هفته نامه شرق
آیا فلسفه امرى دشوار است؟ آیا فلسفه کارى لذتبخش است؟ اصلاً فلسفه چیست؟ اگر مىشد به پرسش آخر پاسخ داددیگر نیازى نبود، کتابهایى مانند «الفباى فلسفه» را بخوانیم تا با مسائل و مشکلات فلسفى آشنا شویم.
کتابى از نایجل واربرتون، استاد سادهنویسى فلسفه. واربرتون در این کتاب در نقش روایتگر فلسفه تلاش کرده استدیدگاههاى فیلسوفان در باره خدا، درست و نادرست، سیاست، علم و ذهن را توضیح دهد. با خواندن این کتاب فیلسوفنمىشوید. با خواندن هیچ کتابى فیلسوف نمىشوید.
اما با خواندن این کتاب با مسائل فلسفى آشنا مىشوید. اما آیا تا به حال از خود پرسیدهاید با فلسفه آشنا شدن چه حسنى دارد؟آیا شما هم با خود فکر کردهاید که واقعاً فیلسوفان به چه کارى مىآیند؟ کسانى که چند هزار سال است از عهده پاسخ دادن بههیچ پرسشى به شکل قطعى برنیامدهاند.
شاید شما هم پاسخهایى از این دست شنیده باشید که فلسفه زیربناى هر علمى را بررسى مىکند و هر علمى زیربنایى فلسفىدارد که فیلسوفان آن را واکاوى مىکنند. اما اگر دانشمندان از فلسفه بىخبر بودهاند و براى مثال توانستهاند علم فیزیک راپایهگذارى کنند پس فیلسوفان در نهایت به چه کار مىآیند؟ تمام این پرسشها را نایجل واربرتون به شکلى کاملتر در مقدمهکتابش آورده است.
پاسخ او این است که فلسفه نحوه درست تفکر را به انسان مىآموزد و البته کارى لذتبخش نیز هست.
اما نباید از آن انتظارات عجیب و غریبى داشت. نباید پنداشت که فلسفه تمام مسائل را حل، یا منحل مىکند. فلسفه تنهامسائل را مىشکافد. ذهن را آماده مىکند و افقهایى جدید پیش روى انسان باز مىکند.
مىدانم در یک آخر هفته نمىتوان کتاب 250 صفحهاى در باره فلسفه خواند، هر چقدر هم که آن کتاب ساده نوشته شدهباشد باز هم نمىتوان آن را دو روزه تمام کرد، مخصوصاً این که نویسنده از خواننده تقاضا کرده است با دقت، بحثها واستدلالهاى کتاب را دنبال کند و بارها در باره آن بیندیشد.
آخر فلسفیدن در هر سطحى، یک فعل است. یک عمل است و کارى نظرى نیست.
شاید اعجابآور باشد و برخلاف عرف که فلسفه را یک «کار» بدانیم اما با استفاده از تعابیر ویتگنشتاین باید بگوییم «اگرگوشهاى از ذهن تان نمىخارد، فلسفه را رها کنید» و حتى در پى «الفباى» آن هم نباشید.