روزنامه اعتمادملی
فرانک پارکین خالق کتاب ماکس وبر وقتی کتاب وبر را به اتمام رساند ناچار شد در مقدمه آن، او را با هم عصران وی مقایسه کند و این لگام را بر اذهان مخاطبان کتاب فرود آورد که هواخواهان و خردهگیران ماکس وبر هر دو اعتراف میکنند که او یکی از جامعهشناسان بسیار معدودی بود که تصور میشد اعتبار کافی دارد تا از دعاوی نظریه اجتماعی بورژوایی در مقابل منتقدان رادیکالش دفاع کند. این که وبر میبایست چنین نقشی را ایفا کند چندان شگفتاور نیست. زیرا تقریباً از همان آغاز آثار او عموماً جوابی دندانشکن به آثار مارکس یا نیرویی توازن بخش در مقابل آنها بود. گاه به نحوی که او خود مسلماً انکار میکرد.
بنابراین جای شگفتی نیست وقتی از وبر سخن میگوییم به ناچار بخش عمدهای از دنیای مارکسیسم و پسامارکسیسم در نظرمان به هماوردی کشانده شود. چندان که ویراستار انگلیسی کتاب هم به درستی اشاره کرده است هنگای که این کتاب برای بار نخست بیش از دو دهه قبل چاپ شد. دلمشغولیهای نظریه اجتماعی نسبت به امروز مشخصاً متفاوت بود. در آن زمان نظریه مارکسیستی در جلوههای بسیار و متنوعش از هر نظر در حوزه روشنفکری حرف آخر را میزد، نه تنها با تعریف حوزه بحث بلکه با تولید ذخیره بیپایانی از ابزارهای مفهومی که بحث را با آنها هدایت کند. تقریباً هر گوشهای ازعلوم اجتاعی و فراتر از آن مجذوب زبانی بود که از نوزایش مارکسیسم پدید آمده بود، خواه از طریق گرایشی و جهتگیری انسانگرایانه، خواه از طریق مارکوزه و آدورنو و دیگر چهرههای برجسته مکتب فرانکفورت، خواه از طریق آموزههای هابرماس و فوکو، یا از طریق ساختارگرایی پرنش و نگار آلتوس و شاگردانش.
اهمیت وبر و تأثیر انکارناپذیرش در جامعه غرب به مثابه تکوین و بارقه یک نظریه ماندگار است. هر چند این امر انکارناشدنی است که آثار وبر بر قسمت اعظم جامعهشناسی غربی تأثیر نهاده است،اما باید خاطر نشان کرد که این آثار تناقضات و بیدقتیهایی دارد که به طیفی از تفاسیر مختلف درباره مفاهیم و روشهای او انجامیده است. وبر از این موضوع تعجب نخواهد کرد، ولی این نکته به قوت خود باقی است که وبری که مرجع این یا آن صورتبندی یا نسخشناسی کلیدی خوانده میشود در اصل سرشت دائماً متغیری دارد که پذیرای شیوههای گوناگون قرائت است.
بنابراین، بزرگترین مزیت بررسی فرانک پارکین این است که بر چهار عنصر اصلی در کار وبر انگشت نهاده که جامعهشناسان دیگر بیش از بقیه عناصر درباره آن بحث کردهاند و آنها را به کار بردهاند . او به نوبت آنچه را وبر به مثابه روش یا نظریه ارائه کرده است بررسی میکند و سپس نقدی تدارک میبیند که هم قوتها و هم تناقضات جامعهشناسی وبر را نمایان میسازد و شاید وبر به جهت همین تناقضگوییهایش بیشترین اهمیت را در جامعهشناسی دارد، زیرا در بررسی انتقادی آنچه او گفته است میتوانیم ایدههایی جامعهشناختی پرورش دهیم که افزون بر ایدههای او باشند.