داستان همشهری: شماره 5
در میان رویدادهای بزرگ اجتماعی سالهای اخیر، پدیده جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، یکی از اتفاقات فراموش نشدنیای است که در حوزههای مختلف به ویژه ادبیات تأثیرگذار بوده است.
یکی از تازهترین آثار در این زمینه، رمان «خنده را از من بگیر» نوشته جواد ماهزاده است که اخیراً توسط انتشارات هیلا در تهران چاپ و منتشر شده است. در این رمان از نبردهای نظامی در میادین جنگی خبری نیست اما نشانههای فراوانی از یک موقعیت جنگی در یک شهر به ظاهر امن (کرج) دیده میشود. شخصیت اصلی داستان (امیر)، نوجوان پرشروشوری است که غرق دنیای نوجوانانه خود است و تقریباً تمام وقایع پیرامونش را از دریچه نگاه یک نوجوان میبیند. برای او واژه جنگ به معنای برهم خوردن بخشی از تعادل زندگی روزمره، آن هم در محله و در نهایت شهر محل زندگیاش (کرج) است. گروهی از خویشاوندان و اقوام دور و نزدیک راوی به خاطر موشکباران تهران، به خانه کوچک آنها که در شهری کوچک و به ظاهر امن واقع شده است میآیند، هر چند که شهر محل سکونت راوی هم هراز گاهی مورد حمله هوایی قرار میگیرد. با این حال، آمدن خانوادههای غیربومی به شهر کوچک محل سکونت راوی و خانوادهاش، آرامش قبلی در این شهر را هم بر هم میزند. به مرور این روند (ورود افراد غیربومی) از داخل خانواده راوی به بقیه خانوادههای همسایهها هم سرایت میکند و در نهایت، تعداد خانوادههایی که برای در امان ماندن از پیامدهای ناگوار جنگ به این شهر کوچک مهاجرت میکنند، روزبهروز بیشتر میشود. این موضوع همچنان که گرههای داستانی اثر را به وجود میآورد، باعث شکلگیری هسته اصلی داستان یعنی دلبستگی راوی نوجوان داستان به افرادی از بین مهاجران میشود. حضور فرزندان خانواده اکرامی در این میان پررنگتر است. آنها از یکی از شهرهای کردنشین به شهر محل سکونت راوی آمدهاند. ابتدا رابطه دوستی میان راوی و پسر نوجوان خانواده اکرامی (علی) شکل میگیرد اما در رفت و آمدهایی که راوی به خانه اکرامی دارد، با دختر جوان و معلول خانواده (عطیه) هم آشنا میشود. او رفتهرفته حس عاطفی و نوجوانانهای نسبت به عطیه در خود احساس میکند. کشمکشهای بعدی طرح داستان بیشتر از این منظر قابل توجه است. راوی در کنار زندگی روزمره به موضوعات درونی خود هم فکر میکند و در بیشتر تصمیمگیریهایش این افکار درونی هم نقش دارند.
رمان خنده را از من بگیر، با وجود حضور پررنگ شخصیتهای نوجوان در آن، یک رمان نوجوانانه و برای گروه مخاطبان نوجوان نیست، هر چند که مطالعه آن برای خواننده نوجوان هم جذابیت خاص خود را دارد.
این اثر از زبان نوجوانان برای مخاطبان عمومی ادبیات داستانی نوشته شده و هر یک از خوانندگان با توجه به دیدگاه و جهانبینی شخصی خود از آن برداشت میکند. علاوه بر شخصیتهای نوجوان که بیشتر نقشهای محوریای در روند ماجراهای رمان بر عهده دارند، شخصیتهای بزرگسال متعددی هم در رویدادهای داستان حضور دارند که بعضی از آنها از تیپهای شناخته شده اجتماعی هستند؛ مانند فروغی که نماد همسایه فضول در کار همسایههای دیگر است یا دایی حسین که در بحبوحه جنگ برای خوشگذرانی به فرانسه رفته است. عدهای هم شخصیتهای مستقلی دارند؛ مثل اکرامی که در طول داستان، ابعاد مختلف شخصیت او در هالهای از ابهام فرورفته است.
از دیگر ویژگیهای این رمان، نثر ساده و بیپیرایه آن است که خواندن اثر را برای گروههای مختلف مخاطبان آن هموار کرده است. البته به دلیل زاویه نگاه نویسنده به جهان داستان که از دریچه نگاه یک نوجوان است، شکل روایت در نهایت سادگی و روانی بیان شده و همین موضوع از گرفتاری نویسنده در پیچیدگیهای زبانی جلوگیری کرده است. همچنین لحن طنزآمیز نویسنده در بیشتر صحنههای داستانی دیده میشود که در جذب مخاطبان میتواند مؤثر باشد.
رمان خنده را از من بگیر، روایت سرگذشت نسلی است که دوران نوجوانی خود را در بحبوحه جنگ سپری کرده و اکنون با یادآوری آن دوران، به نوعی به بازاندیشی در شکلگیری و تکامل شخصیت خود میپردازد.
این کتاب داستان نسلی است که دوران نوجوانی خود را در بحبوحه جنگ سپری کرده و اکنون با یادآوری آن دوران، به نوعی به بازاندیشی در شکلگیری و تکامل شخصیت خود میپردازد.