیشتر به یونانی، لاتینی و اسلاو باستان شباهت دارند و غربیها چون روی آن زبانها بیشتر کار کردهاند به این دو زبان نیز میپردازند و مبهمات و مجهولات آن را روشن میکنند. در زبان ایرانی میانه که زبان از حالت ترکیبی خارج شد و به صورت تحلیلی درآمد، دیگر تحقیقات منحصر به غربیها نیست. دانشمندان ایرانی و متخصصان برجستهای در ایران وجود دارند که تحقیقات بسیاری کردند. درباره گویشهای ایرانی نیز اگرچه در دورهای غربیان تحقیقاتی در این باره انجام دادند، اما پس از مدتی این حضور کمتر شد. ایرانیان در ابتدا به صورت غیرتخصصی به نگارش آثاری درباره گویشهای ایرانی پرداختند، اما با گسترش دانش زبانشناسی نوین در حال حاضر تحقیقات در این باره کمکم به سمت علمی شدن پیش می رود و مقالات و کتابهای خوبی در این باب نگاشته شده است که با نوشتههای غربیان برابری میکند. اما غربیان متاسفانه از تحقیقات ایرانیان در این باره بیاطلاع هستند.