گروه انتشاراتی ققنوس | ترس و تنهایی:نگاهی به مجموعه داستان «جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی»
 

ترس و تنهایی:نگاهی به مجموعه داستان «جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی»

روزنامه اعتماد

با نگاهی کلی به هر هشت داستان مجموعه جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی مشخص می شود که شخصیت پردازی و فضاسازی، دو عنصر موثر در شکل گیری ساختار داستان های این مجموعه هستند.
نویسنده در آغاز موقعیت یک شخصیت را بیان می کند، بعد از اعماق آن بیرون می آید و به رنگ آمیزی فضا می پردازد و در این رویارویی است که درونمایه داستان جان می گیرد. خواننده در طول کتاب با فضاهایی واقعی و ملموس روبه رو می شود که سازگاری این فضاها با موضوعات و شخصیت های داستانی استحکام بیشتری به داستان ها می دهد. مثلاً اگر شخصیت داستان پیردختری است که از سال های جوانی عمرش را در پی عشقی فرسوده و بی فرجام هدر داده است، مجلس خواستگاری اش در فضایی دلگیر و ابری، با خش خش باد پاییزی و عبور گیج زوج های ناشناس برگزار می شود. یا در داستان نشانه گذار با جنگلبانی روبه رو می شویم که سرطان به اعماق وجودش رسوخ کرده است و این تقابل واقعاً در فضای مه آلود جنگل و زوزه گرگ ها نمود بیشتری پیدا می کند. این نگاه به شخصیت پردازی و فضاسازی در داستان های غزال زرگر امینی از اهمیت ویژه یی برخوردار است، خصوصاً که امروز گاهی این مسائل کلیدی در سایه بازی با فرم داستان فراموش می شود. زبان داستان های مجموعه جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی صمیمی و یکنواخت است و گویی نویسنده با زبان، برخوردی بی تفاوت اما نسبتاً موفق داشته است. تنها نکته قابل ذکر در این مورد داستان نشانه گذار است که در آن به راوی اول شخص فردیت ویژه یی داده شده است و بهتر است نویسنده در موقعیت هایی از این دست، با لحن پردازی شخصیت را برای خواننده ملموس تر کند. در داستان های این مجموعه، شخصیت ها تنهایی، ترس، ضعف و بی باوری به خویشتن خویش را به تصویر می کشند. این دغدغه های انسانی در داستان های غزال زرگر امینی به نوعی متفاوت و در قالب شخصیت های تازه مثل راننده آژانس، همسر یک سرایدار یا جنگلبان بیان می شوند. همین نگاه جدید به مشاغل نویسنده را از اتهام شخصیت پردازی کلیشه یی مبرا می کند. به طور کلی می توان تجلی تمام عوامل فوق را در داستان زن سمندر یا زینت - که بی شک یکی از بهترین داستان های این مجموعه است- دید. شخصیت اصلی این داستان یعنی زینت، همسر سرایدار یک برج در شمال شهر است. در این داستان نویسنده با نگاهی هوشمندانه و جامعه شناسانه وضعیت اقشار مختلف جامعه را بررسی می کند. زینت در این داستان نماینده فردی در جامعه است که نمی خواهد به جای خودش باشد و عمرش را در رویای جایگزینی با دیگران هدر می دهد، اما ناگهان(در یک پایان بندی تاویل مندانه) درمی یابد که چقدر از حقیقت وجودی خودش دور شده است.از لحاظ فرم، داستان ها روندی ساده دارند. فقط گاهی نویسنده به شکل نامحسوسی به نوعی ساختارشکنی ناقص نزدیک می شود که همین امر اغلب داستان ها را از یکدستی خارج می کند. البته باید به طور کلی حساب سه داستان آخر را از دیگر داستان های این مجموعه جدا کرد. هیچ کدام از این داستان های پایانی استحکام شخصیت پردازی، درونمایه و مضمونی که دیگر داستان ها از آن برخوردارند را ندارند. تنها در داستان آخر است که به نوعی بستری برای شکل گیری یک داستان علمی- تخیلی مهیا می شود. اما نویسنده در به کارگیری مولفه های لازم این ژانر ناکام می ماند، اما به هر حال می توان این داستان را تلاش قابل تقدیری در نزدیک شدن به این ژانر کمیاب در ادبیات داستانی کشورمان دانست. هرچند این تلاش در نهایت به داستانی که آن را بتوان به طور کامل در این ژانر قرار داد منجر نشده باشد. اما همان طور که پیش از این اشاره شد یکی از مهم ترین ویژگی های مجموعه جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی که کم و بیش در هر هشت داستان این مجموعه به چشم می خورد شخصیت پردازی و فضاسازی نسبتاً خوب و موفق این داستان ها و زبان نسبتاً موفق آنهاست.
نویسنده با توجه به ظرایف شخصیت پردازی و ایجاد هماهنگی هایی ظریف میان فضا و درونمایه توانسته است بدون اینکه به فرم های نامتعارف رو بیاورد داستان هایی خلق کند که به رغم وجود ضعف هایی در برخی از آنها در مجموع، کتاب جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی را به مجموعه یی موفق بدل کرده اند. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه